چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

15 مجروح در اثر برخورد کامیون و اتوبوس مسافربری درمحور چوپانان- انارک


15 مجروح در اثر برخورد کامیون و اتوبوس مسافربری در اصفهان

» سرویس: استان ها - اصفهان
2-1755.jpg

 به نقل از ایسنا :بامدادپنجشنبه، بر اثر برخورد یک دستگاه اتوبوس مسافربری بین شهری با یک دستگاه کامیون در محور چوپانان- انارک ۱۵نفر مجروح شدند.

به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه اصفهان و به نقل از روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی اصفهان، غفور راستین، مدیر مرکز حوادث و فوریت‌های پزشکی اصفهان با اعلام این خبر اظهار کرد: : بامداد امروز در تماس تلفنی با اتاق فرمان ۱۱۵ شهرستان نایین اعلام شد یک دستگاه اتوبوس که از مشهد به سمت اصفهان در حال حرکت بود، در محور چوپانان- انارک با یک دستگاه کامیون برخورد کرده و حال سرنشینان آن وخیم گزارش شد.

ادامه داد: بر اساس این گزارش، دو واحد امدادی از اورژانس پیش‌ بیمارستانی 115، یک واحد امدادی آمبولانس هلال احمر و یک آمبولانس از درمانگاه انارک شهرستان نایین بر بالین مصدومان حاضر شدند و 15 مصدوم این حادثه را پس از ارائه خدمات اولیه درمانی به بیمارستان حشمتیه نایین منتقل کردند.

کبودان


« کبوودان »


نویسنده: محمدرضا فاضلی 

نقل از :http://www.bayazeh.ir/

« کبوودان »

« کبوودان » ، منطقه ایست بسیار جالب ، شگفت انگیز و شاید بتوان گفت « تنها سرمایه ی باستانی روستای جوان و نو پای  « چوپانان » است ». و من بر حسب وظیفه لازم دانستم ارزشهای این منطقه را به مردم کویر با لاخص ، مردم چوپانان یاد آور شوم ….

در مطالعاتی که از این منطقه بعمل آوردم بدون شک با توجه به آثار که بر جای مانده در این منطقه که حدود ۲۵ الی ۳۰کیلومتری جنوب شرقی روستای چوپانان از توابع نائین اصفهان  قرار دارد . و به طور حتم باید اعلام کنم این ناحیه بدون شک محل زندگی اقوام و نسلهای گذشته ی انسانی بوده که با توجه به شباهت آثار زندگی و سکونت ، حد اقل بالای ۳۰۰۰ هزار سال پیش در این منطقه زندگی میکرده اند . از آنجایی که آثار این اقوام به طرز ناشیانه و وحشیانه ایی از بین برده شده است ….. اما وجود چند نقطه شباهت بین آثار مراکزی که شناسایی کرده ام با منطقه ی کبوودان که از جمله ی آن ( آثار ندوشن – ناحیه ی ارنان – ناحیه ی رشم – تپه های سییلک کاشان -  آثار خرانق و جندق و تپه حصار و حتی ارمیغان و در نهایت آثار کوه های بیاضه ) . این احتمال بسیار بسیار قوی وجود دارد که اقوام بدوی انسانی با تیره ایی خاص در این منطقه زندگی می کرده اند.

کوه باشکوه عباس آباد

مجموعه ی تحقیقات من در قالب کتابی جامع وکامل که گوشه ی چشمی به آثار کبوودان دارد ، و از این ناحیه در آن یاد شده است  تحت عنوان « راز تتیس » – انتشارات محمد – در تهران به زودی منتشر خواهد شد .

اما  این مقاله تکملی کاملترین متن تحقیقی من در رابطه با این منطقه ی باستانی بوده و لازم دانستم که به مردم منطقه یاد آوری کنم حال و هوای افراد مشکوکی است که این روزها به طور مشکوک و مرموز به مناطق باستانی کویر مرکزی سر کشی کرده و  با پوششی کاملا گول زننده در قالب محقق و یا دانشجو و یا معدن یاب ، گاها با حفاریهای غیر مجاز و آوردن ادوات گنجیاب در فکر به یغما بردن آثار این مناطق هستند و از بردن تمدن نخستین ایران در کویر مرکزی هستند … که دودی است بر چشم خودشان . و خود نمی دانند که چه خیانتی به ایران و ایرانی کرده و عزت و آبروی خود را به متاعی ناقبل به فروش میرسانند . مردم هوشیار باشید .

بسیار افسوس خوردم چرا دیر این منطقه را دیدم . چون دزدان فرهنگی زودتر این منطقه را شناسایی کرده و آثار بسیار با ارزش آن را از بین برده اند تشخیص اینکه این منطقه جز مناطق باستانی ایران و منطقه دشت مرکزی ایران است ، برای افراد عادی با توجه به این تخریب و دزدی فرهنگی بسیار سخت و امکانپذیر نیست و باید دها نمونه ی باستانی این مناطق را از نزدیک دیده و آثار آنرا از نزدیک آنالیز کرده باشید و تصور اینکه مردم منطقه ی چوپانان ادامه نسل حاکم بر کبوودان بوده اند تصوری بسیار باطل و دور از انتظار است ، دوم اینکه کبوودان با توجه به آثار دارای جمعیت زیادی نبوده و از آثار تخریب شده چنین به نظر میرسد که  در این منطقه کوچک تنها تعداد اندکی از جمعیت ایران باستان با تیپ خاص فر.نگی در حال زندگی بوده اند . و هرگز این روستا با آثار تمدنهای پیش رفته درگیر نبوده و زندگی این اقوام کاملا سنتی و روستایی بوده و آثار فرهنگی این قوم مشابه به آثار دیگر در منطقه است ، یعنی تمام آداب و فرهنگ ایران باستان را داشته اند ، مردمی با فرهنگ مشخص در یک پیک زمانی .

انسانهای که در کبودان ساکن بوده اند فرهنگی بسیار مشابه اقوامی داشته که در کوههای رشم در منطقه ی دامغان و اقوام اولیه ی بیاضه زندگی  میکردند . بازم ذکر میکنم آثار با وحشیگرانه تخریب شده و من به سختی آثار سنگنگارههای باستانی  ایران را از حکاکیهای سنگی ، نسل امروزی که برای یادگاری آثار را تخریب کرده بودنند تشخیص دادم و در این رابطه جای دارد از استاد گرانقدر « محمد ناصری فرد » که تحقیق بسیار گسترده ایی در این زمینه انجام  و تالیفی بسیار ارزشمند در این زمینه انجام داده اند متشکر بوده، که بسیار راهنما و کمکی دو چندان به این تمایز به من کرد. البته به نظرمیرسد که میراث فرهنگی اصفهان با تعمیر و بازساری قلعه ی باستانی کبوودان که تنها ریشه ی این قلعه از فرهنگ باستانی ایران نشان و حکایت دار است ،مثلا مرهمی بر آثار به یغما رفته ی آن نهاده و تقریبا به آن بها داده است.

اما با تخریب بسیاری از سر نخ ها از بین رفته و از اقامتگاههای ابتدایی انسان که روزی پناهگاه اولیه ایی در برابر سرما گرما و اوج معماری انسان و تخصص وی در ایجاد غار بوکند بوده چند تایی بیشتر در کبودان به چشم نمی خورد و بسیار جای تاسف دارد که چزا آثار با ارزش ما درقلب کویر به علت دوری و صعب العبور بودن راه از ارزش و معرفی باز میماند . تپه ی باستانی کبوودان درست ارتفاعی بود که به خاطر چند دلیل از جمله توانایی انسان در حفر بوکند و کال مورد استفاده قرار گرفت و این ساختار درست در کنا ر ساختارهای سنگ دگرگون که در پیچیدگی خاص زمین شناسی از بررسی با زمانده است ، تمدنی شکل میگیرد که ابتدایی ترین وسایل را از سنگ تهیه میکردنند و آب چشمه ی ساختارهای سنگهای نفوذی دومین عامل جذب نسل انسان به این منطقه شده است . این نسل هیچ «خط »مشخصی نداشتند و در بررسی هایم تنها سنگ نگاره و غار نگاره هایی از آنها مشاهده و یا سنگهایی با حک اشکال گوناگون در سرتاسر کویر از خود به جا نهاده اند . واژه ی « گبر » اصطلاح بسیار نامانوسی به این قوم بوده و اصولا با عدم پذیرش دین اسلام از طرف نسل حاکم در ایران ، توسط بعضی از افراد واژه ی « گبر » به معنی « کافر» به آنها اطلاق میشد که در باره ی آثار این اقوام بسیار نا آشنا و تاریخی فراتر از اقوام گبر را به خود اخصاص میدهند . بافت گورستان اقامت گاههای زندگی انسان    …   ادامه دارد

مزرعه کبودان- چوپانان- نائین نقل از :http://www.iranvillage.ir/
موقعیت جغرافیایی 

مزرعه با طول جغرافیائی 54 درجه و 26 دقیقه، عرض 33 درجه و 26 دقیقه با ارتفاع 1380 متر می باشد. 
کبودان مزرعه ای تاریخی و ییلاقی است که در کیلومتر 27 محور چوپانان – 
اردکان و عمق 6شش کیلومتری شرق جاده مذکوردر ارتفاعات عباس‌آباد،واقع شده 
است، در ایام قدیم‌ تا حدود 20 خانوار سکنه داشته ولی هم اکنون 2 خانوار 
بصورت شیفتی در این مزرعه سکنی دارنند. چشمة کبودان یکی منابع آبی عمده 
برای حیات‌وحش تلقی می‌شود.قلعه کبودان نیز قدمتی چند هزار ساله داشته و 
در دل کوههای منطقه برروی بستر یکپارچه صخره ای بنا شده است.مجموعه 
کبودان یکی از ذخایر ارزشمند توریستی منطقه است . کوه کبودان با ارتفاع 
1928 متراز کوههای بسیار غنی منطقه بوده که در مرکز پناهگاه حیات وحش 
عباس آباد قرار داشته و ساختار صخره‌ای، دره‌های متعدد، پوشش غنی درختی 
و درختچه‌ای، سنگابهای بزرگ، کل و بز و قوچ ومیش فراوان از مشخصات بارز 
این کوه می‌باشد. مزرعه ییلاقی وقلعه معروف کبودان به همراه چشمه آب 
شیرین مربوطه در دره طویل شمالی آن قرار دارد. چشمه توتو و چشمه انجیرو و 
سنگاب دولی و سنگاب سنگ تالونو از جمله منابع آبی دیگر منطقه کبودان 
هستند .وجود لاله های وحشی خود رو در فصل بهار ،قبرستان تاریخی کبودان و 
همچنین قبرستان گبرا (که تقریباً از بین رفته) از جمله جاذبه های دیگر 
مزرعه کبودان است. میانکوهی، گرم خشک و در 185 کیلومتری شمال خاوری نائین واقع است. 
رودخانه های فصلی کبودان از شمال و عروسان از باختر آبادی می گذرد. 

کوه: کوه میرزا در 5 کیلومتری شمال خاوری آبادی. 

کار و پیشه: کشاورزی، دامداری، باغداری، کارگری و فرشبافی. 

کشت: آبی، آب کشاورزی و آشامیدنی از چشمه. 

فرآورده ها: گندم، جو، تره بار و بنشن. 

رستنی ها: درختان گز و بادام کوهی، گیاهان اسپرزه، شاه تره و قدومه که کاربرد داروئی دارند و پوشش گیاهی برای چرای دام. 

برخورد اتوبوس با تریلر در حوالی انارک


برخورد اتوبوس با تریلر در حوالی انارک 10 مجروح برجای گذاشت
اصفهان- خبرگزاری مهر: رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان نائین گفت: برخورد یک دستگاه اتوبوس با تریلر در فاصله 30 کیلومتری پایگاه امداد و نجات بین شهری انارک منجر به واژگونی دو خودرو و مجروحیت 10 نفر شد که با اعزام تیم امداد و نجات جاده ای مستقر در پایگاه انارک به محل حادثه ، کار ارائه خدمات امدادی به مصدومین صورت پذیرفت.

به گزارش خبرگزاری مهر، ابراهیم عادل زاده نائیئی از امداد رسانی به دو حادثه در صبح امروز توسط نیروهای امدادی هلال احمر شهرستان در محور انارک به نائین خبر داد.

وی گفت: در حادثه پنخست که در کیلومتر 25 محور انارک به سمت نائین رخ داد یک دستگاه خودرو پیکان واژگون شده بود.

رئیس جمعیت هلال احمر شهرستان نائین تصریح کرد: بلافاصله پس از اطلاع ، یک تیم از امدادگران و نجاتگران جاده ای جمعیت هلال احمر مستقر در پایگاه امداد و نجات بین شهری انارک ، به محل حادثه اعزام و اقدامات اولیه امدادی را برای مصدومین حادثه آغاز کردند.

وی ادامه داد: این حادثه دو نفر مصدوم داشت که توسط نجاتگران مستقر در محل حادثه به مرکز درمانی انتقال داده شدند.

عادل زاده حادثه دوم را نیز بیان و تصریح کرد: برخورد یک دستگاه اتوبوس با تریلر در فاصله 30 کیلومتری پایگاه امداد و نجات بین شهری انارک منجر به واژگونی دو خودرو شد که با اعزام تیم امداد و نجات جاده ای مستقر در پایگاه انارک به محل حادثه ، کار ارائه خدمات امدادی به مصدومین صورت پذیرفت.

وی اضافه کرد: این حادثه نیز 10 نفر مجروح داشت که چهار نفر از آنان بوسیله آمبولانس جمعیت به مرکز درمانی انتقال و 17 نفر نیز در پایگاه امدادونجات انارک اسکان داده شدند.  

خاطرات جلال فاطمی انارکی15

 خاطرات جلال فاطمی انارکی15
فصل دوم
ای خوشا دولت ان مست که در پای حریف -سر و دستار نداند که کدام اندازد 
سال 1337 سیرجان را برای همیشه ترک کرده , در تهران اقامت گزیدم .سکونتم در منزل خواهر بزرگم زینت السادات همسر اقای حسین عموئی انارکی بود .
در کلاس چهارم دبیرستان دارالفنون نام نویسی کردم و سال 39 دیپلم ریاضیاتم را از این دبیرستان اخذ کردم .با انکه در کنکور ورودی دانشکده پلی تکنیک پذیرفته شدم , انصراف دادم . حال و حوصله ادامه تحصیل را نداشتم .صبحگاهی در سال 40 که برای خرید مواد صبحانه مثل نان سنگگ و کره و پنیر از منزل خارج شدم , بطور ناگهانی به داخل یک کامیون نظامی سرپوشیده که در سطح شهر وظیفه سرباز گیری را بر عهده داشتند , پرت شدم و ساعتی بعد همراه برخی دیگر که سرنوشتی مشابه من در ان کامیون داشتند به پادگان عشرت اباد اعزام گردیدم . خواهر و همسرش به شدت ناراحت که چه اتفاقی برایم افتاده است ؟ کسبه اطراف مغازه سنگگی به انها میگویند که به سرباز خانه او را برده اند .
همواره در این کشور گل و بلبل , ارزش و اهمیت انسان نادیده گرفته شده است . از میان ما جوانانی که تعدادمان در ان روز به 3500 نفر می رسید باید قرعه کشی میکردند تا تعداد سربازان مورد نیازشان را تامین کنند .در 7 صف 500 نفری تقسیم شدیم . قرعه نصیب صف شماره 7 گردید که سرباز شدند . در صف شماره 5 بودم . اعلام کردند انهائی که لیسانس و بالاتر دارند , مبلغ 7000 ریال , دیپلمه 5000 و زیر دیپلمه ها 3000 ریال به ژاندارمری پرداخت کنند تا معاف دائم خود را تحویل بگیرند .این رگه معافی , قدرت داشت تا بسیار از موانع را از جلوی پای جوانان بردارد .ویرای امریکا را گرفتم و منصرف شدم . به درد چه کنم ؟ دچار شده بودم . خودم نیر علتش را نمیدانستم .همه جا چشمان نگران فاطمه را می دیدم . گوئی به من می گوید : جلال بی معرفت ! نمی خواهی از سرنوشتی ک در این شهر نصیب ام شده است با خبر شوی ؟چه شد ان جان و قربان گوئی هایت ؟ از خودم خجالت می کشیدم .قلبم با او بود . نمی توانستم فراموشش کنم .دستم ب هیچ کاری بند نمی شد چون دلم نمی خواست .در هر شرایطی که قرار میگرفتم , اسیر و دربند چشمان نگرانش بودم .در ان سال ها که سال های جوانی ام بود , احساساتم , فائق بر عقل گرائی ام بود .
تلاش میکردم تا خودم را به مرحله - ضروری است- یعنی یک تصمیم جدی و قطعی بگیرم برسانم که موفق نمی شدم . احساس تنهائی میکردم . کسی که کمکم کند و راهنمایم باشد نداشتم . اگر با کسی هم , رک و راست از موضوع فاطمه صحبت میکردم تا کمک فکری ام باشد , موضوع را با خنده و شوخی برگزار میکردند : رفته است به سی خودش دست از سرش بردار . گفته هائی از این قبیل .افراد خوش نیت نیز , گفته هایشان متکی بر عقل گرائی بود و احتراز از این قبیل کارها . اما من , به مرحله ضروری است رسیده بودم که باید ردی از فاطمه پیدا کنم. گاهی شب ها را به تاتر با مدیریت مهدی اشرف میرفتم . چند بار که رفتم , به من اعتماد کرد . تا ساعت 8 شب و قبل از شروع برنامه نمایش در گیشه بلیط فروشی بودم . به پشت صحنه میرفتم . حق و حقوق بازیگران و خوانندگان را میدادم و در اخر کار نیز مشتی اسکناس نشمرده همراه با ته چک بلیط ها به ایشان تحویل میدادم : ورت اشمارته ( پول ها را شمرده ای ؟) - خویوت ور اشمار ( خودت انها رابشمار ).
-------------------------------------------------
اسمان بار امانت نتوانست کشید - قرعه فال به نام من دیوانه زدند
بار هستی به گفته ی حضرت حافظ , فلاسفه و اندیشمندان بر دوش انسان است .
ما انسان ها , تعین کننده سرنوشت خود نیستیم .اتفاقاتی در زندگی مان روی میدهد که هیچ دخالتی در وقوع انها نداریم .تولد و نوع جنسیت مان در اختیار خودمان نیست .ناچارا تابع اتفاقاتی هستیم که در طول حیاتمان رخ میدهد. زندگی انسان بصورت خطی است و دایره وار نیست . هیچ تجربه ای را نمیتوان دو بار تکرار کرد .میلان کوندرا - فیلسوف - معتقد است که هیچ انسان خوشبختی وجود ندارد . بصورت خیلی اتفاقی با مهدی اشرف اشنا شدم . مدت سه سالی که در خدمتش بصورت اختیاری بودم , درس های زیادی از او اموختم . اهل طریقت بود . می گفت پول چرک دست است و نباید به ان دلبسته بود .
سال 40 بطور تصادفی و اتفاقی و به حکم قرعه از رفتن به خدمت سربازی معاف شدم . اگر در صف 7 بودم سرباز شناخته میشدم و به عنوان سپاهی دانش می باید به روستاها اعزام می شدم . پس از ان نیز به احتمال زیاد به عنوان معلم در همان روستاها زندگی میکردم و سرنوشتم غیر از این بود که امروز هست .
بطور خیلی تصادفی در امتحانات بانک کشاورزی موفق شدم . از میان 100 نفر شرکت کننده و طی دوره شش ماهه اموزشی , در زمره 20 نفری بودم که ما را به اسرائیل اعزام کردند .ان موقع سال 1963 , فقط 15 سال از عمر کشور اسرائیل می گذشت . یهودی ها بصورت فله ای از سرتاسر دنیا به این سرزمین ( فلسطین) اعزام می شدند و جای فلسطینی ها یا مردم بومی انجا را میگرفتند . یکی از روزها که برای بازدید روستاها رفته بودیم به یکی از دهکده های عرب نشین اسرائیل رفتیم . یادم نیست با دعوت مدیر مدرسه یا با درخواست خودمان به مدرسه فلسطینی ها رفتیم تا از نزدیک انها را ببینیم . سر کلاس , بچه های رنگ پریده ای را با لباس های کهنه , مشاهده کردیم . بچه های اسرائیلی در همان سن و سال , سرحال و چاق و چله بودند . چند نفرمان برای بچه ها حرفهائی زدیم . نوبت به من که رسید , گفتم شما فلسطینی ها در واقع میزبان هستید و یهودی ها میهمان شما . افسوس که جایگاهتان عوض شده و انها شما را به عنوان میهمانان مزاحم می شناسند و از این سرزمین اواره تان کرده اند . مترجم که یک ایرانی یهودی بودبا ناراحتی حرفهایم را ترجمه کرد . بچه ها از حرفهای من خیلی خوششان امده بود . مترجم , موضوع را به مدیر مدرسه گزارش می کند . مدیر به سرپرستمان مهندس خدادادیان با عصبانیت و ناراحتی می گوید : امده اید تا شورش به پا کنید . موضوع بیخ پیدا کرد . صحبت از دیپورت کردن کل گروه و عواقب سختی که می توانست میان دو کشور ایران و اسرائیل بوجود اورد به پیش اورد .کارد به مهندس می زدی از شدت عصبانیت خویش در نمی امد . در ان زمان میر کاظم یا میر عبدالرحیم صدریه سفیر ایران در کشور رومانی بود ک بطور اکرودیته نظارت کارهای سیاسی اسرائیل را نیز بر عهده داشت . موضوع به ایشان نیز منتقل شد . اقای صدریه با پدرم , عموزاده بودند . موضوع را به عنوان سوء تفاهم خواباند . اما مهندس خدادادیان در کمپی که اقامت داشتیم , مرا خواست و بی معطلی سیلی را پای گوشم خواباند :
بچه نفهم ! چقدر باید بی شعور باشی که چنین حرفهائی را در چنین جائی بزنی. هر جا که هستی شر به پا می کنی . تهران که رسیدیم , اگر در بانک ماندنی شدی به جائی تو را می فرستم که برگشتنت محال باشد . دوره مان در اسرائیل تمام شد . در میان 20 نفر اعزامی به اسرائیل , جزو 5 نفری بودم که مرا در تهران نگه داشتند محل خدمتم زیر نظر مستقیم مهندس تعین شد .

خاطرات من و درخت انجیر سبز(2)


خاطرات من و درخت انجیر سبز(2)

نوشته : نسل سومی


 باغ پدر فقط 100 درخت انار تنومند داشت یک ردیف درخت انجیر ابتدای باغ خرّمی خاصی به باغ داده بود امّا حالا تمام درختان ازبین رفته بودند و باع فقط یک چاردیواری بیش نبوددر درونم این فریادها را بوضوح می شنیدم آی درخت تنومند زردآلوی نر بی خاصیت کجایی ؟ انگورهای سیاه ! انگورهای سفید ! درختان سیب معطر درختان گلابی ! ای انارهای شیرین ترش ،پوست کلفت ،پوشت سبز ،پوست کلفت ، پوست نازک کجائید؟ انجیر های سیاه ! ای انجیر های سبز کجائید !؟

ناگهان صدای پیر و فرتوتوتی از گوشه باغ بگوشم رسید خوب که دقت کردم صدای آشنای درخت انجیر سبز ته باغ بود که با ناتوانی فریاد می زد ای بچه ارباب من ایجام مگر مرا نمی بینی ؟ صدایش شیرین ولی پیرو فرسود بود ، آهسته با پاهایی لرزان به سوی گوشه باغ روان شدم ،درخت تنومند انجیر آنقدر کوچک و ناتوان شده بود که آه از نهادم بیرون آمد،با ناله گفتم ای داد و بیداد !ای درخت سبز وشیرین و تنومند باغ پدرم چه به روزت آمده ؟

درخت انجیر آهسته گریست ! به چهره ام نگاه کرد پرسید؟ توکدوم بچه ارباب هستی ؟ خیلی پیر شدی ؟ قیافه پدرت را در چهره ات می بینم ،وقتی اسمم را گفتم احوال برادران و خواهران و بچه های رعیتمان را پرسید گفت یاد آن دوران بخیر، یک زمانی هفت تا 8 تا بچه از شاخه هایم بالا می رفتید و انجیر هایم را می چیدید و و با شاخه هایم بازی می کردید بی انصاف یادت هست که یکبار یکی از شاخه های مرا برای ساختن چرخ اسباب بازی بی رحمانه بریدی؟

چه آدمهای بی معرفتی بودید، یکی یکی در دامان ما درختها بزرگ شدید و شیرین ترین و بهترین میوه های ما را خوردید و کم کم رفتید و پشت سرتان را نیز نگاه نکردید . پدرتان هر وقت به باغ می آمد با ما چه حالی می کرد دوبیتی می خواند و قیچی بدست سرهای تک تک ماها را اصلاح می نمود شاخه های خشکمان را می برید صد ها واله کود پوسیده گاو و بز هر سال برایمان می آورد، تابستان های داغ ما را سیراب می کرد و غ.... رعیتتان را می گویم هر سال خاک باغ را زیر و رو می کرد و در تابستان شما ها زنبیل زنبیل علف های هرز باغ را با داس می کندید و ما از این قلقلک دادن های شما لذّت می بردیم و شما بره و بزغاله چاق می کردید و می خوردید

اما افسوس...... و صد افسوس! شما ها یکی یکی رفتید، پدرتان مرد ،بین ما با دیوار جدایی افکندید و اختیار ما درختان را به کسانی سپردید که با ما غریبه بودند و زبان ما را نمی فهمیدند.واله های کود از باغ رفتند علف های هرز انارها را یکی یکی مریض کردند، تابستان های سوزان بی آبی ریشه ها را خشکاند و درخت ها یکی یکی مردند، از آن همه درخت فقط من بیچاره در این گوشه باغ باقی مانده ام و علتش هم این است که هر وقت همسایه باغ شما، به باغش برای بادنجان و گوجه آب می برد من با ریشه هایم که به آن باغ رفته اند قدری از آب باغ همسایه را می مکم و تا امروز زنده مانده ام ای بچه ارباب کاش چند انجیر داشتم و می توانستم از تو پذیرایی کنم. ولی افسوس می بینی که من هم دارم نفس های آخرم را می کشم .من و درخت پیر انجیر گریه کردیم مدت مدیدی کنار درخت پیر نشستم او از گریه های من سخت افسرده شد گفت بچه ارباب دلم خیلی برای پدرت تنگ شده ، کی باشد که من به او برسم یکی از برگهای او را کندم بو کردم و گفتم این برگ را یادگاری در لای کتاب خشک می کنم تا بتوانم بعضی اوقات تو را ببویم دشتی به شد و کله درخت پیر و فرتوت و تنها بازمانده باغ پدرم کشیدم و آهسته آهسته با غمی جانکاه باغ پدر را ترک کردم.

جاده انارک به زواره در استان اصفهان بسته می شود

جاده انارک به زواره در استان اصفهان بسته می شود

اصفهان- ایرنا- برابر اعلام مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان اصفهان، جاده انارک به زواره و بالعکس از 11 تا 14 اردیبهشت به دلیل عملیات راه سازی بسته می شود.

به گزارش روز چهارشنبه ایرنا از پایگاه خبری پلیس، « مصطفی صادقیان » رییس مرکز اطلاع رسانی فرماندهی انتظامی استان اصفهان گفت: به دلیل انجام عملیات راه سازی، این جاده از 11 تا 14 اردیبهشت از ساعت 8 صبح تا 17 عصر بسته می شود. 

وی افزود: شهروندان می توانند برای تردد، از جاده انارک - نایین یا اردستان - زواره به عنوان جاده جایگزین استفاده کنند.

صادقیان از رانندگان خواست برای اجرای بهتر عملیات راه سازی در این جاده، با ماموران پلیس را همکاری لازم را انجام دهند و از تردد در این جاده در روزهای یاد شده خودداری کنند.