چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

گپ و گفتی با خانم نماینده جدید شهرستان های نائین و خور و بیابانک الهام آزاد

خانم آزاد من برعکس بسیاری از کسان که مسئولیت این پست را به شما تبریک گفته اند تصمیم چنین کاری را ندارم و اصلاً نه خوشحالم که شما برای این جایگاه انتخاب شده اید نه ناراحت  زیرا اگر شما نیز انتخاب نمی شدید شخص دیگری انتخاب می شد که من به او چنین احساسی داشتم
اما همانطور که شما یکی شهری روستازاده هستید من هم یکی شهری روستا زاده هستم
همین جا لازم است بگویم که من به شما راُی نداده همانطور که به رقیبان شما هم راُی ندادم اما چون به هر حال شما با راُی اندک ۶۷۰۰ رای به عنوان نماینده شهرستان های نائین و خور و بیابانک انتخاب شده اید و در مجلس به اندازه نماینده تهران و مشهد با رأی ۹۰۰۰۰۰ دارای قدرت مساوی هستید و از آنجا که در مجلس برای همه مردم ایران در تمام نقاط قانون تصویب می کنید صرفاً به عنوان یک ایرانی نه یک چوپانانی نائینی از شما انتظارات کلانی دارم که هر چند در دوره اول نتوانستید بخش مهمی از انتظارت مرا بر آورده سازید و شاید ناوارد و تازه کار بودید.اما در این دوره  من  ومن های دیگر زیادی از شما انتظار داریم که :
۱- خانم نماینده ماده ۸۵قانون اساسی
برای موارد اضطراری است شما نباید در حالت عادی اختیار تصویب قوانین مهمی چون صیانت از فضای مجازی و قانون حجاب را  در اختیار گروهی خاص قرار دهید و اجازه ندهید اکثریت نمایندگان قانون را بررسی و واکاوی و
تصویب کنند مگر قسمت های اول این اصل را نخوانده اید
۲- همانطور که شما حق دارید بدون فیلتر شکن در ایام تبلیغات انتخابات از فضای تلگرام و اینستاگرام جهت ارائه برنامه هایتان بهره ببرید این حق را همه مردم دارند پس نباید شما با تصویب قوانینی اجازه دهید که مانع این حق مردم شوند
۳-شما باید حافظ حقوق مردم در حفظ و اجرای قوانین باشید و شما می دانید که دولت موظف است حقوق کارمندان و کارگران را مطابق افزایش تورم افزایش دهد شما چگونه به خود اجازه می دهید به بهانه نبودن بودجه حقوق  اکثریت مردم را زیر پا گذارید از حقوق های نجومی( اول از خودتان و بعد از بقیه نجومی بگیران )کم کنید و به همه مردم اضافه نمایید
۴- خانم نماینده شما نباید به کسانیکه عملکرد خوبی خود و خانواده اشان در بیت المال کشور عزیز ایران و قوانین جمهوری اسلامی ایران ندارنداعتماد کنید و درپست های مهم مملکتی به آنها راُی مثبت دهید
۵- خانم نماینده کانون های خانوادگی به علت تورم بیکاری قوانین ناکار آمد اعتیاد  در خطر است باید باکمک  جامعه شناسان ، روانشناسان ،علمای روحانیت ،اقتصاد دانان و حقوقدان ها مشورت کرده و قوانین نا کارآمد را حذف و قوانین پویا و بروز را مصوب کنید
۶- خانم نماینده آموزش و پرورش واقعا مریض است معلم و دانش آموز و آموزش طبقاتی خرخره مردم ایران را فشار می دهد چرا نمی خواهید به فکر اصلاح این نهاد مردمی باشید انتصاب وزرای دانشمند و مدبر باید مد نظرتان باشد
۷- وضعیت دارو و درمان و آموزش پزشکی و فرار پزشکان و پرستاران و قیمت های نجومی داروها ،اعمال پزشکی ،حق العمل بعضی پزشکان  بیمه ها، حقوق قشر زحمتکش بیمارستان ها و درمانگاه‌ها  واقعا دیگر غیر قابل تحمل شده  و این هاست که مردم را زجر می دهد و اصلاح آن از هر عمل خیری افضل تر است
۸- از اقتصاد و تورم و بی ارزش شدن پول مملکت و بالا رفتن قیمت طلا که ارتباطی مستقیمی هم با مهریه ها دارد و بیکاری جوانان دختران تحصیلکرده و پسران و ربا خواری و اختلاس های کلان آقا زاده و گرانی بی حساب و کتاب  همه چیز    همه باعث سقوط اقتصاد شده و درمانی برای آن در هیچ دولتی و مجلسی به نظر نمی رسد و من انتظار دارم در این زمینه ها شما تلاش فرمائید
و صد ها گفته دیگر هست که اگر شما در زمینه های فوق فعال شوید ما از شما انتظارات کوچکی مثل قیر رایگان و یا یارانه برای ده دهک فقیر جامعه نداریم
به هر حال امیدوارم به فکر حقوق نجومی و سواری شاسی بلند نباشید و  مدرسه کودکان و نوجوانان جوانان و بیمارستان ها و مریض هاو دارو و شیر خشک و بیکاری و گرانی و تورم دغدغه خاطر شما باشد  آن شاءالله اگر شما چنین باشید خداوند هم با شما خواهد بود و در دوره‌ بعد به جای ۶۷۰۰ رای ۴۰۷۰۰ رآی بیاورید
با احترام : ابوالقاسم مستقیمی ۱۳ اسفند ۱۴۰۲

گپ و گفتی با خانم نماینده جدید شهرستان های نائین و خور و بیابانک الهام آزاد

خانم آزاد من برعکس بسیاری از کسان که مسئولیت این پست را به شما تبریک گفته اند تصمیم چنین کاری را ندارم و اصلاً نه خوشحالم که شما برای این جایگاه انتخاب شده اید نه ناراحت  زیرا اگر شما نیز انتخاب نمی شدید شخص دیگری انتخاب می شد که من به او چنین احساسی داشتم
اما همانطور که شما یکی شهری روستازاده هستید من هم یکی شهری روستا زاده هستم
همین جا لازم است بگویم که من به شما راُی نداده همانطور که به رقیبان شما هم راُی ندادم اما چون به هر حال شما با راُی اندک ۶۷۰۰ رای به عنوان نماینده شهرستان های نائین و خور و بیابانک انتخاب شده اید و در مجلس به اندازه نماینده تهران و مشهد با رأی ۹۰۰۰۰۰ دارای قدرت مساوی هستید و از آنجا که در مجلس برای همه مردم ایران در تمام نقاط قانون تصویب می کنید صرفاً به عنوان یک ایرانی نه یک چوپانانی نائینی از شما انتظارات کلانی دارم که هر چند در دوره اول نتوانستید بخش مهمی از انتظارت مرا بر آورده سازید و شاید ناوارد و تازه کار بودید.اما در این دوره  من  ومن های دیگر زیادی از شما انتظار داریم که :
۱- خانم نماینده ماده ۸۵قانون اساسی
برای موارد اضطراری است شما نباید در حالت عادی اختیار تصویب قوانین مهمی چون صیانت از فضای مجازی و قانون حجاب را  در اختیار گروهی خاص قرار دهید و اجازه ندهید اکثریت نمایندگان قانون را بررسی و واکاوی و
تصویب کنند مگر قسمت های اول این اصل را نخوانده اید
۲- همانطور که شما حق دارید بدون فیلتر شکن در ایام تبلیغات انتخابات از فضای تلگرام و اینستاگرام جهت ارائه برنامه هایتان بهره ببرید این حق را همه مردم دارند پس نباید شما با تصویب قوانینی اجازه دهید که مانع این حق مردم شوند
۳-شما باید حافظ حقوق مردم در حفظ و اجرای قوانین باشید و شما می دانید که دولت موظف است حقوق کارمندان و کارگران را مطابق افزایش تورم افزایش دهد شما چگونه به خود اجازه می دهید به بهانه نبودن بودجه حقوق  اکثریت مردم را زیر پا گذارید از حقوق های نجومی( اول از خودتان و بعد از بقیه نجومی بگیران )کم کنید و به همه مردم اضافه نمایید
۴- خانم نماینده شما نباید به کسانیکه عملکرد خوبی خود و خانواده اشان در بیت المال کشور عزیز ایران و قوانین جمهوری اسلامی ایران ندارنداعتماد کنید و درپست های مهم مملکتی به آنها راُی مثبت دهید
۵- خانم نماینده کانون های خانوادگی به علت تورم بیکاری قوانین ناکار آمد اعتیاد  در خطر است باید باکمک  جامعه شناسان ، روانشناسان ،علمای روحانیت ،اقتصاد دانان و حقوقدان ها مشورت کرده و قوانین نا کارآمد را حذف و قوانین پویا و بروز را مصوب کنید
۶- خانم نماینده آموزش و پرورش واقعا مریض است معلم و دانش آموز و آموزش طبقاتی خرخره مردم ایران را فشار می دهد چرا نمی خواهید به فکر اصلاح این نهاد مردمی باشید انتصاب وزرای دانشمند و مدبر باید مد نظرتان باشد
۷- وضعیت دارو و درمان و آموزش پزشکی و فرار پزشکان و پرستاران و قیمت های نجومی داروها ،اعمال پزشکی ،حق العمل بعضی پزشکان  بیمه ها، حقوق قشر زحمتکش بیمارستان ها و درمانگاه‌ها  واقعا دیگر غیر قابل تحمل شده  و این هاست که مردم را زجر می دهد و اصلاح آن از هر عمل خیری افضل تر است
۸- از اقتصاد و تورم و بی ارزش شدن پول مملکت و بالا رفتن قیمت طلا که ارتباطی مستقیمی هم با مهریه ها دارد و بیکاری جوانان دختران تحصیلکرده و پسران و ربا خواری و اختلاس های کلان آقا زاده و گرانی بی حساب و کتاب  همه چیز    همه باعث سقوط اقتصاد شده و درمانی برای آن در هیچ دولتی و مجلسی به نظر نمی رسد و من انتظار دارم در این زمینه ها شما تلاش فرمائید
و صد ها گفته دیگر هست که اگر شما در زمینه های فوق فعال شوید ما از شما انتظارات کوچکی مثل قیر رایگان و یا یارانه برای ده دهک فقیر جامعه نداریم
به هر حال امیدوارم به فکر حقوق نجومی و سواری شاسی بلند نباشید و  مدرسه کودکان و نوجوانان جوانان و بیمارستان ها و مریض هاو دارو و شیر خشک و بیکاری و گرانی و تورم دغدغه خاطر شما باشد  آن شاءالله اگر شما چنین باشید خداوند هم با شما خواهد بود و در دوره‌ بعد به جای ۶۷۰۰ رای ۴۰۷۰۰ رآی بیاورید
با احترام : ابوالقاسم مستقیمی ۱۳ اسفند ۱۴۰۲

مهندسی حفر قنات

نوشته : ابوالقاسم مستقیمی

چگونه دو چاه به یکدیگر وصل می شد

در قدیم دوربین های مهندسی امروزی وجود نداشت و استاد کاران قنات از قوانین هندسی برای حفره قنات بهره می بردند
ابتدا دو میله چاه در فاصله ۵۰ متری به هم در مسیر قنات کنده می شده مطابق شکل ۱
البته عمق چاه بالایی و چاه پائینی با توجه به ترازی که قبل کشیده بودند حساب می شد و به همان عمق حساب شده میله چاه حفر می شد
بعد از حفر میله چاه‌ها نوبت کندن کانال کانال اتصال دوچاه به هم فرا می رسید و برای آنکه زحمت آوردن خاک کانال کمتر شود یکدست مقنی از میله   A شروع به حفر قنات می کرد و یکدست معنی از میله چاه B این کار را انجام می دادند

چگونه مسیر کندن کانال قنات تعیین می شد
برای تعیین مسیر کانال ابتدا میخ چوبی در دوطرف قنات نصب می شدو ریسمانی محکم از نقطه Aبه نقطه B متصل می شد سپس دو ریسمان در دهانه چاه الف به چوبی بدون قوس بسته می شد و چوب به ته چاه آویزان می شد و دو سر دیگر ریسمان به ریسمان بالای چاه متصل می گردید در چاه Bنیز این عمل تکرار می شد چوب های ته چاه مسیر کندن کانال را مشخص می کرد پس کندن شروع می شد تا کانال ها از دو طرف به هم می رسید
اصلاح شیب قنات
وقتی دو سه پشته کنده می شد مقداری آب از طرف مادر چاه رها می شد اگر آب با شیب ملایم به طرف پائین جریان می یافت‌شده قنات خوب بود ولی اگر جریان آب کند بود یا آب در جایی انباشته می شد لازم بود که برای ایجاد شیب ته کانال ها کف کنی شود به همین علت اگر شما در کانال یک قنات حرکت کنید می‌بینید بعضی  جاها سقف کانال  بلندتر است و آنجا مکانی بوده که برای شیب قنات کف کنی انجام شده
اصلاح انحراف در کانال قنات
در بعضی از کانال ها وسط کانال قوسی وجود دارد که دو کانال در یک راستا به هم متصل نشده
در فیلمی که از یک قنات در اردکان دیدم این قوس برای گروه محقق و کارگردان و فیلمبردار سؤ ال شده بود که این قوس برای چیست و خودشان توجیه می کردند که این قوس برای شکست فشار آب است البته چنین نیست
بعضی اوقات بر اثر خطایی که یکی از معنی ها انجام می داد کمی از مسیر مشخص شده انحراف پیدا می کردمطابق شکل ۲در نتیجه وقتی هر دو مقنی ۲۵ متر کانال را می کندند به هم نمی رسیدند اما صدای کلنگ آنها به گوش می رسید آنها متوجه انحراف شده به سوی صدا کانال انحرافی می زنند تا به هم برسند
@choopananabad
ممنون می شوم اگر تجربیات و اطلاعات خودتان را در این زمینه در اختیار همگان قرار دهید

زرومند صحیح است یا زلوبند۰

نوشته: ابوالقاسم مستقیمی

احتمالا کلمه زرو+ مند یک کلمه مرکب باشد از زرو مند لذا من به دنبال معنای کلمه زرو رفتم و نتیجه آن را در زیر می خوانید
زرو
لغت نامه دهخدا
زرو. [ زَ ] ( اِ ) بر وزن و معنی زلو باشد چه در فارسی رای بی نقطه به لام تبدیل می یابد و آن جانوری است که چون بر اعضا بچسبانند، خون از آنجا بمکد. ( برهان ) . جانوری است که چون آن را بر عضوی بچسبانند خون را بمکد و آنرا زلو، شلوک و دیوچه خوانند. ( جهانگیری ) . زلو است که خون خورد و آنرا دیوچه و شلوک نیز گفته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . نام جانوری است که خون زائد [ بدن ] را بدان بکشند و آنرا زلو و دیوچه گویندهندیش جوک خوانند. ( شرفنامه ٔ منیری ) .
اما معنی کلمه مندچنین آمده
مند
لغت نامه دهخدا
مند. [ م َ ] ( پسوند ) یعنی خداوند، با کلمه ٔ دیگر ترکیب کنند و تنها مستعمل نشده چون مستمند و دردمند و روزی مند و آزمند و آه مند. ( فرهنگ رشیدی ) . به معنی صاحب و خداوند باشد و بیشتر در آخر کلمات آید، همچو دولتمند؛ یعنی صاحب دولت و ارجمند؛ یعنی صاحب و خداوند قدر و قیمت و حاجتمند و دردمند هم از این قبیل است به معنی صاحب درد و غمناک . ( برهان ) ( آنندراج ) . از جمله حروفی است که همیشه به آخر اسم ملحق می گردد و معنی دارایی و خداوندی به آن می دهد، مانندارجمند؛ یعنی خداوند قدر و قیمت و حاجتمند؛ یعنی صاحب حاجت و محتاج و دردمند؛ یعنی دارای درد و خردمند؛یعنی دارای خرد و عقل .
پس ترکیب این دو کلمه ، یعنی جایی که زالو زیاد دارد و لزومی ندارد که ما آنرا زلوبند بخوانیم زیرا زرو از زالو قدیمی تر است و چون بندی هم در کار نیست و فقط سلخ آبی است پس همان پسوند مند بهتر است لذا بهتر است ما آنرا همانطور که گذشتگانمان زرومند گفته اند زرومند بنامیم
https://abadis.ir/fatofa/%D8%B2%D8%B1%D9%88%D9%85%D9%86%D8%AF/

چگونه ادویه چوپانان (گرمی ) آماده می شود

نوشته:ابوالقاسم مستقیمی

اگر بچه چوپانان باشید حتماً غدایی که در آن ادویه چوپانان مصرف شده را می پسندید یا من دیده ام که در مغازه های چوپانان این ادویه عرضه می شود و مشتری مخصوص خودش را هم دارد

من سالهاست که خودم این ادویه را آماده می کنم و استفاده  می کنم
قدیم برای تهیه آن از هاون سنگی برای کوبیدن مواد استفاده می شد و کار پر زحمتی بود ولی امروزه آسیاب های برقی که در منزل همه هست کار را راحت کرده است
من برای ادویه مواد زیر را تهیه می کنم
زردچوبه  ۱۰۰گرم
زیره سبز ۱۰۰گرم  در تربت حیدریه به زیره سبز کراویه می گوئیم
فلفل سیاه ۳۰  گرم اگر ادویه تند می پسندید تا ۵۰ گرم هم اشکالی ندارد
برگ پیاز خشک ۱۵۰ گرم البته اگر تهیه آن مشکل بود می توانید از تره خشک استفاده کنید
زرد چوبه و فلفل را آسیاب شده می گیرم  اما زیره را شسته بعداز خشک شدن با آسیاب برقی نرم و از الک نرم رد می کنم
پیازچه می خرم با همان پیازش یا فقط برگهایش را شسته و با کارد خرد کرده و خشک می کنم و یا تره را خشک می کنم برای این کار ۲ کیلو پیازچه یا تره کافی است

البته تره خشک هم در بازار به فروش می رسد
۱۵۰ گرم برگ پیاز خشک یا تره خشک را آسیاب کرده و از الک ریز رد می کنم
پودر زردچوبه و فلفل و زیره و پیاز را روی هم ریخته خوب مخلوط کرده گرمی آماده در شیشه می ریزم ودر آنرا می بندم برای مصرف یکسال کافی است
شما چگونه گرمی تهیه می کنید؟

املت اسفناج

اختراع جدید من
بعد از مدتها چند روزی است که زندگی مجردی دارم و عیال برای پرستاری از پدرش به مشهد رفته و من که البته به سبب دوران مجردی زمان تحصیل با آشپزی غریبه نیستم خودم را با آشپزی و خانه داری سرگرم می کنم
یکی از کارهای من در دوران بازنشستگی سرگرمی با باغچه منزل است از قدیم گفته اند  کاری بکن ،بابات می‌کرد. دوکی میرشت قبات می کرد
در باغچه منزل در زمستان شلغم ،تربچه ،سیر  اسفناج و زعفران می کارم امروز دیدم اسفناج ها بلند شده و برای دروکردن بسیار عالی است گفتم شب بورانی اسفناج شام مطلوب من خواهد بود
اما غروب آفتاب هوس کردم که یک غذای جدید اختراع کنم که تا حالا نخورده‌ام نتیجه آن غذای زیر شد

املت اسفناج

نیم کیلو اسفناج را کمی خرد کردم و در ماهیتابه با کمی روغن سرخ کردم و دو تا گوجه بزرگ را خردکرده داخل ماهیتابه اضافه کردم البته اگر گوجه نباشد از رب گوجه هم می توان استفاده کرد.صبر کردم تا گوجه ها هم خوب بپزد ، من با ترشی خیلی موافقم اگر ترف خوب می داشتم تکه ای ترف هم اضافه می کرد اما چون نداشتم آب غوره اضافه کردم
من از یک قاشق گرمی یا همان ادویه چوپانان هم بهره بردم که شما اگر ندارید به اندازه کافی از زردچوبه و فلفل استفاده کنید ، نمک را هم فراموش نکنید بعد از اینکه این مواد پخته شد وآبش تمام شد و به روغن نشست دو عدد تخم مرغ روی آن شکستم و هم زدم و صبر کردم تا پخته شود.برای من مزه جالب و خاطره انگیزی بود امیدوارم شما هم بپزید و از این املت بهره ببرید
نصف املت ها زیاد آمد آن شاءالله  فردا صبح
صبحانه خواهم خورد
فکر می کنم اگر شما مشکل بواسیر نداشته باشید یکی دو حبه سیر هم عطر خوبی به آن می دهد یا چند برگ سبزی سیر مخلوط با اسفناج خوب شود
من فقط اسفناج داشتم اگر کمی سبزیجات معطر مثل شوید و گشنیز و جعفری هم بود خوشمزه می شد
بسیار پر خاصیت است حتماً برای سالمندان و بچه ها غذای پر خاصیتی است

شاهپور غلامرضا و اسدالله علم در چوپانان

برگی‌از تاریخ چوپانان

شاهپور غلامرضا و اسدالله علم در چوپانان

بهار سال ۵۱ یا ۵۲ بود که یک روز غروب دو تا لندرور وارد دشت چوپانان شدند و بعد از ورانداز دشت جلو بندهای ابتدای دشت توقف کرده و از محمد باقر که سر زمین  کشاورزی اش مشغول آماده کردن جوی و پل زمین ها برای آبگیری در شب بود سوال کردند که آیا می توانند شب را در روی زمین های کشاورزی چادر بزنند ؟البته در آن زمان دوزمین جلو بندها زیر درختان توت را کشاورزان جهت علوفه دام جو می کاشتند و محمد باقر ضیایی با مهربانی بدون آنکه بداند این افراد کی هستند به آنها اجازه داد ، دو سه نفر از تازه واردان مشغول زدن چادر شدند و دونفر از آنها کنار جوی آب مشغول صحبت با افرادی که برای تماشا آمده بودند گشتند و اطلاعات زیادی را از وضعیت کشاورزی و آب و مردم و شغل آنها سوال کردند  کم‌کم غروب شد و مردم یکی یکی بدنبال زندگی خود رفتند و تازه واردان ماندند و محمد باقر که مشغول آبگیری در زمین های کشاورزی اش شده بود
در اوائل شب رئیس ژاندارمری چوپانان که استواری گیر بود و از انارک به چوپانان منتقل شده بودو فامیلش استوار کارگر بود اما جوان های انارکی اورا استوار گاله نامیده بودندبرای تفتیش می آید و به آنها گیر می دهد محمد باقر نقل می کند که شنیده رئیس گروه به یکی از افرادش می گوید علم جوابش را بدهد کاغذهایش را امضا کند ؛ اما محمد باقر ؛علم را نمی شناسد شب هنگام محد باقر نقل می کند که دونفر از افراد تفنگ هایشان را آماده کرده اند و دور چادر ها نگهبانی می دادند یکی از نگهبان هابه کنار محمد باقر که مشغول آبگیری است می آید و محمد باقر به او اطمینان می دهد که اینجا امن است چیزی آنها را تهدید نمی کندصبح افراد بارشان را می بندند و با محمد باقر یک عکس یادگاری می گیرند اما چون محمد برای آبگیری می رود آنها یک نسخه از عکس را به علی اکبر مراد برای تحویل به محمد باقر می دهند ولی علی اکبر این عکس را به منزلشان می برد و دیگر فراموش می شود که عکس را به محمد باقر تحویل دهد احتمال می رود که این عکس دربین وسایل حاج طیبه اوسارمضون باشد
محمد باقر درتابستان برای کار به گنبد کاووس  می رود یک روز در دفتر کار کارفرمایش چشمش به عکسی می افتد که در آن دفتر بوده اظهار می کند که این عکس را می شناسد و یک شب دردشت چوپانان کنار او بوده است همه تعجب می کنند و می گویند او که شاهپور غلامرضا است چرا اورا نشناختی می توانستی آنشب کلی امتیاز بگیری
اینجا بود که آشکار می‌شود که مهمان های آنشب شاهپور غلامرضا به اتفاق اسدالله‌علم بوده اند
با تشکر از دوست عزیزم استاد حسین ضیایی فرزند شادروان محمدباقر که این خاطره را برایم زنده کرد

چرا شورا شفاف نیست و اطلاع رسانی نمی کند

 طبق گزارشاتی که از گوشه و کنار به گوش می‌رسد گویابالاخره اتفاقی که نباید میافتاد افتاد.

شورای چوپانان جلسه فوق العاده گرفت و آقای جلالپور را عزل و آقای شیبانی کارمند نائینی دهیاری را (که چند ماه است بعنوان مسئول فنی در دهیاری مشغول است  ) بعنوان سرپرست دهیاری معرفی کرده اند .

ظاهراً عدم تایید صلاحیت دهیار منتخب برای شورا بسیار گران تمام شده و جهت جبران این ناکامی اقدام به انتخاب دهیار غیر بومی نموده اند

ظاهراً اعضای شورا فراموش کرده اند که نماینده همه ی مردم هستند و مردم خواستار یک دهیار بومی هستند

این کار شورا نوعی بی اعتنایی و لجبازی با خواسته مردم است .

من امیدوارم چوپانانی های ساکن نظرات خود را اعلام فرمایند تا من محکوم به این نشوم که در چوپانان نیستم و از خواسته مردم و نظر مردم بی خبرم

ضمنآ  از شورا انتظار داریم که با شفافیت دلایل این تصمیم کارشناسی نشده خود را اعلام فرمایند

حاجی استاد اصغر افضل، معماری کاردان و بنّائی همه فن حریف

حاجی استاد اصغر افضل، معماری کاردان و بنّائی همه فن حریف

مقاله مصاحبه زیر در بهن ماه ۹۲ در همین وبلاگ منتشر شد و امروز به مناسبت در گذشت شادروان حاج استا اصغر باز نشر می شود خداوند آن شاد روان را بیامرزد

چوپانان امروز ما ، نتیجه تلاش بزرگ مردان و زنانی است که در طول یک قرن زحمات جانفرسایی را متحمّل شده اند و هر کدام با توجه به تخصص و علم ونیروی کار و درایت وکاردانی و سرمایه خویش چوپانان را به امروز رسانده اند و آن را چون نگینی در کویر در کنار ریگ جن به مانند عروسی  رویایی بر تخت نشانده اند که امروز دل هر سیاح و جهانگردی را می رباید و همه را انگشت به دهان می نماید ، در این راه افراد بسیاری کوشیده اند و من بر آنم که تا در توانم هست از تک تک آنها قدری دانی کنم و شرح حالشان را  بیارایم ،چون دست توانای آتها چنین زیبایی مسحور کننده ای را در دل کویر نگاشته است.

و یکی از این بزرگان حاج استاد اصغر افضل است او که در بنای معماری سنتی چوپانان همچون ، معلم استادش سنگ تمام گذاشته و هم در ساختن بخش اعظمی از چوپانان تلاش نموده و هم تعدادی بنّا و معمار در مکتب خویش برای سازندگی چوپانان، تربیت نموده است و علم و مهارت خود را به آنان منتقل نموده است او در باره معرفی خویش چنین می گوید:

"متولد چوپانانم از پدر و مادری جندقی در سال 1308. هشت ساله بودم که روزی مادرم مرا نزد استاد محمد حسین ( نظریان ) برد و از او خواهش کرد که مرا به شاگردی قبول کند. این شد که من بنّا شدم و تا قدرت ایستادن روی داربست را داشتم کار کردم. از همان روزهای اول چون رضایت صاحب کار برایم مهم بود با تمام توان کار می کردم  و همیشه کمترین دستمزد را برای خودم در نظر می گرفتم. چون اعتقاد داشتم که آنها به کار من احتیاج دارند پس هرچه دستمزد بخواهم مجبورند و می دهند اما ته دلشان راضی نیست و در این مال خیر و برکت نیست. برای ساختن خانه خودم خیلیها حاضر بودند در مقابل یک روز کار من سه و حتی چهار روز برای من کار کنند اما من به دو روز قانع بودم."

استاد افضل از مردان مومن و وظیفه شناس و قانع و تلاشگر و مردمدار و سختکوش و دقیق چوپانان است او اعتقاد شدید به لقمه حلال دارد و نه تنها خودش، وظیفه اش را به بهترین نحو انجام می دهد بلکه کارگر زیر دست او نیز باید چون استاد، وجدان کاری داشته باشد . استاد، چوپانان را دوست دارد و به مردمش عشق می ورزد او در مقابل این پرسش ما که : حاج استاد جندق را بیشتر دوست دارید یا چوپانان را ؟ می گوید:

" چوپانان. حتی موقعیت شغلی خوبی در جندق توسط مرحوم عامری به من پیشنهاد شد که قبول نکردم او یک قواره زمین مسکونی (نزدیک400 متر) به من هدیه داد که خانه بسازم و در جندق سکونت کنم. نمیدانم چرا هم آن روز و هم حالا در جندق احساس غربت می کنم با اینکه قوم و خویش فراوان دارم. نمیدانم شاید زادگاه آدم یک جور دیگریست."

استاد افضل، مردی متواضع است و از گزافگویی پرهیز می نماید وقتی از ایشان پرسیده می شود کة : می گویند 20-30 در صد خانه های چوپانان، حجت آباد و آشتیان را شما ساختید؟ پاسخش نشان تواضع دارد مختصر می گوید:

" در صدش را نمیدانم اما خیلی هایش را."

حاج استاد اصغر در چوپانان با یک خانواده اصیل چوپانانی ازدواج می کند که مطمئناً همسر ایشان نقش بسزایی در موّفّقیت او در کارها و در تربیت فرزندانش داشته است ،حاجیه منور خانم همسر استاد اصغر زنی کاردان، خوش سلیقه، مهربان، قانع و متدین و دقیق بود به همین علت نیز، استاد از نظر تربیت فرزندان خیالش کاملاً جمع بود. نتیجه این وصلت 6 پسر تحصیلکرده و2 دختر بود که باعث افتخار چوپانان هستند و استاد آقا مهدی افضل از پیشکسوتان فرهنگی کشورند که در دوران باز نشستگی دست به قلم برده اند و تا کنون دو اثر گرانبها برای پاسداری از چوپانان تحریر و چاپ نموده اند.و من از فرزند دیگر ایشان حسن افضل نیز آثار ترجمه شده علمی چندی را مشاهده کرده ام.

استاد افضل در همان دوران جوانی، به استخدام معدن سرب نخلک در آمدند و در نخلک نیز عهده دار امور بنّایی در این معدن دولتی شدند استاد افضل تقریبا همیشه نفر آخری بودند که سوار کمپرسی دولتی بعد از یک هفته تلاش می شدند ایشان در این مورد چنین بیان می کنند:

" پنجشنبه ها خیلی ها که کارشان زودتر تمام می شد یا کارشان کنتراتی بود زودتر سوار میشدند اما من تا دقیقه آخر کار می کردم. همسفرها هم عادت کرده بودند و تاخیر مرا تحمل می کردند."

ایشان در باره معماری چوپانان و نظم هندسی آن چنین اعتقاد دارند:

" استاد مردم چوپانان این نظم خانه ها، کوچه ها و خیابان‌ها را مدیون چه کسانی هستند؟

میرسید علی اردکانی، که معماری، مسجد ساز بود، اول خیابان دشت و زمین‌های زراعی را طراحی کرد که بعد هم خیابان اصلی و کوچه ها از روی آن طراحی و اجرا شد. و بعد هم نظارتی بود که کدخداها و این اواخر مرحوم عبدالرحیم زاهدی با جدیت انجام می‌داد و الا در همین اواخر در حاشیه شهرهای بزرگ  دیده میشود هر جا جوی آب پیچیده کوچه هم پیچیده و خانه ها هم به تبع آن."

ضمن تشکر از جناب استاد آقا مهدی افضل که مرا در تهیه این بیوگرافی مدد فرمودند از ایشان تقاضا دارم که شرح کاملی از تجربیات و خاطرات پدر گرامیشان را  تهیه و جهت انتشار در اختیار همگان قرار دهند  برای نمونه من یکی از تجربیات استاد افضل را که در نوشته های فرزندشان خواندم طرز ساختن آب انبار بود که واقعاً برای من مبحث جالبی بود

در پایان طول عمرو سلامتی و تندرستی برای استاد حاج اصغر آرزومندم

قاتق لبنیاتی فراموش شده در چوپانان


قاتق لبنیاتی فراموش شده در چوپانان


نوشته : ابوالقاسم مستقیمی
ج
در سالیان نه چندان دور  که یخچال نبود در اکثر منازل خیگی در سایه منزل ها آویزان بود که نان خورشتی در آن بود که قاتق نامیده می شد 
البته این خورشت مخصوص چوپانان نبود و در جا های دیگر ایران نیز مشابه آن تولیدو مصرف می شد؛ انارکی ها و کوهستان نشین های نائین نیز از این لبنیات بهره می بردند  همین لبنیات در اطراف سبزوار هم استفاده می شد ولی سبزواری ها به آن« کمه» می گفتند من نمونه آنرا در روستاهای تربت حیدریه هم دیده ام و تربتی ها به آن« شیراز» می گویند  ما درچوپانان آنرا قاتق می نامیدیم 
برای تهیه این لبنیات حتما به یک خیگ که از پوست بزغاله یا بره ساخته می شد نیاز بود  تولید این خیک ها و مشک های آب مشابه است و برای ساخت آن خبرگی خاصی لازم است  که خود مقوله دیگری است 
بعد از گرفتن کره از ماست به وسیله زدن تلم یا مشک دوغ  حاصل را در دیگ ریخته و می جوشانیم تا نصف دوغ تبخیر شود  بعد از سرد شدن مقداری شوید خشک و مقداری دانه بنه و نمک با آن مخلوط کرده و این مایه را درون خیک  ریخته و خیگ را در سایه آویزان می کردند تا آهسته آهسته آب اضافی نشت کند دو سه روز بعد مقداری ماست به خیگ اضافه می کنند و یک نوجوان که دستش درون خیگ می رود دستانش را شسته و مواد داخل خیگ را مخلوط می کند از روز بعد این لبنیات که قاتق نامیده می شود قابل مصرف است هم می تواند  چکیده این لبنیات را از داخل خیگ بیرون آورد و با نان مانند پنیر خورد و هم می توان آنرا با مقداری آب مخلوط کرد و آبدوغ قاتق درست کرد و آبدوغ آنرا با سبزیجات یا کالک یا خیار یا چنبر خیار مصرف نمود یا با آن کالجوش تهیه کرد 
هر دو بار که ماست به خیگ اضافه می کردند یکبار هم دوغ پخته که همان کشک مایع است را به خیگ اضافه می نمودند  و این کار تا موقعی که گوسفندان و بز ها به اندازه کافی شیر داشتند ادامه داشت و لبنیات داخل خیگ مصرف می شد
تقریبٱ هفته ای یکبار روی خیگ را با آب می شستند و روی پوست مقداری نمک می ریختند  تا از کپک زدگی جلوگیری نمایند  این لبنیات در طول تابسنان نان خورشت آماده منزل بود  و زن خانواده خیالش راحت بود که اگر ظهر غذایی نرسیده که برای خوردن آماده کند اما خیک قاتق آماده برای مصرف بود