چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

آش شله‌قلم‌کار (بخش سوم، پاره‌ی دوم)

آش شله‌قلم‌کار

(بخش سوم، پاره‌ی دوم)

نتیجه تصویری برای محمد مستقیمینویسنده : محمد مستقیمی

در انتهای گفت‌وگوی دوستانه‌ی سرکار آقا و پدر بزرگ در آن عصر باشکوه بر دامنه‌ی کوه انبار، ناگهان شیخ با اشاره به دشت گسترده در زیر پایشان می‌گوید:

حاجی محمّدعلی! من در این جا یک آبادی بزرگ می‌بینم!

به جمله‌ی شیخ توجّه کنید! می‌گوید می‌بینم؛ پس این پیش‌بینی است نه کرامت. پیش‌بینی حاصل از آگاهی این مرد بزرگ به جغرافیای منطقه و مسایل زمین‌شناسی و آب‌شناسی و خیلی چیزهای دیگر که این آگاهی مرا هم به تعظیم وامی‌دارد امّا یک شگرد دیگر در بیان شیخ هست که کمی دقّت می‌خواهد باز هم به جمله توجّه کنید! شیخ نمی‌گوید که حاجی این جا مستعد احداث یک قنات پرآب است که به نظر من باید همین را می‌گفت بلکه می‌گوید: من در این جا ک آبادی بزرگ می‌بینم؛ جمله شیخ محقق شدن همان جمله را در بر دارد این است که جمله رنگ کرامت به خود می‌گیرد و بلای بر سر پدر بزرگ من می‌آورد که نگو و نپرس! ادبیات و دستور زبان جمله‌ی شیخ رنگ عوام‌فریبی دارد. او آگاهی خود را به گونه‌ای بیان می‌کند که انگار به او وحی شده است؛ همان برداشتی که پدر بزرگ از آن کرده است حال چرا شیخ این ادبیات را انتخاب می‌کند به ذات این طبقه برمی‌گردد. ادبیات این گروه همین است. آن جمله‌ی پیش‌نهادی من رنگ علمی دارد و این جمله‌ی شیخ رنگ وحی و الهام و عوام‌ هم دومی را بهتر می‌پسندد و اگر جناب شیخ این ادبیات را به کار نگرفته بود امروز چوپانانی در جغرافیای ایران نبود و معلوم نبود من کجایی هستم؟ شاید همان انارکی باقی می‌ماندم و یا شاید اصلاً به وجود نمی‌آمدم که امروز بنشینم و ناخن بزنم و رفتارهای گذشتگان را حلاجّی کنم.
برای مطالعه بقیه مطالب اینجا را کلیک کنید

 

ادامه مطلب ...

چوپانان 94

چوپانان 94

عکس از: محمد کریم مستقیمی

برای بزرگ شدن تصویر روی آن کلیک کنید


آش شله‌قلم‌کار

(بخش سوم، پاره‌ی نخست)

کرامت سرکار آقا

نتیجه تصویری برای محمد مستقیمینویسنده : محمد مستقیمی

کاروان آرام آرام در موسیقی دل‌نواز زنگ شتران در شیب ملایم به سمت شمال پیش می‌رود. لحظاتی قبل از بارانداز مشجری بار کرده است و باباحاجی که خود این بار کاروان‌سالار است؛ رکاب به رکاب سرکار آقا که مسافر عزیز اوست پیشاپیش کاروان می‌راند و خوش‌حال است که می‌تواند باز هم در فرصت‌هایی از فیوضات سرکار آقا بهره ببرد و نگران این که یکی دو منزل دیگر این مسافر به مقصد می‌رسد و این هم‌پالکی عزیز را از دست می‌دهد. سرکار آقا، میرزا محمدباقر همدانی[1] است که از غائله‌ی شیخیه از همدان گریخته و چند صباحی را در تهران گذرانده و بالاخره همه جا را ناامن دانسته صلاح بر این دیده است که به نقطه‌ای دور افتاده در قلب کویر پناه ببرد و جندق را انتخاب کرده است. جندق علاوه بر این در دل کویر جای دارد و دور از دست‌رس بیگانگان است یک ویژگی دیگر هم دارد اهالی آن تقریباً قریب به اتفاق شیخی مذهبند و این ویژگی هم امنیت بیشتری برای شیخ دارد هم مشتاقان او گردش خواهند بود بنا براین بهترین انتخاب است و با این مقدّمات است که جناب شیخ برای رسیدن به جندق مسافر کاروان باباجاجی می‌شود که از اصفهان به دامغان و شاهرود می‌رود و این همه تصادف برای همراه شدن یک مرید با مراد شاید پیش‌درآمد همان نکته‌هایی که در پی خواهد آمد.

برای مطالعه بقیه مطالب اینجا را کلیک کنید


  ادامه مطلب ...

«نائب حسین کاشانی در خور بیابانک» به بازار نشر می آید

«نائب حسین کاشانی در خور بیابانک» به بازار نشر می آید

خبرگزاری مهر :

سید علی آل داوود از آماده سازی کتاب «نائب حسین کاشانی در خور بیابانک» با محوریت بخشی از تاریخ مشروطه، برای انتشار توسط کتابخانه مجلس خبر داد.

سیدعلی آل داوود نویسنده و محقق در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره آثار جدید خود گفت: کتاب جدیدم «نائب حسین کاشانی در خور بیابانک» است که یک تحقیق تالیفی تاریخی محسوب می شود. 

وی افزود: این اثر درباره چندی پیش و پس مقطع تاریخی مشروطه در ایران است. مسائل تاریخی را در این کتاب شرح داده و اسناد معتبر را ضمیمه آن کرده ام. بازه تاریخی کتاب هم از ۴ سال پیش از مشروطه شروع شده و تا ۱۵ سال بعد از آن ادامه پیدا می کند. این کتاب در حال حاضر زیر چاپ است و تا چند هفته دیگر توسط کتابخانه مجلس عرضه خواهد شد.

این پژوهشگر در ادامه گفت: اثر جدیدم هم که ظرف ۲ روز گذشته منتشر شده، «کتاب و کتابشناسی در نوشته های حبیب یغمایی» است. این اثر هم مجموعه نوشته ها و مقالات زنده یاد یغمایی را درباره کتابدارها و کتابدوست ها در بر می گیرد. 

آل داوود گفت: من مجموعه ای از مقالات را برای این کتاب گردآوری کردم. سهم خودم هم از آن، ۲ مقاله و نوشتن مقدمه اثر بود. این اثر با ۳۱۴ صفحه حجم که حدود ۳۰ صفحه آن، مقدمه ابتدایی اش است، توسط خانه کتاب چاپ شد. 

مجموعه مقالات «هفت شهر کتاب» از انتشارات امیرکبیر و نسخه تصحیح شده دیوان منوچهری دامغانی از بنیاد موقوفات محمود افشار، ۲ اثری هستند که اخیر از آل داوود چاپ شده اند. دیوان منوچهری دامغانی، اثر تصحیح شده زنده یاد حبیب یغمایی بوده که تا به حال چاپ نشده بود و آل داوود آن را مجددا ویرایش کرد. سپس آن را با ۲ نسخه دیگر مقابله کرده و به همراه مقدمه ای جدید آن را به چاپ سپرد.


رب ریواس ( روپ ریواسک )

رب ریواس ( روپ ریواسک )

نوشته:آرش برادران انارکی
دوستان تا به حال دمپخت ماش یا عدس با رب ریواس خوردید اگر خوردید که الان میدونم دارید آب دهنتون رو دارید قورت میدید اگر نه حتما" امتحان نمائید .
این گیاه را در رشته کوههای مشرف به مراتع چاه خربزه تا اشین می توان پیدا نمود .
ریواس گیاهی است پایا و چندساله از خانواده علف هفت بند که در نواحی شیب دار کوهستانها، تپه ماهورها و لابه لای تخته سنگها رشد می کند.

برگهای ریواس حالت طوقه ای پهن با دم برگ کوتاه داشته و ساقه های گل دهنده آن تا یک متر رشد می کند که در بیشتر مناطق برای مصارف خوراکی استفاده می شود و دم برگ و انشعابات آن هم در اواخر فروردین و با رسیدن به رشد نهایی گیاه، برای تهیه رب ریواس مورد استفاده قرار می گیرد.
با چیدن گیاه و جدا کردن برگهای آن که معمولاً تلخ و انتهای ریشه آن شیرین است، گیاه را تمیز و در دیگهای بزرگ جوشانده تا به مرور زمان قوام و سفت شود و بعضی افراد برای بهتر شدن طعم آن در زمان جوشاندن به آن ریشه شیرین بیان، آویشن و مقداری قارا اضافه می کنند.
در طب سنتی از ریواس برای مصارف دارویی نیز استفاده می شود که از جمله برای بی اشتهایی-درد معده و بیماری های کبدی نافع است و باعث تقویت معده و روده شده و تنظیم کننده ترشحات و حرکات معده است همچنین لوز المعده را وادار به ترشح انسولین کرده و قند خون را کم میکند .
طبیعت ریواس سرد است اما دارای ویتامینها و املاح معدنی گوناگون است.


گوهری ناشناخته و بی ارزش در چوپانان

گوهری ناشناخته و بی ارزش در چوپانان
نوشته :نسل سومی


"آب دیگر یک کالای مصرفی و بی ارزش نیست آب امروزه یک کالای استراتژیک، راهبردی اقتصادی و بسیار ارزشمند است و دارندگان آن قدرت چانه زنی  و برهم زدن  معادلات سیاسی و منطقه ای را دارا هستند"1
خصوصا این کالا در منطقه کویری ارزش بالایی دارد . گذشتگان ما برای دسترسی به لیوانی از این آب که حیات آنها را حفظ می کرد مخارج زیادی را صرف کرده آب انبارهای بین راهی احدث کرده اند و یا قناتی را با هزاران خون دل بوجود آورده اندچشمه سارهای کوچکی مثل چفت یا عروسان یا کبودان یا عباس آباد عامل ارتزاق چندین خانواده بوده اند و قنات های چوپانان و حجت آباد و آشتیان مرکز تولید وی بوده که هزاران نفر را از خطرات بیکاری و گرسنگی نجات داده و سبب رشد و تعالی آنها شده است
اما متاسفانه این گوهر با ارزش مفت ارزان در کویر به هدر می رود
اکثر کشاورزان امروز چوپانان که در واقع مستاجرانی هستند که این کالای با ارزش را با بهایی نا چیز اجاره کرده اند آنرا بیهوده هدر می دهند اکثرا در آبیاری شبانه این آب را در زمین هایشان بدون مدیریت به هرز می دهند
در ملاقاتی که ایام عید با مهندس مسعود عمادی داشتم ایشان گفتند که من در یک نوبت وقتی یک آبیار نوبت آبش تمام شد و آب به مسیری دیگر هدایت گردید و آب در داخل جوی از حرکت افتاد با آب باقیمانده ته جوی آب توانستم حوضچه احداثی را پر از آب کنم که این حوضچه می تواند یک دوره کامل باغ احداثی او را آبیاری قطره ای نماید . و در اینجاست که مفهوم به هدر رفتن آّ در مزارع چوپانان  آشکار می شود

 آقای مهندس عمادی معتقد بود که اگر ما بتوانیم در زمینه احداث منبع ذخیره آّ مشارکت کنیم و منبعی در نقطه مطلوب احداث کنیم و آب را به منبع هدایت کرده و سپس استفاده از آب منبع را به صورت آبیاری قطره ای تقسیم نمائیم چندین استفاده بدست می آوریم
1- از آبیاری شبانه راحت می شویم و شبها آب را ذخیره می نمائیم
2-با لوله کشی آب به مزارع از هدر رفتن آّب در جویها و کانالها جلوگیری می نمائیم
3-سطح زیر کشت را بالا می بزیم و تمام دشت چوپانان را آباد می کنیم
4-نیاز به تیروی انسانی را کاهش می دهیم