چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

کویر نمک در سال ۱۲۸۴ – قسمت ۳


کویر نمک در سال ۱۲۸۴ – قسمت ۳

سفرنامه سون هدین

ترجمه : مجید ذوالفقاری انارکی 

حاجی حسن در پاسخ به هدین، شرایط جغرافیایی علم را چنین تشریح میکند:

"رشته تپه های شنی علم به طرف شمال، هفت فرسخ ادامه دارد و با نزدیک شدن به ریگ جن، تحلیل رفته ودر حاشیه آن به پایان میرسد. رشته دیگری از تپه ها به طرف شمال غربی میرود تا پس از ۹ فرسخ با رسیدن به >کوه بزرگی< و >کافر کوه< به پایان برسد. مردم محل مجبورند خاک تپه های شنی که گاهی به دیوارهای بیرونی علم میرسند را از آنجا منتقل کنند تا خانه ها در زیر شن مدفون نشوند.

منشاء آب از کوه های جنوب علم است که به چاه علم (که به آن سر آب می گویند) رسیده و از آنجا با قنات به مزرعه میرسد. در سالهایی که بارش کم است، آب به کلی قطع میشود که آنگاه مردم ناچار به رها کردن مزرعه شده و شتر های خود را به مناطق بختیاری یا اطراف یزد به چرا میبرند، به امید اینکه سال دیگر بارش به اندازه کافی باشد و بتوانند به مزرعه باز گردند."

در مورد انارک حاجی حسن میگوید که مردم آنجا ۲ تا ۳ هزار شتر دارند و مشغولیت آنها به دلیل نبودن امکان کشاورزی، عمدتا پرورش شتر است.

لازم به توضیح است که مردم کویر مانند سایر قسمتهای ایران، در آن زمان به شدت تحت فشار مالیاتهای ظالمانه ای که از طرف حکومت (دوره قاجار، مظفرالدین شاه) و توسط فرمانداران محلی از جمله بر شتر بسته میشد بودند که هدین به کرات به آن اشاره میکند.
وی بارها به حال ایرانیان به خاطر حکومت های بی کفایتشان تاسف میخورد و پیرامون روند اخذ مالیاتها مینویسد "فرمانداری مناطق ایران به مزایده گذاشته میشود و کسی که قول بیشترین مالیات را به دولت بدهد فرماندار شده و به همان اندازه که به دولت میدهد به کیسه خود نیز سرازیر میکند. این در آمد ها صرف مال اندوزی، عیش و نوش و ریخت و پاش های بی حد شده و در راه کسب آن از هیچ ستمی به مردم فروگذاری نمیشود. وی در ادامه پیش بینی میکند که این وضع قابل دوام نبوده و "دیر یا زود به فرو پاشی سرزمین باشکوه کوروش و داریوش منتهی خواهد شد".

از این رو شرط احتیاط آنست که اضافه کنم که شاید ارقام ذکر شده در باره تعداد شتر ها تحت تاثیر این واقعیت باشند. و یا شاید هم چنین نباشد.

نکته دیگر اینکه هدین به زبانهای بسیار از جمله فارسی، کردی و آذری مسلط بوده و در سفرهای خود به ایران و دیگر کشورها از مترجم استفاده نمی کرده است.

ادامه دارد...

عکس: مردم علم در ۲ بهمن ۱۲۸۴

کویر نمک در سال ۱۲۸۴ – قسمت ۲


کویر نمک در سال ۱۲۸۴ – قسمت ۲

سفرنامه سون هدین

ترجمه : مجید ذوالفقاری انارکی 

کاروان سون هدین در هوای سرد و برفی اول بهمن ۱۲۸۴ پس از گذشتن از چاه علم و سپس دو کلبه سنگی که در مزرعه اطراف آن گندم و سبزیجات کشت شده بود، وارد علم میشود. مردم که از ورود یک خارجی بسیار متعجب بودند پس از کمی تامل برای او و همراهانش آب آشامیدنی و هیزم می آورند تا با آن آتش افروخته و خود را گرم کنند.

هدین در آنجا بلافاصله برای تکمیل آذوقه کاروان دست به کار میشود. یک عدد مرغ، ۶ عدد تخم مرغ و ۱ و نیم خروار علوفه (کاه)، تنها چیزی بوده که عرضه میشود و او به قیمت ۱۵ تومان میخرد. هدین مینویسد که علوفه گران بوده چون مردم علم خود آن را از اردکان وارد میکرده اند.

در آن هنگام ۱۰ سال از تاسیس علم میگذشته و ۱۵ نفر در آن ساکن بوده اند با ۳ زن و ۱ دختر، که یکی از زنان هنگام ورود هدین نشسته و نخ میریسیده است. خانه های علم با سقف های گنبدی آن به شکل یک کاروانسرا دور هم چیده شده و در وسط آن حیاط بزرگی قرار داشته که چند شتر در آن مشغول خوردن علوفه بوده اند.

ریش سفید محل، حاجی حسن که به قول هدین همه کاره علم است به سراغ او میاید. حاجی حسن صاحب ۲۵ شتر بوده که در آن هنگام در چهار فرسخی علم مشغول چرا بوده اند. هدین از حاجی حسن راجع به شرایط جغرافیایی و آبیاری علم میپرسد و قصد خود را برای عبور از ریگ جن، با او در میان میگذارد.

ادامه دارد...

عکس: خانه های گلی و بانوان علم

کویر نمک در سال ۱۲۸۴ – قسمت ۱


کویر نمک ،سفرنامه سون هدین

ترجمه : مجید ذوالفقاری انارکی 

مختصری در باره استاد ذوالفقاری قبل از مطالب ایشان بخوانید

خود آقای ذوالفقاری چنین نوشته اند:من مجید دوالفقاری انارکی، دانش آموز سابق مدرسه ستوده چوپانان در سال ۱۳۴۱.هستم برای معرفی بیشتر ایشان باید ذکر شود که ایشان نوه دختری مرضا مندلی (محمد رضا فرزند محمدعلی زاهدی)(منزل مسکونی پدر بزرگ ایشان هم اکنون در کنار صندوق قزض الحسنه واقع است ) ایشان هم اکنون در اروپا ساکن هستند و در باره این ترجمه چنین نوشته اند: من اینها را از کتاب هدین که ۱۹۱۰ منتشر شده و از آنتیک فروشی گیر آوردم ترجمه تحت اللفظی میکنم. آقای ابراهیمی هم گفت که ترجمه فارسی موجود خیلی خلاصه است و همه این مطالب را نداره. قسمت چوپانان را هم به همراه عکس بزودی منتشر میکنم

چوپانان آباد به سهم خود از جناب ذوالفقاری به خاطر علاقه اشان به سرزمین مادری کمال تشکر را دارد

کویر نمک در سال ۱۲۸۴ – قسمت ۱
با اجازه همشهریان و دوستان عزیز، از امروز سلسله مطالبی را در سایت گویش انارکی شروع خواهم کرد که پیرامون سفر سون هدین، دانشمند و کاوشگر سوئدی به ایران و بویزه به منطقه کویر می باشد. این سفر به سال ۱۲۸۴ خورشیدی صورت گرفته که وی قسمت کویر را با شتر، و به کمک شتربانان و راهنمایان محلی طی کرده است. از جمله اماکنی که وی در این سفر بازدید کرده، عکس گرفته و شرایط جغرافیایی و طبیعی آن را مورد بررسی قرار داده است، مزرعه علم، چوپانان و جندق و خور میباشد.

در این سفر وی دو بار از کویر جن با سه شتر و به کمک راهنما عبور میکند. بار اول، از جنوب به شمال از مسیر چوپانان-جندق-حوض حاجی رمضان از کویر جن عبور کرده و در شمال آن به سطوه میرسد. راه باز گشت را وی از طرود وارد کویر شده و پس از عبور از کویر جن به عروسان، عباس آباد، و سپس به خور میرسد که در آنجا بقیه کاروان در انتظارش بوده اند.
از آنجایی که بسیاری از دوستان به نوشته های طولانی علاقه ندارند، این مطلب را در چند قسمت کوتاه و به همراه عکس هایی که از محیط، خانه ها و مردم آن مکان ها گرفته شده در اینجا می آورم. لازم به ذکر نیست که بعضی از این افراد اجداد ما بوده اند، گاه در سن جوانی. لطفا هر که را که شناختید، نام ببرید!

در زیر دو عکس از مزرعه علم و مردم (بعضا انارکی) آن که وی در هوای سرد و برفی اول بهمن ماه ۱۲۸۴ به آن میرسد در اختیارتان قرار میگیرد.

استاد ابراهیمی در باره مطلب فوق چنین نظر داده اند

محمدعلی ابراهیمی انارکی سلام جناب ذوالفقاری عزیز ! از ترجمه و نگارش این فصل از کتاب که به "علم " مربوط می شود و هر خواننده ای را علاقه مند به دنباله ی مطلب می کند به سهم خود سپاسگزاری می کنم. بنده بر اساس جمله ای که مرقوم فرمودید"بعضی از این افراد اجداد ما بوده اند ، لطفا هر که را شناحتید نام ببرید" به اختصار به معرفی چهره هایی از این بزرگان می پردازم. 1- حاج حسن چهار دختر و دو پسر داشت . یکی از دخترانش حاجیه حبیبه خانم همسر میرسید علی طباطبایی شد. میر سید علی سه فرزند پسر به نام های میر باقر ،میرمهدی ، میر کریم و یک دختر به نام خاوربیگم داشت. میر باقر از چهره های ماندگار انارکی صاحب سه دختر و سه پسر شد که هر یک به نوبه ی خود فرزندانی دارند . میر کریم نیز سه دختر و سه پسر دارد. خاور بیگم به ازدواج جواد پسر دایی خود درآمد ثمره ی این پیوند یک پسر به نام محمد و پنج دختر به نام های صدیقه ، طاهره ، منیژه ، منصوره وفرحناز است . به خاطر داشته باشیم که این عزیزان و دیگر کسانی که بعد از این در صورت رغبت همشهریان معرفی می شوند همه از تحصیلات عالیه برخوردارند و انارک و انارکی ها به وجود آنها افتخار می کنند.

 

                           آش شله قلم‌کار 

                                       فصل دوم بخش نخست پاره‌ی دوم                                                                                                                                                          

                       نویسنده : محمد مستقیمی                                                                                                                      

 

این جریان «شیخ» شدن پدر بماند تا بعد حالا بهتر است بیاییم به سال 1297 خورشیدی یعنی بیست سالگی پدر که رمضان خان باصری که در قلعه‌ایراج جا خوش کرده و برای قتل و غارت گاهی از محل حکومت خود تا اطراف هم می‌آید و لفت و لیسی می‌کند هم از نظر آذوقه و گوشت و پوست و هم ازنظر هوا و هوس و در این سال به چوپانان می‌آید و قلعه‌ی چوپانان را قرق می‌کند و مدّتی در آن می‌ماند و به خیال خود محدوده‌ی حکومتی را گسترش می‌دهد. رمضان خان باصری در ذهن خود دم و دستگاهی به هم زده و چیزی نمانده در ایراج و چوپانان اعلام استقلال کند ارواح باباش![1]

خدیجه

دختر محمّد حاج عبدالله

نامادری من

جای‌گیر شدن رمضان‌خان باصری در قلعه‌ی چوپانان، تحمیل مخارج بی حدّ و حصر خود و تفنگ‌چیانش به مردم فقیر و سیاست اربابان و کدخدا در رفتار کج‌دار و مریز با این یاغی راهزن برای به دست آوردن فرصت؛ ماندن او را به درازا کشاند و این ماندن شاید ه ظاهر تنها مشکل مالی در بر داشت امّا چنین نبود تا آن جا که روزی رمضان 

برای مطالعه بقیه مطالب اینجا را کلیک کنید


ادامه مطلب ...

آش شله قلم‌کار ،شیخ حاج مندلی

 

آش شله قلم‌کار 

فصل دوم بخش نخست پاره‌ی نخست

فصل دوم

پدر

شیخ حاج مندلی 

  نویسنده : محمد مستقیمی

پدر که پسر سوم پدر بزرگ و پسر دوم مادر بزرگ بود و با چوپانان همزاد شد؛ دوران کودکی را در انارک گذراند چرا که هنوز چوپانان برای زندگی کودکان مناسب نبود و تازه می‌بایست به مکتب می‌رفت و درس می‌خواند که امکان آن در انارک بود و هنوز در چوپانان نبود البته رفت و آمدهای سالیانه و ییلاق و قشلاقی داشتند رچه هیچ کدام آب و هوای ییلاقی نداشتند امّا هوای انارک نسبت به چوپانان خنک‌تر و مطبوع‌تر است. با این که بیشتر اوقات در انارک بودند برای تفریح و میوه‌چرانی به چوپانان می‌آمدند تا سن نوجوانی که دیگر آن کوچ خانوادگی صورت گرفت و پدر برای همیشه به چوپانان آمد. فراموشم نشود که پدر با آن که نامش محمّدرضا بود امّا معروف شده بود به «شیخ» تا حدّی که اکثر مردم نام او را نمی‌دانستند و این لقب را از پدر خود یعنی باباحاجی یافت در شبی که مجلس روضه‌ای بر پا بود و روحانی تازه‌ای برای برگزاری ایّام سوگواری محرّم لابد از یزد یا نایین و یا شاید از خور و فرخی آمده بود؛ در ضمن مقدمات روضه و بیان احکام و اصول پرسش‌های بسیاری در ذهن پدر که هنوز نوجوانی بود و مستعد برای شک و تردید‌های آنچنانی شکل می‌گیرد و بنای سؤال کردن می‌گذارد به حدّی که این پرسش‌ها و پاسخ‌ها بین او و روحانی به بحث و جدل می‌کشد تا ان که بابا حاجی مداخله می‌کند و با گفتن جمله‌یک شیخو! برو بنشین سر جات و پرحرفی نکن! به غائله خاتمه می‌دهد ولی از این جریان یک لقب نصیب پدر می‌شود: «شیخ» و کاربرد آن چنان گسترده می‌شود تا آن که کم‌کم «پدر» می‌شود: «شیخ حاج مندلی» به طوری که خود من هم تا وقتی مدرسه نرفته بودم و هر کجا در ثبت مشخصات نام پدر را باید می‌نوشتم نمی‌دانستم که نام پدرم «شیخ» نیست؛ «محمّدرضا» است.برای مطالعه بقیه مطالب اینجا را کلیک کنید


ادامه مطلب ...

آش شله قلم‌کار بخش هشتم پاره‌ی دوم

 

آش شله قلم‌کار

 بخش هشتم پاره‌ی دوم

                                                                 دکتر عبدالرّحمان صدریه

                           نویسنده : محمد مستقیمی

عمّه خانم صاحب دو دختر به نام‌های سرور و فروغ و دو پسر به نام‌های میر عبدالرحیم و میرعبدالرحمان می‌شود که میرعبدالرحیم  را در نوجوانی، اصابت شاخه‌ی درختی در حیاط خانه از عمّه خانم می‌رباید و او را داغ‌دار می‌سازد. فروغ‌خانم اینک در آمریکاست و سرور خانم و میر عبدالرحمان هم چند سال پیش در تهران بدرود حیات گفت در حالی همسر آلمانی و دو فرزندش در ایران نبودند. او اواخر عمر خود را به کارهای فرهنگی گذراند و آثار بسیاری را از آلمانی و انگلیسی ترجمه کرد. او اینک در بهشت زهرا در قطعه‌ی هنرمندان خفته است. روحش شاد و یادش گرامی باد! شاید بگویید چرا با بقیه‌ی از دنیا رفتگان این گونه برخورد نکردم شاید به این دلیل است که این بزرگوار اهل قلم بود  جایگاهی خاص در نگاه من داشت هیچ دلیل دیگری ندارد[1].

برای خواندن بقیه مطالب اینجا را کلیک گنید

 


ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

مشاغلی که باعث بیماری‌های ریوی می‌شوند

شنایی با مشاغلی که باعث بیماری‌های ریوی می شوند
آشنایی با مشاغلی که باعث بیماری‌های ریوی می شوند
پایگاه خبری تحلیلی هدانا (HODANA.IR):
دکتر محمد رضا زاهد پور انارکی در گفتگو با خبرنگار حوزه بهداشت و درمان گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان گفت: فاکتورهای متعددی در ایجاد بیماری‌های ریوی دخالت دارند، که این بیماری‌های ریوی به بیماری‌های شغلی و بیماری‌های آلرژیک تقسیم می‌شوند. بیماری‌های شغلی، در ارتباط با شغل و محیط زیست می‌باشند اما بیماری‌های آلرژیک به تنهایی به چند گروه تقسیم می‌شوند. 

وی گفت: بیماری‌هایی که زمینه ارثی دارند، مانند آسم‌، زیمیت آلرژیک گاهی می‌تواند در اثر شغل هم ایجاد شوند، برای مثال در مواردی که فرد با آلاینده‌های زیادی در شغل‌های دامداری، کشاورزی و کارخانه‌های لبنیات یا پودرسازی سر و کار دارد، به این بیماری‌های شغلی دچار می‌شوند.

دکتر زاهدپور انارکی افزود: دیگر بیماری‌هایی که ممکن است بوجود آید بسته به مواد آلاینده‌ای که فرد با آن سر و کار دارد به این شرح می‌باشد: افرادی که در مشاغل ساختمانی و یا معدن، تونل، جاده‌سازی مشغول فعالیت می‌باشند در معرض گرد و غبار سیلیس هستند که اصطلاحا به آن سیلیکوز گویند افرادی که در معادن زغال سنگ مشغول به کار می‌باشند به بیماری‌ کارگران زغال سنگ مبتلا می شوند که در این بیماری گرد و غبار در ریه‌ها انباشته می‌گردد و باعث واکنش دفاعی بدن می‌شود که این واکنش منجر به تغییراتی در ساختمان و بافت ریه می‌شود. 

وی در ادامه گفت: بیماری‌های دیگر نیز وجود دارد که به علت مواد آلی ایجاد می شود و بسته به اینکه مواد آن پروتئینی باشد و یا بیولوژیک مانند قارچ‌ها و کپک‌ها متفاوت است.  بیماری‌ ریه کشاورز که به علت انبار کردن علوفه در انبار و رشد قارچ‌ها ایجاد می‌گردد و در طی آن هنگامیکه کشاورز این علوفه‌ها را بیرون می‌آورد تا دام استفاده کند، این ذرات و قارچ ها می‌تواند وارد ریه وی شود و بر ریه تاثیر می‌گذارد، همچنین افرادی که در دامداری و مرغداری مشغول کار می‌باشند هم می‌توانند به آسم شغلی مبتلا شوند که این بیماری هم می‌تواند باعث ایجاد بیماری واحد تبادلات گازی که آلول‌ها را درگیر می‌کند و در ارتباط با محیط زیست و شغل است، شوند. 

گفتنی است، بیماری‌های دیگر نظیر سرطان ریه نیز وجود دارد سرطان‌های ریه که 90 درصد آن در ارتباط با استعمال دخانیات می‌باشد، قابل پیشگیری هستند و فاکتورهای ژنتیکی کمتر در آن دخیل هستند.  در مورد سرطان ریه نیز آلاینده‌ وارد ریه فرد می‌گردد و باعث ایجاد این مشکل می‌گردد البته برخی موارد دیگر هم علاوه بر دخانیات وجود دارد، مانند: مواد شیمیایی، PBC، بخارات فلزات سنگین ترکیبات بنزین، آلاینده‌های محیط زیست، سوختن روغن‌های سنگین که سرطان زا می‌باشند.

دکتر زاهدپور انارکی در پاسخ به این سوال که راه پیشگیری از بیماری‌های ریوی مرتبط با شغل چه مواردی هستند، گفت: با استفاده از وسایل محافظتی برای جلوگیری از گرد و غبارهای حاصله و یا دیگر موارد می‌توان پیشگیری کرد، یکی از این وسایل محافظتی ماسک‌های مخصوص بسته به اینکه مواد شیمیایی بخار است و یا گرد و غبار می‌باشد‌.  گاهی این افراد باید با لباسهای مخصوص و وسایل خاص به کار بپردازند. افرادی که در کارخانه‌های سیمان و آزبست مشغول به کار می‌باشند باید از وسایل محافظتی استفاده کنند. یکی از علت‌های فیبروز ریه و بیماری  سرطان ریه، بیماری‌های شغلی آزبست یا پنبه نسوز می‌باشد کاربرد آزبست در ساختمان و وسایل کشتی و قایق بسیار می‌باشد، زیرا ماده‌ای است که مقاوم در برابر رطوبت و حرارت است و بهترین وسایل برای جلوگیری از بیماری شغلی آن استفاده از وسایل حفاظتی است. 

وی در پایان گفت: افرادی که در مرغداری مشغول فعالیت هستند،‌ هنگامیکه از محل کار به منزل می‌روند باید لباس محل کار را از لباس منزل جدا کنند و همراه با آلاینده‌های موجود در محل کار به منزل نروند زیرا گاهی افرادی که در این محل‌ها فعالیت دارند، لباسهای سر کار خود را به منزل می‌برند و باعث انتقال آلاینده‌ها به سایر افراد خانواده نیز می‌شود.

 

امشو موا...

غزلی به گویش دلاویز انارکی -اسفند 1386 .به کسی که سلیس ترین ترجمه را ارایه دهدیک جلد کتاب تازه منتشر شده ی " من دوستدار شهر قشنگ انارکم" اهدا می شود.
امشو موا...

Image result for ‫محمدعلی ابراهیمی انارکی‬‎نوشته:محمدعلی ابراهیمی انارکی

اِمشِو مِوا از باری دل، هِرچی وَمُندَه دِرخُسی

طوماری غِِم دِر هِم پیچی ، از کُنجی سینه بِرخُسی

امشو موا خُوی حکمی دل، از اُسمه تا پیش از سِهل (sehel)

بنیادی غم از خاک و گل ،بی حرف و قصه ورخُسی

عُمرا وهنداجی نَهو، کارُمنی ایساجی نهو(vehendaji)

چون دسّی هُمباجی نهو، وهدر گُو یَک چی سرخسی

عمرم ایشی چون اُو وه جو، فیضُم نَبه از اند و او

دیدُم موا بی های و هو، ور خَلخی دوناتر خسی (khalkhi)

خوی اسبی بی اوسار و زین، دل ورکینی از این و دین

یا سر برآری از اشین ، یا در بیرین خوی درخسی

م-ع -کویر انارکی


آش شله قلم‌کار بخش هشتم پاره‌ی نخست

 


آش شله قلم‌کار

 بخش هشتم پاره‌ی نخست

ماما جانی

                                                                           نویسنده : محمد مستقیمی

بله مادر بزرگ بیگم‌جان خانم هم به چوپانان آمد و کمر همّت به آبادانی آن بست و روزها سفره‌ی نیم‌چاشت و ناهار پسران را آماده کرده با کفش‌هایی تا به تا و لنگه به لنگه و ناهمرنگ از میان قلعه سلانه سلانه می‌گذشت تا برای فرزندان به دشت و باغ ببرد و در مقابل اعتراض دیگران ک: بیگم‌جانی کفش‌هایت تا به تاست می‌گفت: سه جوان رشیدم در دشت مشغول کار هستند اگر چنین نکنم چشم‌زخم مردم کار دستشان می دهد. این رفتار ماما جانی نشان می‌دهد که هم خرافاتی بوده هم پسر هووی خود را هم پسر خود می‌دانسته چرا که می‌گوید: سه پسر رشیدم.... خرافاتی بودنش بماند در جای خود باز هم اشاره خواهم کرد.

برای مطالعه بقیه مطالب اینجا را کلیک کنید

ادامه مطلب ...

از شما چه پنهان

 

از شما چه پنهان

خاطرات مطبوعاتی و سینمایی

احمد طالبی نژاد

 

«از شما چه پنهان» عنوان خاطرات سینمایی «احمد طالبی‌نژاد» فیلم‌نامه‌نویس و منتقد سینمایی است که از سوی «نشرچشمه» منتشر شده است.

«احمد طالبی‌نژاد» معتقد است خاطره‌نویسی و حفظ و ضبط تاریخ شفاهی در سینما از اهمیت به‌سزایی برخوردار است، او می‌گوید:«برخی از سینماگران اقدام به نوشتن خاطرات یا مجموعه یادداشت هایی از خودشان می کنند که فکر می کنم این شیوه خاطره نویسی برای جذب علاقه مندان به حوزه سینما خیلی خوب است. چرا که بخشی از سینما  یا هر هنر دیگری در همین خاطراتی که منتشر می شوند نهفته است که به نظر من اگر این اتفاق نیفتد مورخین سینمایی به خیلی از جزئیات این حرفه دسترسی نخواهند داشت. در این میان ذهنیت برخی از مخاطبان و سینماگران این است که وقتی یک فیلمساز یا یک سینماگر خاطرات خود را می نویسد، زمینه ای را فراهم می کند تا مخاطبان با بخشی از تاریخ سینما ی این مملکت آشنایی نزدیک تر و دقیق تری پیدا کنند که فکر می کنم این رویه خوبی است.»

فیلم‌نامه‌نویس فیلم مشهور و ماندگار «دندان مار» معتقد است:«من با این شیوه خاطره نویسی موافق هستم. به همین دلیل هم اقدام به انتشار مجموعه خاطرات سینمایی و مطبوعاتی خود در طول 40 سال کرده‌ام که با نام «از شما چه پنهان» منتشر می‌شود. این کتاب درباره افراد و نشریات موثر در سینمای قبل از انقلاب و در بردارنده تغییرات سینما و مطبوعات فرهنگی در 40 سال گذشته و زمانی است که کار مطبوعاتی می کردم. این خاطرات، شخصی نیست، بلکه سیر تحولات نشریات سینمایی سه دهه گذشته را مورد بررسی قرار می‌دهد.»

احمد طالبی نژاد محمدی، متولد محمدیه نایین و سال‌هاست ساکن تهران است. در این کتاب ایشان از آغاز زندگی خود تا همنشینی خود با بزرگان سینما، فعالیت‌های خود و دیگر ناگفته‌ها خواهد گفت.

کتاب حاضر با یادداشتی از «هوشنگ گلمکانی» سردبیر مجله‌ی «فیلم» و منتقد سرشناس سینمایی با عنوان «حدیث‌ غم‌بار آرزومندی ما» در دوازده فصل  و 168 صفحه راهی ویترین کتاب‌فروشی‌ها شده است.

 

نشر چشمه

1393

منبع:نائین پژوه