چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

برداشت پسته زودرس درچوپانان


برداشت پسته زودرس در شهرستان نایین آغاز شد

نایین،اصفهان- مدیر جهادکشاورزی نایین گفت: برداشت پسته زودرس در این شهرستان از نیمه اول مردادماه آغاز شده و تا اواسط مهرماه ادامه خواهد داشت.

ˈاحمدرضا باقریان ˈروز دوشنبه به خبرنگار ایرنا اظهارکرد: برداشت ارقام زودرس پسته مانند رقم ˈرضایی ˈدر این شهرستان آغاز شد.

وی افزود: متوسط عملکرد این محصول یکهزار و 500 گرم در هکتار پسته خشک می باشد که در مجموع از 300 هکتار باغات بارور این شهرستان 450 تن پسته خشک برداشت خواهد شد.

باقریان ادامه داد: از مجموع 1650 هکتار باغات این شهرستان 900 هکتار به کشت پسته اختصاص یافته که 600 هکتار آن نهال و 300 هکتار بارور است.

وی با بیان اینکه ارقام پسته این شهرستان شامل ˈاکبریˈ، ˈکله قوچیˈ، ˈفندقیˈ، ˈخیابانیˈ، زودرسˈ رضاییˈ و ارقام محلی است گفت:

چوپانان از توابع بخش انارک این شهرستان است که به دلیل گرمای شدید هوا محصولات تولیدی این منطقه نسبت به مرکز شهرستان زودتر رسیده، برداشت و آماده عرضه به بازار می شود.

روستای چوپانان در 170 کیلومتری شرق شهرستان نایین قراردارد.

نقل ازhttp://www3.esfahan.irna.ir

نصب اولین بلندگو در چوپانان


نوشته عباس صادق محمدی

(نصب اولین بلند گو در چوپانان)

 

خوب به یاد دارم چون برایم تازگی داشت سال ۱۳۲۹-۱۳۳۰ بود هنوز معدن نخلک دولتی نشده بود و بمدیریت مرحوم میر مهدی خان صدیه معروف به  "مدیر" اداره می شد .

آقای مدیر برای پرداخت حقوق و مساعده  کارگران نخلک سکه های حلبی ۱ و ۲ و ۵ و ۱۰ریالی ضرب کرده بودند ( به نام ژتون ) که در منطقه انارک ونخلک و چوپانان حتی بعضی از مناطق خور وبیابانک و جندق هم معتبر بود و ردبدل می شد. چون پدرم مرحوم آقا محمد استاد علی (کدخدا) مغازه دار بود ژتون ها را میگرفت و جنس به کارگران می داد از این جهت همیشه مقدار زیادی ژتون داشت  بعدا مرحوم مدیر ژتون ها را می گرفت و پول رایج می داد .

بعد از نوروز آخر شبی بود که  مرحوم پدرم با جعبه بزرگی زیر بغلبه خانه آمد همه مشتاق بودیم که ببینیم چیست . توی دالان نشستیم جعبه را به زمین گذاشت پرسیدم : چیست؟ گفت رادیو است. اسم رادیو را شنیده یا نشنیده نمی دانستم کارش چیست پرسیدم: به چه درد میخوره؟ گفت فردا براش آنتن نصب میکنم بعد برایمان حرف میزند و می خواند و خبر ها را می گوید و ....

گفتم : روشنش کن . روشنش کرد قدری خش خش کرد و صدا های نا مفهومی داشت . گفت باید آنتنش را نصب کنم فردا صبح به شوق نصب آنتن زود از خواب پا شدم مرحوم پدرم رفته بود نجاری مرحوم حاج رمضان ضیائی برا ساختن آنتن آخه اون روز ها آنتن فلزی نبود یک دسته بیل بلند برای پایه آنتن و دو تکه تخته بصورت صلیب یکی بالای دسته بیل یکی هم حدود ۴۰ سانت پایین تر میزدند چندین میخ به دو تکه تخته ها میزدند و چند تا رشته سیم به هم پیوسته بصورت موازی یا ضربدر به میخ ها می پیچند و یک سرش را به یک سیم بلند وصل کرده به پشت رادیو وصل می کردند به هر حال یکی دو ساعت بعد پدرم با آنتن بلندی که در دست داشت آمد صبر کردیم که حاج استاد محمود نظریان پسر عمه (همسر همشیره ام) که بنا بود از سرکار که آمد آنتن را با تعدادی سنگ و گچ روی پشت بام نصب کند وقتی مرحوم پدرم رادیو آندریانی تازه از مدیر خریداری شده را روشن کرد صدایش در آمد آنروز ها فقط تهران فرستنده داشت نمی خوام بگم در چوپانان رادیو نبود ولی کم بود و محدود ماه مبارک رمضان نزدیک بود پدرم گفت  از اصفهان برایشان بلند گو پیکان های قدیمی بدون جلد و جعبه و کمی بزرگ تقریبا ۲۰×۲۰ آوردند آن را داد به حاج استاد رمضان ضیائی برایش جعبه محافظی ساخت و رویش هم تکه طوری کهنه ای زد برای ماه مبارک رمضان که تابستان بود  توی خیابان اصلی بالایی سر در خانمان نصب کرد  هر چند صدای بلندی نداشت ولی بد هم نبود خیلی ها میگفتند سحر ها ظهرها و غروب ها صدایش را می شنوند  چون اونروز ها محیط ساکت وبی سر صدایی بودبه هر حال این بلند گو واین رادیو چندین سال بودند معذرت میخوام یادم رفت بگم رادیو را پدرم به مبلغ ۷۰ - ۸۰ تومان که ژتون داده بود خرید۱ عدد باطری مکعبی یزرگ و ۲ عدد باطری مکعبی متوسط خوراکش بود تقریبا ۴-۵ ماه کار می کرد ولی گران بود باطری ۳ عددش تقریبا ۲۰ تومان بود .

این بود ماجرای اولین بلند گو در چوپانان در سردر منزل کدخدا

نقل ازhttp://abbaskadkhoda.blogfa.com/post/4

شکار پلنگ چوپانانی با دوربین محیط بان چوپانانی


در یک رویداد استثنایی شکار پلنگ چوپانانی با دوربین محیط بان چوپانانی

دوربین یک محیط بان، پلنگ آسیایی در کمین نشسته را در نایین شکار کرد

نایین، اصفهان- رییس اداره حفاظت محیط زیست نایین از تصویر برداری از یک قلاده پلنگ آسیایی پس از 32 سال در پناهگاه حیات وحش عباس آباد این شهرستان خبر داد.

ˈحسین اکبریˈ روز شنبه به خبرنگار ایرنا گفت: با به ثمر نشستن تلاش های حفاظتی و تحقیقاتی برنامه محور و مستمر، عکس و فیلم استثنایی از پلنگ آسیایی بعنوان بزرگترین گربه سان و از شاخص ترین حیات وحش کشور در ارتفاعات چوپانان پناهگاه حیات وحش عباس آباد شهرستان نایین به دست آمد. 

وی افزود: در این تصاویر منحصر بفرد از طبیعت ایران، یک قلاده پلنگ که در کمین یک دسته قوچ وحشی نشسته است دیده می شود که در نوع خود بعنوان یک رکورد علمی و موفقیت بزرگ زیست محیطی در کویر مرکزی ایران بشمار می آید و دارای اهمیت ملی و جهانی است.

اکبری ادامه داد: با وجود تنوع زیستی بسیار غنی استان اصفهان و شواهد و آثار حضور پلنگ در برخی مناطق، بیش از 32سال بود که در استان اصفهان در طبیعت از این حیوان شاخص که در راس زنجیره های غذایی قرار می گیرد تصویری بدست نیامده بود.

وی ادامه داد: تا شعاع 300 کیلومتر از پناهگاه حیات وحش عباس آباد در پهنه بسیار وسیعی از زیستگاههای کویر مرکزی ایران از جمله پارک ملی خارتوران و پارک ملی کویر و منطقه حفاظت شده کوه بافق شواهدی از حضور پلنگ وجود داشت اما تصویری از این جانور گرفته نشده بود. 

وی اضافه کرد: تصاویر گرفته شده که دلیلی برای قطعیت حضور این گونه جانوری در عباس آباد است، افق تازه ای برای احیای این گونه ملی و بین المللی در کویر مرکزی ایران پیش رو قرار می دهد.

وی گفت: زیستگاه عباس آباد با داشتن تنوع زیستگاهی چشمگیر و پنج گونه سگ سان از شش سگ سان و شش گونه گربه سان از هشت گربه سان ایران و 43 گونه پستاندار،42 گونه خزنده و 185 گونه انواع پرندگان بومی و مهاجر و جمعیت هزاران راسی انواع سم داران دارای ظرفیت های کاملی برای معرفی و ارتقاء بعنوان ذخیرگاه زیستکره و میراث زیست محیطی جهانی را دارد.

تصاویر پلنگ آسیایی توسط « محمد رضا حلوانی » محیط بان تلاشکر سر محیط بانی چوپانان در ششم مرداد جاری از فاصله 500 متری، دقایقی قبل از طلوع آفتاب با سرعت عمل و با یک دوربین معمولی ثبت شده است.

پلنگ ایرانی با نام علمیanthera pardus saxicolor با رنگ زمینه زرد متمایل به نخودی با خالهای سیاه تو خالی و وزن 50 تا 90 کیلوگرم دارای استعداد جسمی بی همتایی است.

محل زندگی این حیوان چالاک در عمق ارتفاعات صخره ای و یا نواحی جنگلی است و از انسانها دوری می کند و رنگ حیوان که استتار کاملی برای آن ایجاد کرده نیز پلنگ آسیایی را از چشم انسانها مخفی نگه می دارد. 

قوچ و میش، کل و بز وحشی و گراز طعمه های اصلی این حیوان است. 

نقل از http://www3.esfahan.irna.ir


وبلاگ عباس کدخدا



                                  وبلاگ

                              دوستداران میراث فرهنگی چوپانان                                                                                                  توسط عباس کدخدا شروع به کار کر د 

                                        
         برای دسترسی به این وبلاگ به ادرس زیر بروید

                     http://abbaskadkhoda.blogfa.com/

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون

                         

                             نمیذارم دیگه تنهات چوپونون 
                                                  عکس از :منوچهر نظریان 


                                      
             نمیذارم دیگه غم لونه کنه                     نمیذارم تو دلت خونه کنه  

              نمیذارم تو رو دیـوونه کنــه                    آبادانی‌هاتو  ویروونه  کنه  

                                 میکارم شادی رو لب‌هات چوپونون  

                     نمیذارم  دیگه تنهات چوپونون          

                                                                                       شعر از : استاد مستقیمی

حمّامی شغلی فراموش شده در چوپانان


 

حمّامی شغلی فراموش شده در چوپانانIMG_5987 - سایت شجره نامه‌ی ما

تاریخچه مختصری از حمام چوپانان

نوشته : نسل سومی

در زمان رونق قلعه چوپانان در مکان حمّام کنونی چوپانان ،اتاقک کوچکی در کنار جوی آب ساخته بودند و مردم از این اتاقک برای استحمام استفاده می کردند امام با توسعه چوپانان و بیرون آمدن اهالی از قلعه و خراب شدن قلعه به واسطه سیل ، مالکین چوپانان به فکر احداث حمّامی برای چوپانان می افتند که وقتی نقشه آن آماده می شود گروهی از مالکین با احداث چنین حمام بزرگی مخالفت می کنند ، رختشویخانه امروزی رختکن حمام بود و حمام امروزی جایگاه شستشو خزینه ها و دوش حمام بوداما حمّام به این بزرگی در دهه 50 بعضی روزها مملو از جمعیّت برای شستشو می شد .

اما نگهداری حمّام به این بزرگی به نیروی کار زیادی نیاز داشت زیرا اولاً سوخت حمام چوب بود که باید از بیابانهای اطراف به وسیله شتر حمل می شد و این کار روزانه حمّامی بود که باید روزی 5 تا 6 شتر هیزم از بیابان بار می شد و به پشت حمّام انتقال می یافت.

IMG_5993 - سایت شجره نامه‌ی ماIMG_5985 - سایت شجره نامه‌ی ماimages (32) - سایت شجره نامه‌ی ما                                                                             ثانیاً برای تامین آب خزینه های حمّام، چون برق و پمپ آب وجود نداشت از نیروی انسانی استفاده می شد و به همین علّت دونفر نیرو باید روزانه آب را از حوض کوچکی که در کنار تون حمّام بود با دلّه به خزینه پائینی می ریختند و با چرخ چاه آب را به خزینه دوشها می ریختند  که این کار هم بسیار طاقت فرسا بود.

ثالثاً هنگام استحمام مردان، یک نفر باید در داخل رختکن بود و خدمانی را به مشتریان می داد و اجرت حمّامی را می ستاند و در زمان زنانه نیز باید یک نیروی کار زن این خدمات را انجام می داد. معمولاً مالکین اجرت حمّام خود را به صورت سالانه و سر خرمن پرداخت می کردند.

رابعاً روزی یکبار می بایست کف و دیوار حمام شستشو می شد که معمولا این کار بعد از ظهرها توسط حمّامی انجام می گرفت.

اما بعد از احداث حمام اولین کسی که این امر مهم را به عهده گرفت مرحوم لطفعلی کلانتری به اتفاق اعضا خانواده اش  بود که چند سالی به اینکار پرداخت.

بعد از او مرحوم محمد یوسف جلالپور به اتفاق اعضا خانواده اش چندین سال حمّامی چوپانان بودو بعد از ایشان مرحومین سلمان و عباس همایونی به اتفاق اعضاء خانواده اشان چندین سال این مهم را انجام دادند .

اما به علّت مخارج و زحمات زیاد حمام، مهندسین عمران روستاها تشخیص دادند که این حمام باید تعطیل و حمام جدیدی با زیر بنای کمتر احداث شود که با بودجه ای که دولت داد و کمک اهالی چوپانان و واگذاری زمین توسط حاج میر کریم طباطبایی حمام جدید روبروی حمام قدیمی ساخته شد و مسئولیت این حمام هم با برادران همایونی بود اما این حمام چند سالی بیشتر استقامت نکرد و مهندس جدید عمرا ن روستایی ، احیای حمامی قدیمی را مقرون به صرفه تر دانستند ونیمی از  حمّام قدیم بازسازی شد ,و نیم دیگر به رختشویخانه تبدیل گردیدو مسئولیت آن به عهده سلمان همایونی گذاشته شد چون این حمام سوختش نفت کوره بود و پمپ آب خزینه آنرا پر آب می کرد کارهای حمّام برای حمامی آسانتر بود و سلمان به تنهایی حمام را اداره می کرد .در این اواخر دولت حمّام را به حمّامی آفتابی مبدّل کار و با اینکه مخارج زیادی در این زمینه صرف گردید این تاسیسات هم بیهوده رها شد

IMG_5991 - سایت شجره نامه‌ی ماIMG_5990 - سایت شجره نامه‌ی ما

کم کم در دهه 70 جمعیت چوپانان کاهش یافت و مردم گرایش به ساختن حمّام در منازل داشتندو حمام از رونق افتاد تا اینکه به تعطیلی کشید و شغل حمامی در چوپانان دیگر به تاریخ پیوست . در حال حاضر ساختمان حمام و تاسیسات پشت حمام رها شده و در حال خرابی است کاش می شد برای حفظ آثار و زحمات گذشتگان کاری کرد  
تصاویرفوق از :  http://www.myheritage.ir  
با تشکر ازدهستان چوپانان به خاطر عکس زیر
حمام افتابی - سایت خانوادگی صمیمی

حاج رمضان بانی آب انبار اسماعیلان؟!

برگی از تاریخ
217184_108296469255228_100002246274491_80158_3459659_n - سایت شجره نامه‌ی ما
حاج رمضان بانی آب انبار اسماعیلان

مردمان قدیم دوره ی پیش 
مهربان بوده اند و دور اندیش
هرکجا هست کاروانگاهی
حوضی افکنده اند یا چاهی
پاکدل مردمی که اهل رهند
بانیان رباط و حوض و چهند
آسمان کویر اگر چه در زمستان چهره در نقاب ابر می گیرد و به نالش بر می خیزد، با گریستن بیگانه است، از این رو نه آبی در جویباری روان است و نه زلالی چشمه ای کاروان ها را به سوی خود می کشد.این کاستی را نیکان آبادی با احداث آب انبارهای سر پوشیده در گوشه و کنار بیابان جبران کرده اند که شمارشان به 23 مورد می رسد . یکی از آن ها که هنوز مورد استفاده قرارمی گیرد آب انبار اسماعیلان است که به همت رمضان علی اکبر ، داماد و برادرزاده ی حاج باقر بزرگ و پسرش حاج محمد علی ساخته شده است . گویا رمضان حین چیدن انار در کشتزار اسماعیلان مورد حمله زنبورهای قرمز قرارگرفته و چند روزی بستری می شود. او نذر می کند که در صورت بهبودی در کنار رودخانه ی منشعب از کوه آب انباری بسازد تا کشاورزان ناچار از نوشیدن آب شور قنات نباشند. و این همان مخزنی است که ایادی نایب حسین کاشی در حمله ی دوم خود به انارک که دسترسی به آب چشمه نداشتند از آب آن سیراب می شدند.


  • Abolghasem Mostaghimi استاد ابراهیمی آب انبار اسماعیلان توسط حاج محمدعلی رمضان ساخته می شود و موضوع گزیدن زنبور هم به خود حاج محمدعلی مربوط است چون زنبور جای حساس او را می گزد حاج محمدعلی به بستر مرگ می افتد نذر می کند که آب انبار اسماعیلان را بسازد


مطالب فوق ،از شبکه اجتماعی فیسبوک بر گرفته شده هر چند که فرقی نمی کند و بالاخره این آب انبار ساخته اجدادمستقیمی هاست ،امّابراستی آب انبار اسماعیلان را پدر حاج محمدعلی یعنی رمضان علی اکبر  درست کرده یا آنطوریکه یکی از نوادگان او می گوید این آب انبار توسط حاج محمدعلی رمضان علی اکبر درست شده است ؟ 

چرا مراکز کاری تاسیس نشده انارک تعطیل می شود؟


چرا مراکز کاری تاسیس نشده انارک تعطیل می شود؟

قابل توجه نماینده محترم و  مسئولین محترم شهرشتان نائین و استان اصفهان
مسئولین را به خواندن مقاله [ انارک ؛ شهری که از درون در حال پوسیدن است!] که نوشته یک دلسوز است جلب می نمایم 

یکی از مشکلات بغرنج بخش انارک یعنی شهر انارک و دهستان چوپانان ، مهاجرت نیروهای جوان این آبادیها به علّت نبودن مراکز کاری است . متاسفانه در دوهفته گذشته ما شاهد تعطیلی دو مرکز اشتغال در شهر انارک بودیم که موسسین این دو مرکز( شرکت آجر انارک ، مجتمع مس پارس) از ادامه کار تقریباٌ انصراف خود را اعلام کرده اند و چراغ امیدی که در دل انارکی ها فروزان شده بود رو به خاموشی گرایید واقعاٌ باید منتظر نابودی این دو آبادی بزرگ در کویر مرکزی باشیم و برای احیای زندگی در آنها تلاش ننمائیم؟ 
 در زیرمصاحبه تعطیلیشرکت آجر آژند انارک را می خوانیم 


سرنوشت شرکت آجر آژند انارک

در گفتگوی انارک‌تپش با آقای مهندس رحیم پور در رابطه با تکمیل و راه اندازی کارخانه آجر آژند انارک ایشان اینگونه اظهار داشتند:
با سلام خدمت همشهریان گرامی، من با هدف اشتغالزایی و آبادانی قدم در راه راه‌اندازی این کارخانه نهادم ولی مشکلات پیش رو از جمله تورم روزافزون که در کشور وجود دارد و عدم پرداخت وام که 2 سال در نوبت بودم و متاسفانه پس از این مدت بانک مربوطه به این شرکت وام نداده، علی‌رغم میل باطنی خود تکمیل و راه اندازی این کارخانه را منتفی می‌دانم و سهامداران محترم شرکت می‌توانندجهت آگاهی از وضعیت سهام خود به سایت anarak.net مراجعه و به اطلاعیه دیماه 91 مراجعه کنند. و اینجانب در این مدت سعی بر آن داشتم تا رضایت 50 درصد سهام‌داران را حاصل نمایم. 
به امید روزی که بتوانیم در عرصه اشتغال‌آفرینی در این شهر کهن موفق باشیم.
 
ما به خوبی به یاد می آوریم که وقتی شرکت سهامی فلز انارک تعطیل شد و معادن سرب سیاهکوه در انارک و معادن سرب گود در چوپانان تعطیل گردید  چه تعداد از خانواده ها از این دو آبادی مجبور به مهاجرت به علت بیکاری شدند . راستی چرا از مردم محروم و مناطق محروم انارک و چوپانان حمایت نمی شود ؟ آیا یکی از علل آن تابعیت از شهرستان نائین نیست ؟شاید ما مردم کویری این دو منطقه  چاپلوسی از مقامات را نیاموخته ایم  !!!!!!؟ باید این مشکل منطقه ما حتماٌ  آسیب شناسی شود 

مندلی،مردی پر مشغله


حاج محمدعلی جلالپور معروف به مندلی رادیو

مردی پر مشغله

نوشته : نسل سومی

  عکس مندلی
مورد نیاز 
است

در سال 1300 ه .ش در عباس آباد متوّلد می شود او فرزند حاج حسین نصرالله  و کوکب ابنی است به همین علّت هم دوران کودکی و نوجوانی به کمک پدر می پردازد و کارهایی ازقبیل کشاورزی ، گله داری ،،‌شکار ، ذغال سوزی ،‌جمع آوری گیاهان بیابانی را پیشه خود می سازد .

حاج حسین نصراله وربابه جلالپور - حسین جلالپور, حسین‌نصرالله - سایت شجره نامه‌ی ما

         حاج حسین نصرالله و همسرش

در کودکی تازه رادیو در ایران تاسیس می شود و مردم با صدای رادیو آشنا می شوند ، چون تن صدای مندلی حالت خاصی داشت و شباهت زیادی به صدای رادیو های آنروز داشت اقوام و دوستان، نام مندلی را به علت این شباهت رادیو گذاشتند و این لقب تا حدودی باعث شهرت او هم شد زیرا هر غریبه ای که می فهمید این مرد رادیو است با تعجّب به او فکر می کرد و نام و چهره او تا ابد در ذهن او نقش می بست

 مندلی از عباس آباد به چوپانان هجرت می کند و در چوپانان به کارهای مختلفی می پردازد که بسیار متنّوع است او با شغل مغازه داری کار خود را در چوپانان ادامه می دهد برای این کار با کبلا امامقلی شریک می شود چون کبلا امامقلی کامیوندار است کالا های مورد نیاز را از یزد واصفهان می آورد و مندلی نیز به فروشندگی می پردازد .

مندلی در کنار شغل مغازه داری به کار گله داری ادامه می دهد و اکثر تابستانها را در بیابانهای چوپانان و خصوصا در مراتع عباس آباد و کبودان به تراز چینی می نشیند و درکنار آن نیز شکاری می زند و از این زندگی لذت می برد .

مندلی در چوپانان یکی دو گاو نیز پرورش می دهد که تامین کننده بخشی از شیر مصرفی مردم چوپانان خصوصا خوش نشین ها و کارمندان دولت  است .

مندلی همزمان با مالکین چوپانان اولین آسیای موتوری را وارد چوپانان می کند و تا مّدتی به رقابت با آسیای میانه می پردازد البته آسیای میانه زودتر از آسیای مندلی تعطیل می شود . عادی است که مشاغلی مثل گله داری ، گاوداری ، مغازه داری ، آسیابانی نیروی کار زیادی را می طلبد و در این راستا همسر مندلی مرحوم خدیجه یزدانی نقش اساسی را به عهده دارد و تقریبا تمام این کار ها را مدیریت می نماید و بسیاری از امور را خود به اتّفاق فرزندانش سرو سامان می دهد ابوالقاسم در کمک به آنها بسیار فعال عمل می کند .

به مرور زمان مندلی به فکر احداث مزرعه می افتد و اولین مزرعه موتوری را بعد از حوض شیخ حسن تقریباٌ همزمان با مزرعه جواد احداث می کند مردم این مزرعه را  مزارع رادیومی نامند  مزراع رادیو به علت شوری آب آن چند سال بعد تعطیل می شود.

دومین مزرعه را مندلی می خواهد که در نزدیک هفتومان معروف به چاه گوشی احداث کند اما در هنگام انجام مقدمات کار با مخالفت شدید حاج حسین آقا شمسایی روبرو می شود و این مزرعه به سر انجام نمی رسد .

سومین مزرعه را مندلی در گود جگارک با شراکت حسینقلی غلامرضایی و سعادت  به نام مسلمیه احداث می کند که در این مزرعه چند سالی فعالیت می کند و بعدا سهم خود را به دیگر مالکان می فروشد

مندلی دهه های پایانی عمرش را بیشتر صرف گوسفند داری می کند واز ریسک بیشتر در ایجاد کار های جدید خوداری می نماید شاید به این علت بوده که او در کارهای مزرعه داری استفاده مطلوب را بدست نیاورده است

مندلی مردی متدّین  ، خوش قلب ، مهربان ، دلسوز ، سخت کوش بوده و خیلی به همه مردم اعتماد می کرده است به همین علّت هم در مغازه داری احتمالاٌ بهره ای نبرده است زیرا نسیه فروشی او با لاخره کار دستش داده و شاید بسیاری از این حسن نیت او سو‍ء استفاده کرده اند

مندلی در سال 1371 دار فانی را وداع گفت و در مزار چوپانان به خاک سپرده شد خداوند او را بیامرزد 

منبع:http://www.myheritage.ir
         عباس جلالپور