چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

همراه با بزرگان درچوپانان ۱۳۵۴


همراه با بزرگان درچوپانان ۱۳۵۴




از سمت راست
نفر اول ایستاده را متٱسفانه نشناختم اگر کسی این بزگوار را می شناسد به ما کمک نماید
نفر دوم مرحوم محمدحسین مستقیمی معروف به حسین شیخ برادر اینجانب او فرزند مرحوم محمدرضا مستقیمی کارمند معدن سرب نخلک بود و در درمانگاه نخلک انجام خدمت می نمود قبل از بازنشستگی وفات کرد و آرامگاه او در چوپانان است
نفرسوم : مرحوم بزرگمهر مستقیمی فرزند مرحوم میرزامهدی مستقیمی شاغل در کارخانه قند مرودشت و مدتها رئیس حسابداری و معاون مالی کارخانه قند مرودشت بود بعد از بازنشیتگی به تهران مهاجرت کرد و در این شهر وفات نمود ودر بهشت زهرا به خاک سپرده شد
نفر چهارم : مرحوم حاج محمود عسکریان فرزند مرحوم حسن یاور عسکریان بود ایشان شاغل در کارخانه قند مرو دشت بود و مدت های زیادی رئیس حسابداری و معاون امور مالی کارخانه قند مرودشت بود بعد از بازنشستگی در شیراز سکنا گزید و در همین شهر وفات کرد و در آرامستان شیراز به خاک سپرده شد
نفر پنجم: مرحوم حاج محمود مستقیمی فرزند مرحوم میرزا مهدی مستقیمی شاغل در کارخانه قند تربت حیدریه بود ایشان سال های مدیدی درپست رئیس حسابداری و معاون امور مالی کارخانه قند تربت حیدریه انجام وظیفه کرد محمد مهدی مستقیمی فرزند برومند ایشان در جنگ ایران و عراق در منطقه کردستان به شهادت رسید ایشان بعد از بازنشستگی در تربت حیدریه سکنا گزیند و در همین شهر وفات کرد آرامگاه او در بهشت عسکری (گورستان شیرین) در کنار فرزند برومندش به خاک سپرده شد
نفرششم: مرحوم استاد علی هنری اصالتٱ اهل خور هستند ایشان مدت ها در دهه چهل مدیر مقتدر و پر جذبه دبستان ستوده چوپانان بودند و خدمات ارزنده ای به دانش آموزان چوپانانی ارائه کردند ایشان بعدٱ به مشهد منتقل شدند اما در دوره انقلاب به علت پست حساسی که در ادره کل آموزش و پرورش خراسان داشتند مورد بیمهری فراوان واقع شدند به همین علت به تهران مهاجرت کردند ودر تهران وفات کردند و در گورستان بهشت زهرا به خاک سپرده شدند
نفر هفتم: بچه ها از راست مرحوم مصطفی مستقیمی معروف به مصطفی شیخ فرزند مرحوم محمد رضا مستقیمی؛ او در کنکور سراسری در پزشکی ارتش در مرحله اول قبول شد اما در مرحله مصاحبه به علت اعتراض به مجریان مصاحبه بدون مصاحبه از مرحله دوم محروم گردید او در رشته شیمی دانشگاه اصفهان پذیرفته شد اما دوران دانشجویی او مصادف با انقلاب اسلامی و سپس انتقلاب فرهنگی و جنگ تحمیلی همراه شد و چون او در این دوران مشغول کارهای کشاورزی و دامداری شده بود از ادامه تحصیل منصرف گردید او در چوپانان ضمن کارهای کشاورزی و دامداری در حجت آباد و آشتیان به امور اجتماعی و سیاسی و عام المنفعه و مدیریت امور قنات با همکاری مرحومین عبدالرحیم زاهدی و ملاحسن مستقیمی و حاج ابوالقاسم زاهدی پرداخت مرحوم با چند نفر از کاندیدا های مجلس و طرفداران آنها در چوپانان دچار چالش سیاسی شد و به همین علت دوبار چندین روز در باز داشت نیرو های انتظامی قرار گرفت اما چون مدرکی بر علیه او نبود آزاد گردید او به علت مبتلا شدن به بیماری سرطان زود جهان را بدرود گفت و در بهشت سجاد چوپانان به خاک سپرده شد
بقیه بچه ها حاج حمید مستقیمی - محمد بقایی- منوچهر مستقیمی هر سه نفر در قید حیات هستند و ان شااللخ خداوند آنها را حفظ فرماید

دکتر منصور طاهری انارکی درگذشت


دکتر منصور طاهری انارکی درگذشت

دکتر منصور طاهری انارکی درگذشت

دکتر منصور طاهری انارکی، عضو وابسته گروه علوم مهندسی فرهنگستان علوم و چهره ماندگار کشور درگذشت.

به گزارش ایسنا، وی پیشکسوت دانشکده مهندسی دانشگاه شیراز، چهره ماندگار کشور و عضو فرهنگستان علوم کشور و پیشکسوت مهندسی شیمی بود.

دکتر منصور طاهری انارکی، دیروز جمعه ۲۳ اسفند ماه ۱۳۹۸ پس از سالیان دراز تلاش و کوشش در راه اعتلای علمی کشور از میان ما رفت.

دکتر طاهری انارکی متولد انارک و استاد رشته مهندسی شیمی است که در همایش هفتم چهره‌های ماندگار به عنوان استاد برجسته رشته مهندسی شیمی انتخاب شد.

وی کارشناسی خود را در رشته مهندسی شیمی در دانشکده نفت آبادان در سال ۱۳۳۹ اخذ کرد، سپس عازم آمریکا شد و کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه کیس وسترن رزرو آمریکا در سال ۱۳۴۳ و دکتری خود را در دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا آمریکا و در سال ۱۳۴۶ گذراند.

از دیگر سمت‌های دکتر طاهری انارکی می‌توان به عضو سابق کمیته تخصصی ارتقای دانشکده مهندسی و عضو سابق هیات ممیزه دانشگاه شیراز اشاره کرد.

این چهره ماندگار کشور همچنین به عنوان مهندس شیمی برجسته از طرف انجمن شیمی و مهندسی شیمی ایران در سال ۱۳۷۱ و علاوه بر این به عنوان مدرس برجسته سال ۷۰ از طرف دانشگاه شیراز انتخاب شد.

انارکی به عنوان یکی از اعضای وابسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران مشغول به کار بود. او همچنین در زمینه‌های آلودگی هوا و پدیده‌های انتقال تحقیقاتی انجام داده‌است.

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) فقدان این استاد گرامی را به خانواده ایشان و جامعه علمی کشور تسلیت می‌گوید

بعضی مواقع بهترین خدمت به اسلام این است که اینقدر حرف نزنیم


بعضی مواقع بهترین خدمت به اسلام این است که اینقدر حرف نزنیم
حجت الاسلام حاج آقا  حمیدسعادت ، در پاسخ به تقاضای مدیر کانال تلگرامی چوپانان امروز که مطلب زیر را نوشته بودند : 
چنانچه فرصت دارید و صلاح میدانید ، مطالبی در باب بُعد معنوی اوضاع در این ایام [  اپیدمی کرونا]و همچنین ارتباط حوادث و اتفاقات با نشانه های آخرالزمان و نزدیکی ظهور حضرت حجت  عجل الله تعالی فرجهُ الشریف [ بفرمائید[


SHEYKH HAMID:
شما لطف دارید.  اجازه بفرمایید فعلا در رابطه با این موضوع خدمت شما نباشم  چون فعلا درگیر تهیه متن مجله مهدوی به زبان انگلیسی هستم. از سوی دیگر، پرداختن به این موضوعات که فرمودید کار ساده ای نیست و تمرکز و فراغ بال خاص خودش را میطلبد.  مضافا این که پرداختن مستدل به موضوعات و حوادث روز هم، حساسیتهای خاص خودش را دارد که شاید ارسال یک متن یا صوت کوتاه نتواند حق مطلب را ادا کند. به عنوان مثال، در هم تنیده شدن موضوعات و مشکلات روز با مسائل سیاسی و کاستیهای مدیریتی، رفتار و بیانات نسنجیده برخی مدعیان دینداری، پیشداوری و یا منفی بافی و سوء برداشت از توصیه های دینی، علاقه خارج از منطق عده ای به ربط دادن هر اتفاق کوچک یا بزرگ به ظهور امام زمان و... باعث شده تا عرصه بر گفتن حرف حساب تنگ شود. (گوش مردم پر است از تحلیلهای نادرست یا ضعیف بر پایه نظرات شخصی و من درآوردی یا مبتنی بر تفسیرهای تنگ نظرانه حزبی و جناحی، احساسی، تک بعدی، غیر کارشناسی، دور از واقعیتهای زمانه، و...). شاید بعضی مواقع بهترین خدمت به اسلام و مسلمین این باشد که اینقدر حرف نزنیم و تحلیل نکنیم )
در ثانی تبیین بعضی مطالب که مرتبط با شبکه پیچیده ای از حکمتها و  اسرار است از عهده امثال بنده و حتی دیگران ساخته نیست( مثلا همین کرونا شاید علامت ظهور باشد، شاید تقدیر الهی باشد و  یا شاید این اشتری بوده که بدون توکل رهایش کرده ایم والان گرفتار شده ایم، شاید توطئه دشمن باشد، شاید عذاب الهی بر مردم و حاکمان ما باشد، شاید یکی از الطاف خفیه الهی است که باعث رشد و ترقی اجتماعی مردم ما بشود، شاید در ادامه باعث نابودی دشمنان اسلام بشود، شاید هشداری از جانب خدا و تذکری برای توبه باشد، شاید یکی از فتنه های آخرالزمان باشد که بسیاری اعتقاد خود را از دست میدهند، و شایدهای دیگر... 
بگذریم از این نکته مهم که همیشه پیش فرضها و موانع مهمی هم وجود دارد که حتی جلوی فهم کلام پیامبر و امام وحتی خدا را میگیرد. خبرهای متنوع، تحلیلهای متفاوت از وقایع روز، شایعات رنگارنگ، متفاوت بودن دغدغه های آحاد جامعه، و... 
البته با درخواست شما و اجابت حاج آقا احمدیزاده که الحمدلله روحانی باسواد و با انگیزه ای است  ان شا الله ایشان بهتر میتواند در این زمینه همکاری کند. پس بهتر است محوریت ایشان حفظ شود. بنده هم اگر سوالی باشد سعی میکنم در خدمت باشم


بعضی مواقع بهترین خدمت به اسلام این است که اینقدر حرف نزنیم


بعضی مواقع بهترین خدمت به اسلام این است که اینقدر حرف نزنیم
حجت الاسلام حاج آقا  حمیدسعادت ، در پاسخ به تقاضای مدیر کانال تلگرامی چوپانان امروز که مطلب زیر را نوشته بودند : 
چنانچه فرصت دارید و صلاح میدانید ، مطالبی در باب بُعد معنوی اوضاع در این ایام [  اپیدمی کرونا]و همچنین ارتباط حوادث و اتفاقات با نشانه های آخرالزمان و نزدیکی ظهور حضرت حجت  عجل الله تعالی فرجهُ الشریف [ بفرمائید[


SHEYKH HAMID:
شما لطف دارید.  اجازه بفرمایید فعلا در رابطه با این موضوع خدمت شما نباشم  چون فعلا درگیر تهیه متن مجله مهدوی به زبان انگلیسی هستم. از سوی دیگر، پرداختن به این موضوعات که فرمودید کار ساده ای نیست و تمرکز و فراغ بال خاص خودش را میطلبد.  مضافا این که پرداختن مستدل به موضوعات و حوادث روز هم، حساسیتهای خاص خودش را دارد که شاید ارسال یک متن یا صوت کوتاه نتواند حق مطلب را ادا کند. به عنوان مثال، در هم تنیده شدن موضوعات و مشکلات روز با مسائل سیاسی و کاستیهای مدیریتی، رفتار و بیانات نسنجیده برخی مدعیان دینداری، پیشداوری و یا منفی بافی و سوء برداشت از توصیه های دینی، علاقه خارج از منطق عده ای به ربط دادن هر اتفاق کوچک یا بزرگ به ظهور امام زمان و... باعث شده تا عرصه بر گفتن حرف حساب تنگ شود. (گوش مردم پر است از تحلیلهای نادرست یا ضعیف بر پایه نظرات شخصی و من درآوردی یا مبتنی بر تفسیرهای تنگ نظرانه حزبی و جناحی، احساسی، تک بعدی، غیر کارشناسی، دور از واقعیتهای زمانه، و...). شاید بعضی مواقع بهترین خدمت به اسلام و مسلمین این باشد که اینقدر حرف نزنیم و تحلیل نکنیم )
در ثانی تبیین بعضی مطالب که مرتبط با شبکه پیچیده ای از حکمتها و  اسرار است از عهده امثال بنده و حتی دیگران ساخته نیست( مثلا همین کرونا شاید علامت ظهور باشد، شاید تقدیر الهی باشد و  یا شاید این اشتری بوده که بدون توکل رهایش کرده ایم والان گرفتار شده ایم، شاید توطئه دشمن باشد، شاید عذاب الهی بر مردم و حاکمان ما باشد، شاید یکی از الطاف خفیه الهی است که باعث رشد و ترقی اجتماعی مردم ما بشود، شاید در ادامه باعث نابودی دشمنان اسلام بشود، شاید هشداری از جانب خدا و تذکری برای توبه باشد، شاید یکی از فتنه های آخرالزمان باشد که بسیاری اعتقاد خود را از دست میدهند، و شایدهای دیگر... 
بگذریم از این نکته مهم که همیشه پیش فرضها و موانع مهمی هم وجود دارد که حتی جلوی فهم کلام پیامبر و امام وحتی خدا را میگیرد. خبرهای متنوع، تحلیلهای متفاوت از وقایع روز، شایعات رنگارنگ، متفاوت بودن دغدغه های آحاد جامعه، و... 
البته با درخواست شما و اجابت حاج آقا احمدیزاده که الحمدلله روحانی باسواد و با انگیزه ای است  ان شا الله ایشان بهتر میتواند در این زمینه همکاری کند. پس بهتر است محوریت ایشان حفظ شود. بنده هم اگر سوالی باشد سعی میکنم در خدمت باشم


کنجد بکاریم قیمت آن از برنج بالاتر است


کنجد بکاریم قیمت آن از برنج بالاتر است


دیروز برای خرید کنجد به مغازه ای رفتم قیمت کنجد پوست کنده کیلویی ۳۸۰۰۰ تومان و کنجد پوست دار کیلویی ۳۳۰۰۰ تومان بود
کنجد مرا به یاد دوران نوجوانی‌ام انداخت در تابستان های گرم چوپانان  وقتی تعطیلات تابستانی فرا می رسید من در چوپانان تعطیلات را سپری می کردم بخشی از روزهای طولانی را به خواندن کتاب های رمان می گذرانم معمولا بعد از خوردن نهار که اکثر اوقات هم آبدوغ با کالک رنده شده یا با پیازچه بود و گاهی در کنارش نیمرو یا شیره خرما نیز دیده می شد  کتاب رمانم را بر می داشتم به سوی خیابان دشت می رفتم و سایه درختی را در کنار جوی آب پیدا می کردم و پا هایم را برای خنک شدن در جوی آب قرار می دادم و مشغول خواندن رمان می شدم  در آنزمان در تابستان بیشتر بهاره کاری در دو طرف خیابان اصلی انجام می گرفت چون کانال آبرسانی به بندهای دراز خاکی و ریگی بود و کشاورزان معتقد بودند که اگر آب را به بند های دراز ببرند بیشتر آن هدر می رود
در هنگام مطالعه با صحنه هایی هم روبرو می شدم مثلا شکارچیان گنجشک و سارگ و قمری زیر درخت های توت به کمین می نشستند تا شکاری بزنند ماهرترینشان را که در خاطرم نقش بسته افرادی مانند احمد اردیبی عباس حداد غلام پاسیار پرویز عمادی که معمولا با مجید عمادی همراه بودند با قلباسنگ  همیشه در شکار موفق بودند
دیگر از صحنه هایی که مشاهده می کردم دستبرد به میوه های بهاره بود که گاهی به وسیله نوجوانان اتفاق می افتاد و گاها حسنعلی دشتبان خبر دار می شد و با ترکه ای با داد و فریاد زیاد آنها را تعقیب می کردو آنها هم با سرعت از صحنه جرم فرار می کردند اما حسنعلی هیچوقت به من اعتراضی نمی کرد
اکثر اوقات حسنعلی به کنار من می آمد می نشست می گفت تو کتاب چی می خونی و من مختصری به او می گفتم که خلاصه داستان چیست بعد می گفت آفرین فضل الله که کتاب نمی خواند  بعد با همان آب جوی دشت وضو می گرفت و روی زمین خاکی در سایه ای نماز ظهر و عصر را می خواند و بعد در جوی آبی که دو طرفش بوته های کنجد بود روی زمین نمناک دراز می کشید و اگر بچه‌ها امانش می دادند ساعتی چرت می زد
یکروز حسنعلی با یک مشت علف کنجد به کنار جوی آب آمد و آماده شستن سرش شد وقتی نگاه‌های کنجکاو مرا دید گفت: با این برگها سرم را می شورم خوب کف می کند و موها را تمیز و نرم می کند  بعد هم سرش را با برگهای کنجد شست  و در کنار من پای در جوب آب نشست و گفت در قدیم از برگدرختان در شستشو خیلی استفاده می شده
ببیند یک کنجد خریدن مرا به کجاها برد مدتهاست که قلم خاطره نویسان چوپانانی خوابیده است چرا؟ استاد آقا مهدی افضل - اخویم استاد محمد مستقیمی خاطرات خود را نیمه کاره رها کردی- استاد علیرضا بمانی خاطرات نخلکی هایت بسیار دلچسب بود  جناب آقا ذبیح
خاطرات استاد میرزابیگی در چوپانان ...
کاش قلم هایتان به کار می افتاد
اما بر گردیم به کنجد
در قدیم درچوپانان چند محصول بهاره کشت می شد یکی کنجد
و دیگری ارزن  تخمه آفتابگردان پیاز چغندر زردک خربزه هندوانه و .. که همه  قوت لایموت بودند کنجد استفاده آجیل داشت و با حلوا ارده و ارده معاوضه می شد تا حلوا ارده نان خورشت سفره ها باشد  ارزان که یکی از مواد اصلی آشپزخانه بود یادش بخیر واقعا عجب مواد درجه اولی را می خوردیم الکی نبود که بچه ها از نظر هوشی همه عالی بودند
اما قیمت کنجد و تخمه و ارزن امروزه مثل قیمت برنج و بالاتر از آن است و هم زحمت فر آوری آن از برنج کمتر است
پس مادر کشاورزی چوپانان چه بهتر است که به سنت های گذشته بر گردیم
ضمنا تاریخ کشاورزی چوپانان نوشته نشده و دارد از حافظه چوپانان پاک می شود جوانانی که کشاورزان پیر قدیمی در کنارشان هستند چه بهتر که دست به کار شوید

ابوالقاسم مستقیمی ۲۷/۱۰/۹۸
t.me/choopananabad


کنجد بکاریم قیمت آن از برنج بالاتر است


کنجد بکاریم قیمت آن از برنج بالاتر است


دیروز برای خرید کنجد به مغازه ای رفتم قیمت کنجد پوست کنده کیلویی ۳۸۰۰۰ تومان و کنجد پوست دار کیلویی ۳۳۰۰۰ تومان بود
کنجد مرا به یاد دوران نوجوانی‌ام انداخت در تابستان های گرم چوپانان  وقتی تعطیلات تابستانی فرا می رسید من در چوپانان تعطیلات را سپری می کردم بخشی از روزهای طولانی را به خواندن کتاب های رمان می گذرانم معمولا بعد از خوردن نهار که اکثر اوقات هم آبدوغ با کالک رنده شده یا با پیازچه بود و گاهی در کنارش نیمرو یا شیره خرما نیز دیده می شد  کتاب رمانم را بر می داشتم به سوی خیابان دشت می رفتم و سایه درختی را در کنار جوی آب پیدا می کردم و پا هایم را برای خنک شدن در جوی آب قرار می دادم و مشغول خواندن رمان می شدم  در آنزمان در تابستان بیشتر بهاره کاری در دو طرف خیابان اصلی انجام می گرفت چون کانال آبرسانی به بندهای دراز خاکی و ریگی بود و کشاورزان معتقد بودند که اگر آب را به بند های دراز ببرند بیشتر آن هدر می رود
در هنگام مطالعه با صحنه هایی هم روبرو می شدم مثلا شکارچیان گنجشک و سارگ و قمری زیر درخت های توت به کمین می نشستند تا شکاری بزنند ماهرترینشان را که در خاطرم نقش بسته افرادی مانند احمد اردیبی عباس حداد غلام پاسیار پرویز عمادی که معمولا با مجید عمادی همراه بودند با قلباسنگ  همیشه در شکار موفق بودند
دیگر از صحنه هایی که مشاهده می کردم دستبرد به میوه های بهاره بود که گاهی به وسیله نوجوانان اتفاق می افتاد و گاها حسنعلی دشتبان خبر دار می شد و با ترکه ای با داد و فریاد زیاد آنها را تعقیب می کردو آنها هم با سرعت از صحنه جرم فرار می کردند اما حسنعلی هیچوقت به من اعتراضی نمی کرد
اکثر اوقات حسنعلی به کنار من می آمد می نشست می گفت تو کتاب چی می خونی و من مختصری به او می گفتم که خلاصه داستان چیست بعد می گفت آفرین فضل الله که کتاب نمی خواند  بعد با همان آب جوی دشت وضو می گرفت و روی زمین خاکی در سایه ای نماز ظهر و عصر را می خواند و بعد در جوی آبی که دو طرفش بوته های کنجد بود روی زمین نمناک دراز می کشید و اگر بچه‌ها امانش می دادند ساعتی چرت می زد
یکروز حسنعلی با یک مشت علف کنجد به کنار جوی آب آمد و آماده شستن سرش شد وقتی نگاه‌های کنجکاو مرا دید گفت: با این برگها سرم را می شورم خوب کف می کند و موها را تمیز و نرم می کند  بعد هم سرش را با برگهای کنجد شست  و در کنار من پای در جوب آب نشست و گفت در قدیم از برگدرختان در شستشو خیلی استفاده می شده
ببیند یک کنجد خریدن مرا به کجاها برد مدتهاست که قلم خاطره نویسان چوپانانی خوابیده است چرا؟ استاد آقا مهدی افضل - اخویم استاد محمد مستقیمی خاطرات خود را نیمه کاره رها کردی- استاد علیرضا بمانی خاطرات نخلکی هایت بسیار دلچسب بود  جناب آقا ذبیح جناب صمیمی
خاطرات استاد میرزابیگی در چوپانان ...
کاش قلم هایتان به کار می افتاد
اما بر گردیم به کنجد
در قدیم درچوپانان چند محصول بهاره کشت می شد یکی کنجد
و دیگری ارزن  تخمه آفتابگردان پیاز چغندر زردک خربزه هندوانه و .. که همه  قوت لایموت بودند کنجد استفاده آجیل داشت و با حلوا ارده و ارده معاوضه می شد تا حلوا ارده نان خورشت سفره ها باشد  ارزان که یکی از مواد اصلی آشپزخانه بود یادش بخیر واقعا عجب مواد درجه اولی را می خوردیم الکی نبود که بچه ها از نظر هوشی همه عالی بودند
اما قیمت کنجد و تخمه و ارزن امروزه مثل قیمت برنج و بالاتر از آن است و هم زحمت فر آوری آن از برنج کمتر است
پس مادر کشاورزی چوپانان چه بهتر است که به سنت های گذشته بر گردیم
ضمنا تاریخ کشاورزی چوپانان نوشته نشده و دارد از حافظه چوپانان پاک می شود جوانانی که کشاورزان پیر قدیمی در کنارشان هستند چه بهتر که دست به کار شوید

ابوالقاسم مستقیمی ۲۷/۱۰/۹۸
t.me/choopananabad


قصه فاطمه سلطان انارکی



قصه فاطمه سلطان انارکی
نوشته: استاد حسین میرزا بیگی
یادم می آید در سالهای ۳۹و۴۰ که هنوز پایبند اهل و عیال نشده بودم با یکی دو همکار دیگر در چوپانان زندگی مشترکی داشتیم، گهگاهی پیرزنی از تبار انارکیها بنام فاطمه سلطان که خود می گفت بیش از ۷۰سال دارد، به دیدار ما می آمد. ما برای آنکه بهانه‌ای برای کمک به او داشته باشیم، از او میخواستیم برای ما فال بگیرد و یا قصه ای بگوید. آن خدابیامرز هم فقط یک قصه در حافظه داشت که برای ما تکراری شده بود. او قصه اش را با زبان محلی انارکی اینگونه تعریف میکرد:.
«ایکی بی ایکی نَبی، غیر از خیدا هیشْکی نَبی، سالی وَرفُ وارینُ سَرما وُ یَخی بی، تو کِیا هیچی نَبی، کَتَه ها خالی از گِندُمُ یَه بی، نَه جُلییُ پِلاسی، نَه کیلَکُ نَه تیرینی، نَه پِی، نَه مای، نَه عامَه اُ نَه خالَه، فَقَط یَک ماجونو بی ای جی پیرُ خیرِف بی، هِر شِو گُ رَسا قِصَه شُوات، دی جی دیجوری شُوات؛
وَرف اِیَه وارینَه اِیَه،  اِحمدَچو صِحرا شییَه،  وَشَّه وُ نالون ایشییَه،  از حُولی جِنُّ پَری،  پوس مارُش نادِرُ،  آشی وَلگُش بار دِرُ،  چِمچَه نَدارَ اوخورَه،  خُی سالی کیچَهَ اوخورَه »
ترجمه کلمات محلی قصه فوق:
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود، سال برف و باران و سرما و یخ بود، در خانه‌ها هیچی نبود، ظرفهای نگهداری گندم و جو خالی بود، نه پارچه‌ای و نه لحافی، نه اجاقی و نه تنوری، نه پدری و نه مادری، نه عمه ای و نه خاله ای، فقط یک مادربزرگ آن هم پیر و خرفت که هر شب قصه میگفت، قصه ای پر از غصه و غم، آن را اینطوری میگفت:
برف و باران می آید،  احمد کوچولو به صحرا رفته،   گرسنه و خسته رفته،   از ترس جن و پری،   پوست ماری به گردن دارد،   آش برگ پخته است،   که قاشقی برای خوردن ندارد،   با تکه شکسته کوزه سفالین که در کوچه ریخته میخورد.
با تشکر فراوان از استاد فرهیخته
آقای حسین میرزابیگی نائینی
همراهان گرامی، شما میتواند خاطرات قدیمی خود و اطرافیانتان را برای ما ارسال کنید تا آنها را دربخش #خاطره در این فضا به تحریر درآوریم. 
منبع : @Naeene_Ma


خاله عصمت بقایی نماینده فرهنگ زنان چوپانان

خاله عصمت بقایی نماینده فرهنگ زنان چوپانان




تاریخ صحیح احداث کاروانسرای مشجری

تاریخ صحیح احداث کاروانسرای مشجری

دوست عزیز جناب مستقیمی
بازهم لازم شدتوضیحی خدمتتان تقدیم دارم
بنای کاروانسرای مشجری درست ۱۳۲سال قبل ودرچهل ودومین سال سلطنت ناصرالدین شاه بنا گردیده ونه عصرصفوی.بر سنگ نبشته ای ازمرمر سبز به ابعاد ۳۰×۶۵برسینه ی دیوارایوان روبروی درب ورودی این ابیات به چشم می خورد
عاقلان دیدنددنیانیست بنگاه خلود
باری اندروی نورزیدندسودای ثبات
لیک ازاین دیردودرهرکس به تلخی درگذشت
نام نیکش زنده ماندلاجرم بعدازممات
همچوحاجی مهدی آن مردخدا کزفرط خیر
زین بنای نیک پی گردیداهل التفات
خامه اقبال درتاریخ اتمامش نوشت
(  ماندازمهدی به دنیا باقیات الصالحات)
این سنگ نوشته درسال۱۳۸۵توسط نا جوانمردی به سرقت رفت طبق تاریخ نقر شده براین سنگ نفیس تاریخ اتمام بنا به حروف جمل'ابجد'از مجموع کلمات مصراع آخر عدد۱۳۰۹ استخراج میگردد که تاامروز۱۴۴۱ میشود۱۳۲سال که سال چهل ودوم سلطنت نصرالدین شاه بوده
من خودم سنگ تاریخ فوق رازمانی که نصب بوددیده ام وابیات نقر شده برآن راثبت وضبط نموده ام 
محض اطلاع ودر صورت لزوم اصلاح متن از نظر تاریخی به عرض رسید 
عباس زاهدی ۹۸/۱۰/۵

سفرنامه مشجری

سفرنامه مشجری

نوشته:غلامعلی صمیمی

منبع : سایت دهستان چوپانان


درسال۹۷برای باردوم کنجکاوشدم تاسفری به سمت کوه صفه درو داشته باشم.اولین سفری که بسمت صفه درورفتم سال۱۳۹۲بود ،اما باردوم برای ابعاد سنجی این سازه طبیعی بزرگ سنگی ازمسیردیگری رفتم که از چشمه کوه مغون رد میشدوسپس به معدن مس متروکه کال کافی میرسید.
ازآنجا جاده سنگفرش آغاز میشود که طول آن را نتوانستم بسنجم زیرا مقداری ازآن زیر ریگ وماسه پنهان بود .
سفربعدی از چوپانان آغاز وازمسیر دهکده تاریخی مشجری بودکه هنگامی که به مشجری رسیدم برایم بسیارجالب بود زیرا سال قبل که رفته بودم اطراف روستا وهمچنین دورادور ورودی روستا پوشیده از درختهای کوره گز بود وبسیارکوچک بودند ومصالح درکنار کاروانسرای موجوددرروستاجهت ترمیم وبازسازی کاروانسرا ریخته بود.

دراین سفر دوم که در آذرماه ۹۸ شروع شد مقداری از هشتی ها وصفه های کاروانسرا ترمیم شده بود وجهت نورپردازی وروشنایی کاروانسرا سیم کشی برق نیزانجام شده بود وسکوهای زیادی دربیرون این ساختمان درست شده بود ویک سکویی ازجنس آجرودایره ای شکل که ازدرون پلکانی بود گویا آمفی تاتر بود نیز دراطراف این ساختمان بچشم میخورد،مشخص بود که این دهکده خودرا آماده یک دهکده توریستی می کند ودرهمینجا جادارد از بانی وصاحب این دهکده جناب آقای حاجی آبادی کمال تشکر وامتنان راداشته باشم.

کاروانسرای مشجری درحال بازسازی


سکوی آمفی تاتر


در بالادست مشجری سد خاکی نسبتا طولانی بچشم میخورد که درحال ساخت است وماشین آلات راهسازی درحال ساخت این سد خاکی بودند، آب حاصل از بارندگی کوههای مجاور وچفت میتواند دراین سد جمع آوری وکمک بسیار بزرگ وشایانی در ابرسانی مشجری بنماید وهمچنین در ذخیره  سفره های زیر زمینی اب کمک شایان وموثری بکند.

اطراف مشجری را درختهای کوره گز احاطه کرده اند که دیواری هستند برای جلوگیری از باد وخاک ودرختان پسته چند ساله ای نیز وجوددارند که هنوز ببار ننشسته اند.
وجود دو آب انبار قدیمی درمحوطه کاروانسرا قدمت این دهکده را زبانزد میکند.

هم اکنون یک ساختمان خشتی قدیمی که بازسازی شده است ودارای چهار اتاق نیز میباشد آماده پذیرایی از میهمانان وگردشگران میباشد،روشنایی این ساختمان از سیستم خورشیدی بهره منداست.

سکوهای آلاچیق

جاده ای که از این دهکده بسمت غرب مشجری ودردامنه کوههای کال کافی وخونی خاکی میباشد که بعلت راه اندازی وبهره برداری از معدن کال کافی این جاده درحال ساخت وتعریض میباشد ومقداری از این جاده در کنار جاده سنگفرش بسیار قدیمی درحال ساخت است که دربعضی از نقاط بعلت تیغ زنی جاده مقداری ازاین جاده خراب شده است ودر بعضی جاها جاده جدید از جاده سنگفرش عبورکرده است که بادیدن این صحنه بسیار ناراحت شدم.دراین سفر جناب اقای محمدرضا حلوانی سرپرست محیطبانی چوپانان مرا همراهی میکرد، تصمیم گرفتم که با رییس پروژه معدن کال کافی صحبت کنم وبا راهنمایی نگهبانان اطراف معدن وارد معدن شدیم وسراغ پیمانکار ورییس پروژه راگرفتیم،  کمپها وکانتینر های زیادی دراین معدن واطراف بچشم میخوردند ومشخص بود نیروهای زیادی دراین مکان درحال کار میباشند.



جاده سنگ فرش قدیمی


جاده سنگ فرش تخریب شده


خلاصه ظهر بود وشخصی کمپ مهندسین را بما نشان داد وبااجازه ایشان بکمپ رفتیم  ودرباب جاده سنگفرش قدیمی وحفاظت از آن صحبت کردیم وایشان قول همکاری رادادند وگفتند آماده ایم تا بمنظور حفاظت وماندگاری اطراف این جاده را با نصب میله های فلزی حفاظت نماییم.

پس از گفتگوهای زیاد تصمیم به برگشت گرفتیم واز آنجاییکه میدانستیم کسی ازوجود این جاده سنگفرش حتی سازمان میراث فرهنگی اطلاعی ندارد ،تصایر گرفته شده را به اداره میراث فرهنگی نایین ارسال ورییس اداره مذکورپس از روئیت درخواست کرد تا ایشان را به این منطقه ببریم تا درخصوص این جاده هماهنگی لازم بعمل اید.

امیدواریم قبل از هرگونه تخریب این اداره دست بکار شود تا بیشترازاین خسارت وارد نشود. انشاله

پیگیری جهت حفاظت از آثار قدیمی