شرح خبر | |
94/07/06
| |
برگزاری کلاس آموزشی اصول به زراعی گندم و جو در روستای چوپانان به گزارش روابط عمومی مدیریت جهاد کشاورزی شهرستان نایینکلاس آموزشی اصول به زراعی گندم وجو در روز دوشنبه مورخ 6/7/94 با حضور کشاورزان روستای چوپانان در محل مرکز جهاد کشاورزی دهستان برگزار گردید. در این کلاس آموزشی در ابتدا آقای مهندس باقریان در خصوص ضرورت استفاده بهینه از آب آبیاری و اجرای طرحهای آبیاری کم فشار و اعتبارت ابلاغی در این زمینه و همچنین خصوصیات بذر گندم افق و... مطالبی را بیان نموده ودر ادامه ،در این کلاس آقای مهندس مالوردی از مدیریت هماهنگی ترویج کشاورزی سازمان مطالبی در مورد اصول تهیه زمین ، استفاده بهینه از کودهای شیمیایی و دامی (زمان و نحوه مصرف) و انتخاب بذر مناسب ارائه نموده و در پایان به سوالات کشاورزان پاسخ لازم داده شد. | |
استفاده از این خبر بدون ذکر منبع ممنوع است |
منزل فروشی در چوپانان
آخرین قیمت املاک در چوپانان -حجت آباد -آشتیان
تلهکابین ریگ جن
دست در دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد
زیبای خفته را بیدار میکنیم
روح تازهای در چوپانان میدمیم
بنا بر مذاکرات مقدماتی با سرمایهگذار خارجی در راستای ایجاد تله کابین و تفریحگاه کویری در ضلع جنوبی ریگ جن، شمال روستای چوپانان و همچنین ایجاد هتل، بازار، رستوران موزهی بومشناسی و سایر تأسیسات جانبی سنتی به منظور جذب توریست و جهانگرد داخلی و خارجی نیاز به اخذ مجوز و تعهّدات لازم میباشد. لذا از کلیه کویرنشینان و کویردوستانی که خواستار رونق این خطه از سرزمین عزیزمان هستند خواهشمند است با ارسال ایدهها، طرحها، نظرات و توانمندیهای خود جهت ارائه طرحهای پیشنهادی، راهنماییها و مشاورهها با ایمیلهای زیر تماس بگیرند و ما را یاری رسانند.
باشد که شادمانی و زندگانی دیگری در روح کویر دمیده شود و در راستای رونق کشاورزی دامداری و صنعت خاص منطقهای نیز گامهایی برداشته شود.
(ایمیلهای تلهکابین ریگ جن)
rigjentelecabin@yahoo.com
محمد مستقیمی، راهی - بهنام مستقیمی
منبع :دولنده
نوید قدیری انارکی، خلبان ایرانی پروازهای اختصاصی شکار و حیات وحش در تانزانیاست.
او در سال ۲۰۰۴ ایران را به مقصد آفریقای جنوبی ترک کرد. آنجا دوره خلبانی دید و بعد برای کار و کسب تجربه به دارالسلام تانزانیا رفت.
"اگر فکر میکنید از همان روز اول بعد از دانشکده خلبانی، با لباس اتو کشیده سفید، کلاه مشکی خلبانی و کیف دستی چرم رفتم سوار هواپیما شدم، اشتباه میکنید. اوایل که به تانزانیا آمده بودم هیچ شرکتی به درخواست کار من پاسخ نمیداد. میگفتند جوانی و بیتجربه. میگفتند نمیتوانند اعتماد کنند و هواپیما را به دست من بسپارند. مجبور شدم با حقوق خیلی پایین، گاهی فقط ۱۰۰ دلار در ماه، کار کنم تا کمکم برای خودم اعتبار کسب کنم."
نوید اکنون خلبان یکی از شرکتهای معتبر پروازهای اختصاصی در تانزانیاست. شرکتی که ترتیبدهنده پروازهای ویژه برای شکارچیان؛ طبیعتگردان و حتی مقامهای عالیرتبه سیاسی داخلی و خارجی در تانزانیاست.
"آخرین چهره سرشناسی که خلبان پروازش بودم پاتریک کلایورت، فوتبالیست مشهور هلندی بود. با بیل کلینتون، بیل گیتس و کوفی عنان هم پرواز کردهام. آنها برای دیدن حیاتوحش یا سرکشی به فعالیتهای خیریه به تانزانیا آمده بودند. اما چهرههای سرشناس دیگری همچون سناتورهای آمریکایی یا تجار خیلی معروف اروپایی هم بودهاند که چون برای شکار آمده بودند مطمئن نیستم راضی باشند من نامشان را اینجا بگویم."
گفتگو با نوید انارکی اگر چه از حدود یک سال پیش برنامه ریزی شده بود اما ضبط آن با اخبار جنجالی شکار یک شیر در زیمباوه همزمان شد که باعث دردسر دندانپزشک آمریکایی جیمز پالمر شده بود.
از پیش میدانستم که در بعضی کشورهای آفریقایی، مزارع قانونی پرورش شیر وجود دارد که در آنها، شیر تکثیر میکنند و بعد شیرهای جوان را در محدودهای وسیع اما حد و مرز دار رها میکنند تا طعمه شکارچیان متمولی شوند که برای خرید پروانه شکار شیر حاضرند ۵۰ هزار دلار پرداخت کنند. با وجود این، برایم جالب بود که روایت دست اول نوید را از این تورهای گران قیمت شکار بشنوم.
"شکار در تانزانیا و جنگلهای سرنگِتی که یکی از بزرگترین مناطق حیاتوحش جهان است، با مجوز و کنترل شدید قانونی صورت میگیرد. مسافران ما معمولا در گروههای کوچک چهار پنج نفره به همراه یک یا دو شکارچی مجوزدار که اصطلاحا پی.اچ نامیده میشوند، به اینجا میآیند. اگر چه خرج سفر و اقامت را شکارچیان میلیونر میپردازند اما در حقیقت برنامه شکار و تصمیمگیری در مورد این که چه حیوانی میتواند شکار شود بر عهده پی.اچها است. برای همین هم حقوق بعضی از پی.اچهای زبده حدود چهار هزار دلار در روز است. حساب کنید آنها برای یک تور شکار ۱۰ روزه چهل هزار دلار دستمزد میگیرند."
"این پی.اچها هستند که میتوانند با دیدن یک حیوان بگویند او پیر است یا جوان، نر است یا ماده، سر سلسله است یا نه. معمولا هر حیوانی باید پیش از صدور مجوز شلیک توسط پی.اچها تایید شود. برای همین هم من فکر میکنم در اتفاقی که در زیمباوه افتاد و آن شیر معروف (سیسیل) به آن ترتیب شکار شد، بخشی از تقصیر متوجه پی.اچهای آن دندانپزشک بوده است. آنها باید تشخیص میدادند که این شیر در محدوده پارک ملی است و باید دست کم پیش از صدور مجوز شلیک و شکار، آن شیر را برای چند روز تعقیب میکردند تا مطمئن شوند او سر سلسله نیست. چون شیرها به صورت گروهی زندگی میکنند، اگر شیر سر سلسله کشته شود ممکن است همه نرهای گروه به جان هم بیفتند. ضمنا پروانه شکار معمولا فقط اجازه کشتن حیوانات پیر، نر و ضعیف را میدهد که اگر هم شکار نشوند هم خیلی از عمرشان باقی نمانده است."
جدا از این که کشتن به قصد تفریح چه قدر اخلاقی است یا نه، برایم جالب بود که بدانم "میلیونرهایی" که نوید از آنها یاد میکند بیشتر از چه کشورهایی به تانزانیا میروند و آیا میشود گفت آنها متعلق به "یک تیپ خاص" هستند.
"من از همه جا مسافر داشتهام. بازرگانان پولدار آمریکایی و اروپایی؛ میلیاردرهای کشورهای حاشیه خلیجفارس؛ حتی یک شکارچی ایرانی ساکن اروپا. به عنوان خلبان پرواز، وقتی با گروه پرواز میکنیم و در نزدیکی یک کمپ شکار فرود می آییم، من هم مانند میهمانان در همان کمپها که گاه کرایه یک اتاقشان شبی ۱۵۰۰ دلار است، اقامت میکنم. برای همین هم با مسافران معمولا در سر میز صبحانه یا شام هم کلام میشویم. نمیتوانم بگویم آنها خیلی با من و شما فرق دارند. از نظر من خیلی هم خوب و مهربانند. به ویژه وقتی میفهمند من ایرانی هستم، خیلی با علاقه و احترام در مورد ایران حرف میزنیم. من را خیلی دوست دارند. به حدی که معمولا در سفرهای بعدی هم از شرکت درخواست میکنند که با من پرواز کنند. فکر کنم آنها هم مثل همه ما هستند فقط نگاهشان به شکار با ما متفاوت است."
نوید ۳۷ سال دارد و به گفته خودش تاکنون چند بار ناچار شده دوباره "از صفر" شروع کند. برای همین هم در پاسخ به این که آیا پس از ۱۰ سال مهاجرت، آفریقا و تانزانیا را خانه خود میداند و یا هنوز رویای اروپا و آمریکا را در سر دارد، مکثی طولانی میکند.
"تقریبا مطمئنم که هر کس روز اول وارد دانشکده خلبانی میشود، مثل من رویای خلبان اول بودن در یکی از خطوط هوایی معروف جهان را در سر میپرواند. دروغ نمیگویم، تصویر خلبانهای خوش قد و قامت با آن یونیفرمهای سفید و با وقار، در حالی که ساک چرم مستطیلی شکل و چرخدار خود را روی زمین میکشند و از میان جمع مسافران منتظر پرواز با لبخند عبور میکنند، همیشه رویای من بوده و هنوز هم تا حدودی هست. اما این موقعیتی که الان دارم را هم به سادگی به دست نیاوردهام. این آخر خواستههایم نیست اما راضیام. خوشحالم. برای همین میتوانم بگویم که احتمال ماندنم در اینجا خیلی زیاد است."
"اولین چیزی که در چمدانم میگذارم صداقت است. اینجا یاد گرفتم که صداقت چه قدر مهم و مفید است. دومین تحفه هم احترام به همه است. حتی به کسی که ممکن است 'زیر دست' من محسوب شود. اینجا شاهد بودهام که چه طور نبود امکانات و فقر مانع رشد آدمها میشود. سیاهپوستان زیادی را دیدهام که مطمئنم اگر امکانات من در اختیارشان بود حتما بهتر از من میشدند. نداشتن پول و حمایت خانواده تنها موانع رشد آنها بوده. در حقیقت باید بگویم در آفریقا بود که فهمیدم نژادپرستی هیچ معنا و منطقی ندارد."
به گزارش مفاخر نائین:مدیرکاروان 13057حجاج نایین گفت: وضعیت زائران نایین وخوربیابانک پس از رمی جمرات/ سالم هستند.
علی رضا اقبال در گفتگوی تلفنی با خبرنگارمفاخر نایین افزود: زائران خانه خدا در کاروان اعزامی از شهرستان های نایین وخور بیابانک همگی سالم وبه سلامت به سر میبرند.
وی درگذشت شماری از حجاج ایرانی در منا را به خانواده و بازماندگان آنان تسلیت گفت و شفای عاجل آسیب دیدگان و مجروحان را از درگاه خداوند متعال مسألت کرد.نوشته شده توسط Admin شنبه ۰۴ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۱۸:۳۶
کویر نمک در سال ۱۲۸۴ – قسمت۹
سفرنامه سون هدین
ترجمه : مجید ذوالفقاری انارکی
(ورود کاروان سون هدین به چوپانان و مشاهدات او از زبان و دیدگاه خودش)
کاروانمان روز ۴ بهمن وارد چوپانان میشود. اهالی روستا که به علت حضور یک خارجی شگفت زده شده اند با شک و تردید با ما برخورد میکنند ولی پس از اینکه کربلایی معدعلی برایشان توضیح میدهد که ما قبلا در آبادی علم بوده ایم و نه تنها آزارمان به کسی نرسیده بلکه طرف معامله خوبی هم بوده ایم، از ما استقبال کرده و بلافاصله چند نفر با ۲ آهوی تازه شکار شده به نزدمان می آیند و آنها را در معرض فروش قرار میدهند که ما هم با کمال خوشحالی آهوها را خریده و کباب چند روز آینده کاروان را تامین میکنیم. معلوم میشود که اهالی چوپانان از همراهان قزاق من شکارچیان ماهرتری هستند، و نیز اینکه یکی از راه های گذران زندگیشان شکار حیوانات وحشی است. در بیابان های اطراف چوپانان آهوی فراوان یافت میشود و در کوه هایی که در فاصله نه چندان دور قرار دارند گرگ، روباه و کبوتر کوهی وجود دارد.
هنگامی که مشغول ترسیم کوه نیگو هستم مردی لنگان نزد من می آید و میگوید چهل سال است از بیماری رنج میبرد و خواستار دارو است. البته من مقداری دارو به همراه دارم ولی نه آنچه که بتواند بیماری چهل ساله آن مرد را معالجه کند.
آب چوپانان از قناتی تامین میشود که از جنوب شرقی وارد روستا شده و در حوضی که نیزار در اطراف آن روییده است جمع شده و سپس توسط جویبار به کشتزارها رسانده میشود. بر فراز حوض آب، انبوهی از پشه در حال پروازند که وجود این حشرات آبزی در منطقه خشک کویر در نگاه اول تعجب برمی انگیزد. البته این حشرات از طریق کاروانها از اماکن دور دست به اینجا راه یافته و در کنار این حوض مکان مناسبی برای زندگی و تولید مثل جسته اند.
شب هنگام که هیاهوی زندگی روزانه مردم روستا فروکش میکند صدای جریان و ریزش آب در جویبارها موسیقی دل انگیزی ایجاد میکند. نوایی که در تعارض با طبیعت خشک این سرزمین تشنه می نماید.
از آنجایی که از علم تا چوپانان ۵۹ کیلومتر راه پیموده ایم تصمیم میگیریم که برای استراحت خود و شتران مان، فردا را هم در اینجا بگذرانیم.
ادامه دارد...
عکس: چوپانان در ۱۰۹ سال پیش، و ۲ سال پس از انتقال آن به منطقه فعلی. گویا آب قنات به حوضی که قسمتی از آن را در عکس می بینید می ریخته و سپس به کشتزار ها (کوشو) هدایت میشده است. البته آنطور که از مادرم شنیده ام پس از این تاریخ هم سیل، حدود ۸۰ سال پیش، ده را ویران کرده که در نتیجه مردم خانه های خود را به منطقه ای کمی بالاتر منتقل کرده اند. آیا کسی از چوپانان قدیم که به گفته سون هدین در نیم فرسخی جنوب منطقه فعلی قرار داشته و نیز علت انتقال آن چیزی میداند؟