چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

درددل شعرگونه یک معلم بازنشسته


 درددل شعرگونه یک معلم بازنشسته 

رفتم امروز به داروخانه
نسخه در دست پی داروهام
بلکه درد کمر و پا و سرم
لحظه ای چند بگیرد آرام

دکتری را که در آن جا دیدم
یادم افتاد که شاگردم بود
سال هشتاد و سه، هشتاد و چهار
در همین مدرسه ی بالا رود

شاد و پرهلهله از دیدارش
گفتم ای جان چه گلی پروردم
سرد و بی روح تماشایم کرد
آن چنان سرد که بد یخ کرد
من برایش دو سه تُن گچ خوردم
او برایم تره هم خرد نکرد 
نسخه را دید و سپس گفت از این 
ده قلم ، نه قلمش نیست، نگرد

داشتم غمزده بر می گشتم
که پسر خاله ام از راه رسید
تا خبردار شد از احوالم
نسخه را داد به دکتر پیچید

کار او پرورش گوساله ست
آدمی توپ و درآمد بالاست
دو سه تا برج تجاری دارد
اعتبارش همه جا پاپرجاست

من هم انگار اگر می رفتم
در خط پرورش گوساله
بعد سی سال نمی گفتم که
چه شد آن زحمت چندین ساله
_____________________
کانال معلمان شاد
نظرات 1 + ارسال نظر
محمدرضا جمعه 14 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 08:13 http://bitterthancoffee.blogsky.com

طنز تلخی بود متاسفانه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد