نقدی بر جشن های نوروزی
نقل از :خبرگزاری چوپانان
نوشته علی جلالپور نویسنده ومحقق
چرا و فقط عیدِ چوپانان
با سلام و تبریک سال جدید به کلیّه همشهریان محترم
ایران یکی از کانونهای مهّم فرهنگ و تمدن جهانی بوده و بازتاب آن را میتوان در اقصی نقاط گیتی یافت. عید نوروز یکی از نمادهای فرهنگ غنی این کشور میباشد که در مقابل همه تهاجمات ایستادگی کرده و همچنان به بالندگی خود ادامه خواهد داد. به طور مسلم هنگامی که پیام و خبری مسرّت بخش از ایران و ایرانی توسط رسانه های جمعی انتشار مییابد موجب افتخار صغیر و کبیر خواهد بود. این حالت و احساس مختصّ به ایران نبوده و هر یک از کشورهای جهان سعی بر آن دارند که با توسّل به ثبت جهانی رساندن سنّتهای آن ناحیه به دیگران هویّت فرهنگی و تاریخی خود را به رُخ دیگران بکشانند. اگر این توصیف را بسیار محدود کرده و به هر یک از نواحی کشور بنگریم همواره سعی بر آن است که نمایشگر آداب و رسوم و صنایع خود به دیگران باشند و اگر چنین امری طبق برنامههای سیمای جمهوری اسلامی جنبه عمومی دارد به چه دلیل احیاء و زنده نگهداشتن برخی مراسم گذشته چوپانان که با تلاش افرادی اندک و آن هم با در نظر گرفتن بسیاری از واکنشها انجام گرفته بود، امسال کمبود آن احساس شد. این حقیر که برای اولین بار در عید سال 95 شاهد برگزاری شب شعر و مراسم گروهی دیگر بودم و از احساس رضایت و شادی چهرههای خندان حاضران دچار تحوّل گردیدم که هر چه بیشتر باید قدر این همشهریان محترم را داشت که بدین گونه در شادی و اندوه و همدلی و همدردی دیگران مشارکت دارند. درست است که چوپانان از قدمت تاریخی چندانی برخوردار نیست ولی همین در و دیوار، کوچه و خیابان، دشت و بیابان و ریگها تداعی کننده خاطرات موطنی است که در آن رشد و نمو یافتهایم و نظاره کردنِ همین اماکن و دیدار همشهریان است که عید چوپانان را مستثنی کرده و این چند روز عید را بر هر جای دیگر ترجیح میدهیم. همین دیدار و تماسها است که خاطرات گذشته و ادامه دهندهی کلامها میباشد. آنچه که باعث وجه مشترک سخنان میگردد یادآوری آن ایّام است که به عنوان مثال هنوز عید فرا نرسیده چگونه چهارشنبه سوری برگزار میشد و بر روی پشت بامها برگهای خرما را آتش زده و با کاسه و کوزه شکستن و آب ریختن به استقبال عیدی میرفتیم که تمام بلاهای آتی را بدین وسیله از خود دور میساختیم. یادش بخیر که همزمان با این ایّام خانه تکانیها شروع میشد و آشپزخانهها را با خاک سبز رنگ و اتاقهای نشیمن را با گِل سفید صفایی میدادند و با سبزی و گُل باقلا آنها را میآراستند و همچنین ظروف و لباسها را با خاکستر و اشنون برق میانداختند. در این میان اگر لباس و کفش نویی وجود میداشت تمام پابرهنه دویدنها را فراموش میکردیم. در شب عید آن پلو و رشتههایش که طعم دیگری داشت و یا انارهایی که در زیر خاک نگهداری شده بود، در شب عید پذیرای حاضران و مهمانان میشد و سرانجام سیزده بدری که وسایل آن را با فرغون و الاغ به روی کوه دشت میبردند و همچنین تجدید خاطرات بسیاری دیگر که از محدوده این گفتار فراتر میباشد. در حال حاضر انجام این مراسم که مطابق زمان تغییر یافته، حیف است که برخی از این احساسات به نسل جدید و به خصوص افرادی که در چوپانان متولد و بزرگ نشدهاند توسط برگزاری و نمایش مراسمی به آنها انتقال نیابد. بر همین اساس باید زمینه را به نحوی فراهم نمود که آنان نیز از چوپانان خاطراتی در تعامل دوستان خود داشته باشند. بنابراین چه دلیلی وجود دارد که قدرشناس و مشوّق آن افراد انگشت شماری نباشیم که توسط کانالهای مجازی و یا غیره متحمّل و متقبّل این ارتباطها گردیدهاند؟ فعالیت در همین امور است که باعث هویت گردیده و روابط همشهریان را تحکیم خواهد بخشید. یکی از این مراسم بسیار مؤثّر و تأثیر گزار جلسه شب شعر میباشد که حداقل باعث گرایش جمعی به سوی کتاب و هنر خواهد شد و شاید این مطلب را نهادینه خواهد کرد که الفت با قلم و کاغذ و کتاب چه تأثیری بر جهان بینی و آرامش افراد خواهد داشت. برگزاری چنین مراسمی که در چارچوب خاصی انجام میگیرد و باعث انسجام و شادی جمع میگردد چه اشکالی را به وجود خواهد آورد؟ اگر اشکال در حرکت خیابانی است، میتوان این مراسم را که مشابه آن در عروسیها نیز انجام میگیرد تحت عنوان عید نوروز و یا هفت سین چوپانان و یا هر اصطلاح دیگر در کوه دشت و یا دامنه آن برگزار گرد. مگر نه این است که شادی و ناراحتی دیگران شادی و ناراحتی ما نیز خواهد بود؟ آیا افرادی که شاهد حوادث ناگوار در چنین ایّامی بودهاند مگر فراموش کردهاند که تأثیر وقوع این حوادث و اخبار ناگوار بر روحیه جمیع مردم چه بوده است؟ اگر معتقد به این نکته اجتماعی میباشیم چرا باید از این فرصت عید استفاده نکرده و در شادی دیگران شرکت نداشته باشیم. چرا باید برگزاری این مراسم که روحیه شاد بودن را در دیگران تقویت میکند اقدامی ناهنجار بشماریم؟ آیا همیشه باید شاهد روحیه پژمرده و نومید جوانان باشیم
تا خللی به وجود نیامده و کارها بر وفق مراد باشد؟ با اطمینان میتوان گفت که روند این مراسم شاد بودن و شاد زیستنها ادامه خواهد یافت و باعث علاقه و احساس رضایت مردم خواهد گردید.
علی جلالپور- فروردین 96