میرمهدی خان صدریه معروف به مدیر

 میرمهدی خان صدریه معروف به مدیر

 نوشته :جلال فاطمی انارکی

در انارک مردان بزرگی بوده اند .در نوشته ها و کتابهائی که راجع به انارک منتشر شده ، کمتر به نام میر مهدی خان صدریه برخورد کرده ام  .یک ابر مرد بود . عنوان مدیر را داشتند .انارکیها او را با نام صدریه نمی شناختند اما اگر کلمه مدیر را بکار میبردی . خودش بود . سالهای 1330 مدیر وصاحب امتیاز معادن نخلک بودند . در ان سالها تمام اقتصاد انارک بر روی کاکل معادن نخلک می چرخید . کلیه سیل معدن در تمام مشاغل انارکی بودند . صدر السادات بزرگ در اصفهان اقامت داشتند . بسیارصاحب نفوذ بودند .استاندار اصفهان از ایشان حساب می برد .کلیه صدریه ها زیر بال وپر صدر بزرگ هر کدامفعالیتی میکردند .نامشان اعتبارشان بود .برخی از صاحبان نفوذ نائین ، اصفهان و تهران ،فشارزیادی بر دولت سپهبد رزم ارا وارد میکردند تا امتیاز و جواز معدن را از دست میر مهدی خان خارج کرده و خودشان جایگزین او شوند . استدلالشان نیز بی ربط نبود .می گفتند معادن ، جزو انفال است . انفال عبارت از چیزهائی ست که صاحب ان دولت است . مثل جنگلها ، دریاها و ابزیان دریائی و سواحل دریا ها و همچنین معادن از هر قبیل مثل نفت و غیره . کسی حق ندارد مصادره شخصی کند و فقط از همشهریانش در معدن استفاده کند.میر مهدی خان استدلال میکرد که امدن افرادی از شهرهای دیگربرای استخدام چون خانه وزندگی شان درانارک نیست باید حقوق بیشتری داد که موجب تشتت و سوء مدیریت میشود. رزم ارا زیربار نرفت . دستور داد جوازمعدن نخلک لغوشود . به دستور میرمهدی خان کلیه کارگران معدن در تلگرافخانه انارک تجمع کردند و به مرکز اعلام کردند مگر اینکه از روی جسدهای ما کارگران بگذرید ومعدن را دراختیار بگیرید . در این اثنا که قرار بود نیروی نظامی به انارک وارد شود رزم ارا در جلوی مسجد شاه ترور شد . اواسط اسفند سال 29 . در اصفهان از صتر السادات پرسیده بودند که دراقدام ترر ایا به هیچ انارکی مشکوک است ؟ به هر حال مصدق بر روی کار امد ونختست وزیر شد . با میر مهدی خان صحبت کرد . وقتی حرفهای حسابی اورا شنید . دستور داد با مصالحه و کسب رضایت مدیر موضوع حل و فصل شود راجع به این جریان خاطرات شخصی زیادی دارم .مرحوم پدرم با مدیر عموزاده بودند مرتبا با ایشان در تماس بود . سالمتر وشریفتر از میرمهدی خان کس دیگری را درانارک نمی شناسم . ولی همین اقا یا همین اقای مدیر خود را کوچک ووامدار مردم انارک میدانست .در ان سالهای فقر و قحطی اگر میر مهدی خان به داد مردم انارک نرسیده بود نه از تاک نشانی بود ونه ازتاک نشان . فرصتی باشد خاطرات شخصی ام که نزد پدرم در خدمتش بوده ام قلمی خواهم کرد . باز هم می گویم هیهات که انارکی زیر بار کسی و درزیر سایه کسی زندگی کند .