چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

ساربان قسمت چهارم


ساربان قسمت چهارم

Image result for ‫محمدعلی ابراهیمی انارکی‬‎نوشته:محمدعلی ابراهیمی انارکی

علی اکبر کنار چشمه، شتر را خیخ کرد، عگال (1)بر زانویش زد، مشتی آب بر سر و روی خود پاشید و از درخت تناور توتی که شاخه بر حصار سنگی کشتزار انداخته بود چند دانه توت چیده در دهان گذاست. دقایقی بعد لنگ لنگان به سر چشمه باز گشت. سر مشکش را در آب انداخت و خود تا زانو در جوسبار فرو رفت تا سر و گردن را بشوید و موی سر را بخیساند. شتر گردن کشید و نشخوار کنان به صاحبش زل زد. سر مشک آب شده اش را که در توبره می نهاد صدای اختلاط "حاج ابوالحسن"بزرگ روستا را با یکی از شبانان خود شنید


"نگفتی چه تعداد از گوسفندان را گرگ خفه کرده؟"
"سلیمان" چوپان رنگدار حاجی در حالی که پالان از گرده ی الاغ خسته برمی گرفت انگشت اشاره بر پهنای پیشانی در عرق نشسته اش کشید و گفت:
" من ارباب سه چهار لاشه بیشتر ندیدم اما از زبان "حسن خان شهرابی" شنیدم که جانور گلوی چند میش را هم جویده گله بر خورده نیمی برگشته و نیمی دیگر... نمی دانم. حسن خان میگفت سرازیر رودخانه ی "دوزخ دره" (2)شده است .. 
حاج ابوالحسن پرسید:
"حسن خان کجاست؟"
سلیمان در حالی که افسارالاغش را به اخیه ی دیوار می بست گفت:
" او را زیر پای قبله دیدم می گفت می رود گوسفند ها را جمع و جور کند.
آهنگ صدای سلیمان به گوش علی اکبر اشنا آمد.چند سالی از آخرین دیدارشان در ترازگاه "هلکه" (3)
می گذشت. دو آشنای دیرینه که روزگار میانشان جدایی انداخته بود اگر حافظه شان یاری می کرد می توانستند نقطه ی پیوندشان ر درچند نسل پیشتر جستجو کنند. سلیمان از نوجوانی آدم اشینی ها بود خودش هم بری گوسفند داشت اما هر گز نتوانست شبان گله ی خویش باشد. ادامه دارد. 
---------------------------------------------------------------------------------
1-عگال = عقال ، ریسمانی که با آن زانوی شتر بندند
2- دوزخ دره نام رودخانه پر انشعابی در زیرپای مزرعه قبله است .
3- نام ترازگاهیست بین مزرعه ی حاج بافر و اشین

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد