کبودان آن روز،2 نفر جمعیت داشت. یک زن و شوهر که هر دو در سنین میانسالی بسر می بردند. مرد، جثه ای متوسط اما توپر داشت و یاد آور این نکته بود که در جوانی یلی بوده است. سبیل درشت و خاکستری، پشت لبش را پر کرده بود. زن رنجور و تکیده با رنگ و رویی زرد و استخوان های گونه بیرون زده، مقنعه ای سفید چرکمرده بسر داشت که عمامه ای سیاه روی آن پیچ و تاب خورده بود. چیزی نگذشت که فهمیدم سید برای وصول طلبش قرار است زردآلو بخرد و یک هفته زود آمده ایم و ما دست کم چهار – پنج روزی باید مهمان کبودانیها باشیم.

کبودان مسجد کوچکی داشت شاید کمتر از 6 متر مربع که ضربی پوشیده شده بود و کاهگلی بود با بهار خوابی کمی بزرگتر که با برگه های خرما پوشیده شده بود. یک روفرشی رنگ و رو رفته اما بسیار تمیز کف مسجد را پوشانده بود و روی آن سجاده ای پهن شده بود که آدم را به عبادت دعوت می کرد. خلوتی برای راز و نیاز با معبود بی نیاز در کنج یک دره، در دنج ترین نقطه این کره خاکی... باریکه نوری از سقف فرو می تابید و ذرات بی شمار معلق در هوا در نور می تابیدند تا خودی بنمایند. روضه خوان هر شب روضه میخواند و همه را می گریاند منهای من. چرا که به اندازه ای تند و نامفهوم میخواند که من هرگز نفهمیدم کی وقت گریه کردن است، اما سید و مرد و کبودانی، وقتش که می رسید زار می زدند و زن کبودانی، بی صدا می گریست. میزبانمان با هر آنچه داشت از ما پذیرایی می کرد و در جواب قدردانی سید و روضه خوان، می گفت:"مهمان رزقش را با قدمش به خانه می آورد." نیمه های یکی از شب ها که من و سید و روضه خوان، توی بهار خواب مسجد خوابیده بودیم، با سر و صدایی بیدار شدم. در تاریکی مرد کبودانی را دیدم که با چماقی در دست در حالیکه آهسته غر و لند می کرد به پشت مسجد رفت. لحظه ای بعد صدا خاموش شد و تنها صدای نفس های منظم سید و روضه خوان بود و صدای جیرجیرکها که سکوت شب را می شکست. و دیگر عطر مسحور کننده نعنا و پونه و ریحان، که در هوا می تاختند و شامه ها را می نواختند... اندکی بعد که مرد کبودانی برگشت، به زنش که بیدار شده بود و داشت فتیله چراغ باد را بالا می کشید، با گویش انارکی و رنگ و لعاب کبودانی گفت:"تخته نایه دوباره یومیه." آن شب دیگر خواب به چشمانم راه نیافت. شب به سحر نزدیک می شد، اما من چشم در چشم ستاره ها به دنبال تخته نایه می گشتم... صبح فهمیدم که غریزه جنسی، کَل مست را وادار به شاخ زدن به در طویله بزها کرده است.