چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

با معتادان روستا چه باید کرد؟

 با معتادان روستا چه باید کرد؟
Image result for ‫معتاد‬‎یکی از معضلات امروز روستای ما روی آوردن عده ای از مردم ،پیر و جوان زن ومرد به اعتیاد مواد مخدر است که متأسفانه خیلی از خانواده ها را دچار این مرض مهلک کرده است اما مشکل بعدی این است که تا کنون هیچکس برای نجات این افراد از این بلای خانمانسوز چاره ای نیندیشیده آیا نمی شود در چوپانان برای ترک اعتیاد عده ای که واقعا انسانهای خوب و قابل ترحمی هستند چاره ای اندیشید
Image result for ‫ترک اعتیاد‬‎آیا نمی توان در چوپانان جایی را برای ترک اعتیاد در نظر گرفت و به در مان این افراد پرداخت ؟ آیا باید دست روی دست بگذاریم تا روز یروز این مشکل خانمانسوز دامان افراد بیشتری را بگیرد ؟ آیا باید برای درمان منتظر بمانیم تا دیگران فکری به حال روستای ما کنند؟ آِیا نمی توان با همفکری و اتحاد برای این مشکل چاره ای اندیشید ؟ این افراد معتاد اینقدر آدم های بیچاره ای هستند که واقعاٌدستشان  از چاره کوتاه است باید دیگران به کمک آنها بیایند.چه خوب می شد که در این باره اقدامی صورت می گرفت زیرا این افراد آ«قدر بدبخت و بیچاره هستند که برای ترک اعتیاد به هیچ شهری نمی توانند بروند


خاطرات رکاب زنان در یک شب چوپانان

خاطرات رکاب زنان در یک شب چوپانان

آغاز سال 1391 و سفر با دوچرخه به یاد پدر (دور رفت)

خوب در این مطلب من سعی میکنم که بیشتر از عکس استفاده کنم و کمتر از مطالب نوشتاری .

با توجه به اینکه ما باید اولین مراسم عید پدر را در شهرستان خور برگزار میکردیم و از نظر وقت و زمان دچار کمبود بودیم بهتر دیدیم که ابتدا مراسم عید پدر را برگزار کنیم و بعد مسیر خور تا اصفهان را رکاب بزنیم و بعد مجددا" مسیر برگشت را جهت شرکت در مراسم دوازدهم فروردین رکاب بزنیم . مسیر رفت را توفیق نصیب خود بنده شد که بصورت انفرادی و مسیر برگشت را با برادرم بصورت دو نفری رکاب زدیم.  

حضور بر سر مزار پدر


صرف صبحانه و خداحافظی از مادربزرگ نود و سه ساله با حالم

عکس یادگاری با مادر و خاله و خواهر زاده زلزله ام آقا آریا

 آغاز سفر انفرادی


 شن زارهای ساحل کویر که غلتیدن بر روی اونها خیلی حال میده حتما" امتحان کنین مخصوصا" در روستای مصر که در فاصله ۴۵ کیلومتری شهرستان خور قرار داره


استراحت بر روی شنزارهای کویر

زدن چادر در روستای چوپانان و گذراندن شب البته همراه با تجربه ای تلخ .بعد از ۹۵ کیلومتر رکاب زدن روستای چوپانان را از دور دیدم تقریبا" پنج کیلومتری مونده بود که به روستا برسم که یه پمپ بنزین را از دور دیدم که تقریبا" همه امکاناتی برای گذراندن شب و چادر زدن را داشت ولی فکر کردم شاید نان و یه سری وسایل را نداشته باشه بخاطر همین رفتم داخل روستا و اولین مغازه ای را که دیدم باز هست را جلوش وایسادم و رفتم داخل . خلاصه بعد از خرید وسایل و زحمت نون هم را بچه های مغازه دار کشیدن که رفتن از نونوایی گرفتن و آوردن از مغازه دار سوال کردم کجا برای چادر زدن خوب هست؟ گفت داخل همین هشتی بغل بهترین جا هست و کسی هم مزاحم نمیشه . خلاصه ما چادر زدیم و هنوز نیم ساعتی نگذشته بود که سرو کله بچه های شیطون روستا پیدا شد و اولین ترقه سیگارت جلوی چادر ما منفجر شد . خلاصه چشمتون روز بد نبینه ما تا ساعت دوازده شب درگیر این بچه ها و دیگه جوونهای روستا که با ماشین و موتور با سرعت بالا و بوق زدن و سروصدا از جلوی چادر ما رد میشدن بعد از اینکه این آقایون خوابشون گرفت و کمی اونجا بی سرو صدا شد و ما کمی دراز کشیدیم و چشمامون تازه گرم خواب شده بود که دیدیم از دور صدای جیغ و داد و سوت میاد که متوجه شدیم که مربوط به عروسی میشه و خلاصه از دور دیدیم دارن نزدیک میشن و بازهم خدا نصیبتون نکنه البته منظورم عروسیش نیست ماشین عروس درست جلوی چادر ما توقف کرد و باز هم ترقه و سرو صدا خلاصه سرتون را درد نیارم ما تا ساعت دو نصف شب درگیر بودیم و نتونستیم بخوابیم و این تجربه را بدست آوردم که همیشه در حال سفر کردن چه با ماشین و چه با وسایل دیگه بیرون از شهر و روستا چادر بزنم و در برگشت درست در همون پمپ بنزین چادر زدیم و استراحتی به تمام معنا انجام دادیم . بهر حال این هم جزوی از سفر هست.

صبح زود روز دوم سفر و آماده شدن برای رکاب زدن

طبیعت زیبای روستای چوپانان

صبح روز بعد و شروع رکاب زدن

مزارع کشاورزی و نخلهای خرما در روستای چوپانان

شهرستانهای بعدی انارک و نائین

سفر یک گردشگر تهرانی با تور به چوپانان

گزارش کویر نایین (چوپانان)

بسمه تعالی

گزارش برنامه کویر چوپانان (نائین)

002

ادامه عکس ها در پایان گزارش

 

تعداد: 26 تن ـ 12 خانم و 14 آقا

مقصد: روستای چوپانان ـ بعد از نائین وانارک، در استان اصفهان.

ساعت 22:30 شب، روز چهارشنبه مورخ 3/ دی/1393 همگی در ترمینال غرب تهران گرد هم آمدیم. بعضی زودتر، بعضی رأس ساعت و بعضی دیرتر از زمان مقرر.

برخی، دوستان و همنوردان ثابت گروه و برخی چهره‌های جدیدالورود. انگار از دیرباز با هم آشنا بودیم. ساعت حرکتمان 12 نیمه شب بود. خیلی زود در صندلی‌هایمان جاگیر شدیم. سفرمان یک پاکی مضاعف نیز داشت و آن وجود دو فرشته کوچک به نام‌های یثنا و طاها بود که بسیار قابل قبول از پس این سفر نسبتاً طولانی برآمدند. آفرین بر تربیت‌شان. نماز صبح را در امامزاده سلطان علی ـ 42 کیلومتری کاشان در کنار روستای مشهد اردهال ـ خواندیم و پس از طی مسافتی، حوالی ساعت 7 صبح به شهر نائین رسیدیم. اولین صبحانه‌مان در رستوران جهانگردی نائین در محیطی دوستانه و صمیمی صرف شد. تصمیم بر آن شد که از خانه پیرنیا یا همان موزه مردم‌شناسی نائین (موزه کویر) دیدن کنیم. ساختمان موزه توسط آقای پیرنیا، در سال 1349 هـ‌ ـ ق بنا شده است. به همراه راهنمای مطلع و بومی (آقای افضل ) وارد دالانی شدیم. در دالانی بعضی آثار از جمله نامه‌های خطی، عهدنامه‌ها و ... را درون حفاظ‌های شیشه‌ای قرار داده بودند.

همانطور که در ایوان غلام‌گردش ایستاده بودیم، راهنما با لهجه شیرین و بیان قوی و اطلاعات فراوانش توضیحات مبسوطی از تاریخ بنا ارائه می دادند. سپس به شاه‌نشین‌ها سرکی کشیدیم. عکس بود که پشت عکس، فیلم بود که پشت فیلم. (جای دوستان سبز) دقیقاً رو به‌روی موزه، مسجد جامع ـ یکی از کهن‌ترین مساجد ایران زمین ـ قرار دارد. به صحن و سرای مسجد وارد شدیم. راستی اینجاست که انسان به اصالت هر چیز پی می‌برد. از جمله اصالت هنر معماری. مسجد نائین علاوه بر خشت و گِلِ آمیخته به هنر، روح دارد. که با روح آدمی در می‌آمیزد. گویی تک تک ستون‌ها، دالبری‌ها و طاق‌ها با تو سخن می‌گویند ... بسیاری از قسمت‌های این مسجد نیاز به مرمت داشت. در آخر نگاهت می‌افتد به منبری منبت‌کاری با قامتی بلند ... به راستی،                              

هنر نزد ایرانیان است و بس ...

اما ادامه مسیر ... انارک را رد کرده و به روستای چوپانان ـ محل اقامت‌مان ـ رسیدیم. خانه‌ای کویری، دور تا دور، اتاق، حوضی، وسط حیاط و بسیار مرتب که نشان از مدیریت کدبانوی منزل داشت. اولین ناهارمان نیز در جمعی دوستانه با نظارت صاحب خانه صرف شد. بعد از ناهار و چایی، آقای دلنوا اعلام کردند که به همراه خانم زاهدی (صاحب خانه) به سمت کویر چوپانان و رمل‌ها می‌رویم. حدود نیم‌ساعت پیاده‌روی و صعودیک تپه سنگی سبک و بعد ... این رمل‌ها (ریگ نرم) و اندکی کویر بود که چهره به ما نمایاند.

همگی پا برهنه شدیم. این ریگ‌های نرم انرژی‌ای در درون خود داشت که گرچه چهره‌اش زرد و تکیده بود ولی به انسان شادابی هدیه می‌داد. کویر دنیای مستور و پرابهامی است که وقتی قدم بر آن می‌گذاری متوجه می‌شوی خیلی از نداشتن‌ها، عین داشتن است. کویر با همه خشکی و بی آبی و گاه بی‌رحمی‌اش، داشته‌هایی دارد و تو را متوجه مسائلی می‌کند که تازه چشم دلت بینا می‌شود...

خندیدیم. خیلی ... پا کوبیدیم. پریدیم و عکس انداختیم. خیلی خیلی. بعضی همنوردان با ‌آقای رشید گفت‌وگویی دوستانه ترتیب دادند تا بقیه به آنان بپیوندند. غروب شد. در راه بازگشت در امامزاده سیدجلال‌الدین نماز مغرب و عشاء را خوانده و به محل اقامت بازگشتیم. یک استراحت کوتاه و شام. خانم زاهدی غذای محلی‌شان را به نام کله‌جوش طبخ کرده بود. بعد چای تازه دم و ساعت 8:30 حرکت به سوی آشتیان جهت رصد ستارگان. توضیحات کارشناس مربوطه بسیار مبسوط و واضح بود. آقای ایران‌پور اهل انارک و کارمند معدن نخلک ـ‌ این معدن قبل از تولد حضرت مسیح در ایران وجود داشته است ـ و یکی از مسئولین گردشگری منطقه بودند که اطلاعات بسیاری در ارتباط با علم نجوم، از طریق مطالعات شخصی به دست آورده بودند. وقتی دیگر به تاریکی نیاز نبود، آتش بزرگی بر پا شد و همگی دور تا دور آن نشستیم و ناخودآگاه با شروع بیت اول از جانب آقای رزاقی و ادامه آن توسط آقای پهلوان و آقای نوروزی، مشاعره زیبایی صورت گرفت. (جای همگی خالی). برگشتیم. ساعت 8 صبح صبحانه صرف شد. راه افتادیم. همان طور که از نمای کاهگلی خانه‌ها و کوچه‌ها لذت می‌بردیم و به توضیحات خانم زاهدی گوش می‌سپردیم به محل مسقفی رسیدیم که به آن قالیشویی می‌گفتند. (قدیم، زنان ده در آنجا فرش‌ها را می‌شستند.) با زمزمه آواز آقایان و خنده و شوخی‌های‌آقای رزاقی و دوستان محل را ترک کردیم و به سمت قالیبافی رفتیم. ناگفته نماند که نائین از دوران گذشته به بافت عباهای مرغوب از جنس کرک یا پشم شتر معروف بوده و به کشورهای عربی نیز صادر می کرده است. لکن با تضعیف این صنعت ارزشمند، بافت فرش جایگزین می‌شود.) 2 تن از خانم‌های بومی با همان لهجه شیرین، نقشه خوانی می‌کردند و می‌بافتند؛ البته با ضرب‌آهنگ مخصوص فرش‌بافان. تعدادی سؤال و جواب، عکس و فیلم، نگاهی به نخل بزرگ کاشته شده در حیاط کوچک و بعد ادامه مسیر. رسیدیم به روستای حاجی آباد و شترسواری. الوعده‌وفا جناب دلنوا. (و انصافاً هم، خوب سفری تدارک دیدند) کسانی که تمایل داشتند سوار بر شتر شدند که خود کلی موجب خنده و شادمانی‌مان شد و برخی هم که مایل نبودند فقط عکس انداختند. القصه، با اتوبوس به محل اقامت‌مان برگشتیم. حوالی ساعت 13:30 ناهار صرف شد. پس از جمع و جور کردن وسایل ـ‌ با تذکرات فراوان آقای دلنوا ـ از صاحب خانه خداحافظی و رأس ساعت 14 به سمت تهران حرکت نمودیم.

دریغ است ایران که ویران شــود               کنــام پلنـــگان و شیــران شود

چـو ایران نباشـــد تن من مبــاد             در این بوم و بر زنده یک تـن مباد

 

با احترام ـ عطیه حسین‌زاده نجار

کاریکاتور/ عیدی کارمندان!


میزان عیدی کارمندان 603 هزار 500تومان اعلام شد.

تصادف یک تریلی با پراید یکی از اهالی فرخی

تصادف یک تریلی با پراید یکی از اهالی فرخی
 
به گزارش فروی نیوز: در سحرگاهان امروز  یکی ازاهالی فرخی  با پراید سفید رنگ که در محور جندق -پلیس راه در حرکت بوده در 10 کیلومتری پلیس راه با تریلر برخورد میکند
> در این حادثه سرنشینان پراید به شدت زخمی شده که با کمک نیروهای امداد سرنشینان از داخل ماشین بیرون آورده و به نائین اعزام می شوند متاسفانه یکی از مصدومین فوت می کند و دیگری دچار شکستگی دست و پا می شود 

حضور وزیر آموزش پرورش در خور و بیابانک

حضور وزیر آموزش پرورش در خور و بیابانک

اصفهان- ایرنا- «علی اصغر فانی» وزیر آموزش پرورش در نخستین روز سفر استانی دولت تدبیر و امید به استان اصفهان، بعد از ظهر چهارشنبه به شهرستان کویری خورو بیابانک سفر کرد.

به گزارش ایرنا، وزیر آموزش پرورش پس از ورود به این شهرستان با حضور در گلزار شهدای شهر « خور» به مقام شامخ شهدا ادای احترام کرد.

شرکت در جلسه شورای اداری شهرستان خور و بیابانک و دیدار با مردم در محل مسجدالنبی خور از دیگر برنامه های سفر وزیر آموزش و پروش به این منطقه کویری بود.

وزیر آموزش و پرورش همچنین از بیمارستان در حال احداث خور و بیابانک بازدید و در آیین کلنگ زنی دو مدرسه در شهرهای فرخی و جندق که به همت موسسه خیریه برکت احداث می شود، شرکت کرد.

فانی و هیات همراه به اتفاق نماینده مردم نایین و خوروبیابانک در مجلس و فرماندار خور در نشستی با فرهنگیان حضور یافت.

وزیر آموزش پرورش فردا پنجشنبه به نایین سفر می کند.

شهرستان کویری خور بیابانک در 420 کیلومتری شرق اصفهان قرار دارد.


زردک


زردک


پرداخت وام به کشاورزان ظرف 48 ساعت

مدیر عامل بانک کشاورزی خبر داد؛

پرداخت وام به کشاورزان ظرف 48 ساعت

  اقتصاد انلاین گزارش داد:مدیرعامل بانک کشاورزی از پرداخت تسهیلات 20 میلیون تومانی به کشاورزان ظرف 48 ساعت خبر داد.

مرتضی شهیدزاده در نشست خبری که در محل وزارت امور اقتصادی و دارایی به مناسبت فرارسیدن دهه فجر برگزار شد، افزود: کشاورزان می توانند پس از مراجعه به شعب و با تکمیل فرم های مربوطه تسهیلات مذکور را دریافت کنند. همچنین امکان تکمیل اینترنتی این فرم ها بدون مراجعه به شعبه های بانک کشاورزی نیز وجود دارد.

محور مواصلاتی دامغان - جندق دو بانده می شود

محور مواصلاتی دامغان - جندق دو بانده می شود

خبرگزاری مهردامغان - نماینده مردم دامغان در مجلس شورای اسلامی گفت: کریدور شمال به جنوب که استان های مازندران، اصفهان و هرمزگان را به هم متصل می کند در محور دامغان- جندق با ۱۱۰ میلیارد ریال اعتبار دوبانده می شود.

به گزارش خبرنگار مهر، عبدالرحمان رستمیان صبح شنبه در جلسه ارتقاء امنیت راه های دامغان در محل فرمانداری این شهرستان ضمن بیان اینکه محور دامغان - جندق دو بانده می شود اظهار داشت: کاهش تصادفات، رفع نقاط حادثه خیز، تسریع در تردد خودرو، ارتقاء امنیت راه ها از مهمترین اهداف این طرح است.

وی یادآور شد: در حال حاضر ۱۰ کیلومتر از طرح دو بانده شدن محور دامغان - جندق در منطقه سرکویر جنوب شهرستان دامغان با اعتبار ۳۰ میلیارد ریال در حال اجرا است.

سیّد ریاض

 

سیّد ریاض

  نوشته:محمد مستقیمی

باز یادتان هست آن روزهای آن تابستان سال 1349 را که در چاه ملک بودم و چند خاطره از آن نقل کردم! بله  اغلب اوقات نماز را مخصوصاً نماز مغرب و عشا را با پسرخاله‌ها به مسجد می‌رفتیم و نمازمان را به جماعت می‌خواندیم. برای نماز صبح هرگز نرفتیم به گمانم صبح ها نماز جماعت برگزار نمی‌شد یا شاید هم کسی صبح‌ها نماز نمی‌خواند! ما جوان‌ها که نمی‌خواندیم چون از زور گرمای آفتاب پشت بام گیج و منگ از خواب بیدار می‌شدیم ولی ظهرها را اغلب و غروب‌ها را همیشه با شنیدن اذان به سوی سلخ می‌دویدیم و وضویی گربه‌شور می‌گرفتیم و می‌دویدم و خودمان را به رکوع آقا می‌رساندیم و آداب نماز جماعت، مثل: نخواندن حمد و سوره و رسیدن به رکوع آقا و چسباندن به رکعت های دوم و سوم را به خوبی یاد گرفتم و یک عالم سؤال در ذهنم شکل گرفت تا برگشتم چوپانان و رسیده و نرسیده به پدر حمله کردم که:

ـ چرا در چوپانان نماز جماعت برگزار نمی‌شود با مسجدی به این بزرگی و خوبی و جمعیت بیشتر؟ و پدر حیرت زده گفت:

ـ ما امام جماعت نداریم و حیرت مرا بیشتر کرد.گفتم:برای مطالعه بقیه مقاله اینجا را کلیک کنیدیا به ادامه مطلب بروید


ادامه مطلب ...