ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
خاطره ها :
بلافاصله پس از عزیمت نظام وفا به حضور استاد حبیب یغما رسیدم . با روی خوش و اغوش بازپذیرایم شدند با گویش انارکی دعوت به نشستنم کردند: ای یور هنیگ ( بیا بنشین ) گویش شما انارکی ها را به خوبی می فهمم اما در صحبت کردن لنگ می زنم .همگیمان , مردمان جندق , خور و بیابانک , چوپانان و انارک در یک اقلیم قرار گرفته ایم .فرهنگ و اداب و رسوم تقریبا مشابهی داریم . کم لطفی طبیعت که سر منشا, ان کم ابی ست دامنگیرمان شده و از ابادانی منطقه محروممان کرده است . مهاجرت مردم بومی منطقه , نگران کننده است .با شما خانواده های انارکی , برادران , بقائی , طباطبائی , عموئی , صدریه و شما فاطمی ها ارتباط نزدیک داشته و دارم . میرهاشم خان صدریه که به کارهای کشاورزی و عمرانی علاقمند بود در نزدیکی خور مزرعه هاشم اباد ایجاد کرد . با میرمهدی خان صدریه که خانه شان در پیچ شمیران است , رفت و امد مستمر دارم .با اقایان سید محمدطباطبائی و میر سیدعلی فاطمی که در سرای بیگدلی حجره تجاری دارند , با اهالی خور و بیابانک روابط و معاملات تجاری دارند هم چنین روابط دوستانه ام با عبدالکریم عموئی و میر باقر طباطبائی برقرار است . پدرتان را نیز می شناسم از معد کاران نامی قدیمی است .یکی از برنامه های جدی زندگی ام که وقت زیادی صرف ان کرده ام , تهیه شجره نامه خانواده های این منطقه بوده است که متاسفانه هنوز تکمیل نشده است . اولویت را بر ساکنین و مهاجرین اولیه در هر نقطه ای از منطقه قرار داده ام . به گفته های پر بار و اموزنده شان ادامه میدادند .
اکنون تاسف می خورم که چرا در همان موقع از ایشان نخواستم تا نسخه ای از این شجره نامه را در اختیارم قرار دهند . در ان موقع که در سنین 22-23 سالگی بودم به اهمیت چنین مهمی پی نبرده بودم .بعدا از انکه سخننان استاد به پایان رسید از من خواستند تا خودم را معرفی کنم .