محمّدرضا مستقیمی ،ملا
بنیانگذار فرهنگ چوپانان
چون نام دانشآموختگان مکتب ملا از این آن پرسش شده به احتمال زیاد بعضی از قلم افتادهاند که تقاضا دارم در تکمیل این نامها مرا یاری دهید
شادروان، محمّدرضا مستقیمی معروف به ملا فرزند کربلایی محمّد رمضان و برادرزاده و داماد حاج محمّدعلی رمضان ،یکی از بانیان چوپانان، به همراه خانوادهی عمو و پدر زنش و خواهران و برادرانش از انارک به چوپانان مهاجرت کرد چرا که پدرش کربلایی محمّد رمضان در درگیریهای عرب و عجم در انارک کشته شد و او و برادر و خواهرانش سرپرستی جز عمو حاج محمّدعلی رمضان نداشتند. او و خواهرش ماننده که داماد و عروس عمو هم بودند. ملا با فاطمه طلایی دختر عمویش ازدواج کرد و طلایی لقبی بود که حاج محمّدعلی به این دردانهاش داده بود. حاصل ازدواج او با دختر عمو پنج پسر و یک دختر بود. دخترش بیبی با پسر داییش یدالله محمّد حاج محمّدعلی ازدواج کرد که در اولین حاملگی سر زا رفت و کودکش را نیز با خود برد پسران ملا هم نصرتالله و قدرتالله در جوانی دار فانی را وداع گفتند. سه پسر دیگر:
- شادروان، جمشید مستقیمی با شادروان، افسر اخوت ،فردوس، نوهی عمهاش ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک پسر به نام ناصر و چهر دختر به نامهای: فریده، بتول، پروین و اقدس است.
- شادروان، علی مستقیمی معروف به (علی ملا) با دختر عمویش جواهر کربلاعباس مستقیمی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه پسر به نامهای: عبدالرحیم و حسن و عبدالحسین و سه دختر به نامهای: ناهید و عفت و فرحناز است.
- شادروان، سلطانمحمود مستقیمی پسر کوچک ملا با نوهی داییش میرزامهدی مستقیمی و دختر محمّد حسینعلی ، شادروان، منصوره صفایی انارکی ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر به نام مهوش و سه پسر به نامهای آقارضا، حمیدرضا و مهران است.
ملا از همان ابتدای ورودش به چوپانان تازه تأسیس مکتب خود را در همان قلعهای که در سال 1317 ش در اثر سیل ویران شد بر پا کرد و کمر همت به آموزش و پرورش کودکان چوپانانی بست. اولین دانشآموزان او در مکتب قلعه به این شرح است:
- شادروانان: یدالله و ملاحسن مستقیمی فرزندان محمّد حاج محمّدعلی رمضان.
- شادروانان: محمود و احمد مستقیمی فرزندان میرزامهدی حاج محمّدعلی رمضان.
- شادروانان: محمّدحسین و بهرام مستقیمی فرزندان محمّدرضا حاج محمّدعلی،شیخ.
- شادروانان: نصرتالله و قدرتالله مستقیمی فرزندان خود ملا.
- شادروانان: نصرت و آقامهدی زاهدی فرزندان محمّدرضا محمّدعلی محمّد ابراهیم.
- شادروان، ابوالقاسم و زنده یاد محمّدآقا عمادی فرزندان رحمتعلی محمّدعلی محمّد ابراهیم. (محمّدعلی محمّد ابراهیم یکی دیگر از بانیان چوپانان است.)
- شادروانان: جعفر و ابراهیم زاهدی فرزندان محمّدعلی محمّد ابراهیم.
- شادروان، جواد پورحیدری فرزند میرزا ابوالقاسم.
- شادروانان: محمّدرضا و محمّدعلی بقایی فرزندان محمّد حاج عبدالله یکی دیگر از بانیان چوپانان.
- شادروان، حاج علیآقا نجفیان فرزند میرزا محمّدعلی ،میرزا سبیل، کدخدای چوپانان.
- شادروانان: محمّدحسین و محمود عسکریان فرزندان حسن یاور حاج عبدالله.
- شادروان:میرباقر و زندهیاد: میرکریم طباطبایی فرزندان میر سید علی.
- شادروان، محمّدحسین و زنده یاد، عبدالرحیم یزدانفر فرزندان شیخ جسن دیمهکاری.
این مکتب با این شاگردان تا سال 1317 ش که سیل خانمان برانداز قلعهی چوپانان را ویران کرد بر پا بود و پس از ویرانی قلعه ابتدا در خانه دالان دراز میرزا سبیل ،کدخدا، همان خانهی قبل از خانهی پسرش علیآقا که هنوز بر پاست مکتب ملا به کار خود ادامه داد و شاگردان جدید مکتب این شرح است:
- شادروان:ابوالقاسم مستقیمی فرزند کربلا عباس برادر زادهی ملا.
- شادروانان: اسدالله و حبیب و رحمتالله مستقیمی فرزندان حاج محمّد حاج محمّدعلی رمضان.
- زنده یاد، علی مستقیمی فرزند میرزامهدی حاج محمّدعلی رمضان.
- زندهیادان: حسنآقا و کیقباد عمادی فرزندان رحمتعلی محمّد علی محمّد ابراهیم.
- شادروان، ماشاالله امینی فرزند محمّدباقر حاج محمّد.
- شادروانان: علی و جمشید مستقیمی فرزندان ملا.
- زنده یاد، حاج علیآقا طاهری نژاد فرزند محمّدحسن طاهر ،علمی.
- شادروان، حسین جلالپور فرزند کربلاعلی.
- شادروان، محمّدعلی رنجبر فرزند عباس خوری.
- شادروان، علی ابنی فرزند حسین قلی.
در سال 1318 ش مکتب به خانه شادروان:استاد محمّدحسین نظریان ، بانی امامزاده، - خانهای که اکنون در مالکیت بهروز زاهدی فرزند عبدالرحیم است- منتقل میشود و یکی دو سال بعد به خانهی خود ملا همین جایی که اکنون خانهی علی ملا و کربلا حسن محترم است و پیوال بالای خانهی ملاکه اکنون خانه دادالله توکلی است نقل مکان مییابد که دانشآموزان در فصول گرم و معتدل در پیوال روی زمین مینشستند و ملا هم بر کرسی خود تعلیم میداد و در فصول سرد به خانهی ملا میرفتند. دانشآموزان این دوره به این شرح است:
- زنده یاد، رستم زاهدی فرزند محمّدرضا محمّدعلی محمّد ابراهیم.
- شادروان، بزرگمهر مستقیمی فرزند میرزامهدی محمّدعلی رمضان.
- زنده یاد، محمّد عمادی فرزند عباس محمّدعلی محمّد ابراهیم.
- شادروان، سلطانمحمود مستقیمی فرزند ملا.
- شادروان، عباس نجفیان فرزند میرزا سبیل ،کدحدا.
- شادروان، بهادر و زنده یاد، کیخسرو فاتح فرزندان مصطفیقلی.
- زنده یاد، علیاصغر فاتح فرزند نظرعلی.
- شادروان، میرحسین اطهری فرزند سید کریم و شهربانو ابراهیم سیاه.
- شادروان، حسین سعادت فرزند آمحمّد نقی.
- زنده یاد، امیرقلی ابنی فرزند حسین قلی.
- شادروان، یدالله قاسمیان فرزند حسین برجی.
در سال 1323 دبستان ستوده چوپانان افتتاح میشود یک مدیر به نام آقای فصیحزاده از نایین به چوپانان میآید و با همت انبار میانه زمین دبستان خریداری و دو اتاق و دو دالان ساخته شده که بعدها بقیه اتاقها ساخته میشود و دبستان دخترانه ابتدا مختلط و بعد مستقل در قسمت پشتی دبستان ستوده به نام دبستان ایراندخت افتتاح میشود ابتدا دبستان ستوده به مدیریت آقای فصیح زاده و به آموزگاری آقای فصیحزاده و ملا که اکنون به استخدام آموزش و پرورش درآمده به کار خود ادامه میدهد و با آمدن آقای محمّد خاکساری انارکی به عنوان مدیر دبستان دخترانه هم پا میگیرد و ابتدا به صورت مختلط پسرانه و دخترانه با هم و بعدها پس از فوت ملا دو مدرسه جدا شده و دبستان ایراندخت به صورت دبستان دخترانهی مستقل افتتاح میشود. دانشاموزان دختر و پسر این دوره عباتند از:
- زنده یاد، مهندس محمود عمادی فرزند عباس محمّدعلی محمّد ابراهیم.
- زنده یاد، مهندس علی عسکریان فرزند حسن یاور حاج عبدالله.
- زنده یادان: طلعت و طیبه دیمهکاری فرزندان شیخ حسن.
- زنده یاد، طاهره پورحیدری فرزند میرزا ابوالقاسم.
- شادروانان: فردوس و اقدس صادقمحمّدی فرزندان آمحمّد استادعلی ،کدخدا.
- زنده یاد، جواهر مستقیمی فرزند کربلا عباس عروس ملا.
- شادروان، طلعت و زنده یاد:، شوکت امینی فرزندان باقر حاج محمّد.
- شادروانان: منوّر و فرخنده جلالپور فرزندان اسماعیل نصرالله جوگندی.
- زنده یاد، منصوره نظریان فرزند حاج حیدر[1]
در سال [2]متأسفانه ملا بیمار شده برای درمان به انارک میرود و در همان جا بدرود حیات گفته و در «تگ ملتنی» گورستان انارک به خاک سپرده میشود روان این بنیانگذار فرهنگ چوپانان شاد و یادش جاودان باد!
آقای محمّد خاکساری و دانشآموزان دختر و پسر دبستان ستوده با بستن بازوبندهای سیاه که به سفارش آقای خاکساری و خیاطی صاحبسلطان همسر میرزاسبیل دوحنه شده بود؛ فقدان این معلم عزیز را به سوگ مینشیند و ابیاتی را که آقای خاکساری در سوگ او سروده، دم میگیرند و در مدرسه و خیابان و خانهی ملا و مسجد سوگواری میکنند:
ما در عزای مستقیمی اشکبارانیم
در حسرت فقدان او ما جمله گریانیم
محمّد مستقیمی(راهی)
مرداد 1395
ملا معلم اول
بقلم:مهدی افضل
بمناسبت روز معلم در وبلاگ های چوپانان از نثر و نظم گرفته تا تصویر ، از آموزگاران قدیم و جدید تقدیر و تجلیل شد و اگر نقدی هم بود با نوشتاری تلطیف گردید . از قدیمی ترین آموزگاران بومی روستا، خانم سعیدی و خانم جلالپور یاد شد اما !! و اما از اولین معلم چوپانان جناب اقای محمد رضا مستقیمی عموی بزرگوار مستقیمی ها که ملایش می نامیدند، حرف و نقلی بمیان نیامد !نوشته: ابوالقاسم مستقیمی
همشهری عزیز آقای مهندس صمیمی در گروه خبر گزاری چوپانان در باره آهنگ که یک نوع معماری در چوپانان است سوال کرده بود و من درباره سوال او توضیحات زیر را نوشتم
با درود
آقای صمیمی ابتدا باید در مورد خود کلمه آهنگ و تلفظ صحیح آن توضیح دهم
در واقع برای نوشتن این کلمه بهتر است از املای زیر استفاده شود تا با آهنگ در موسیقی اختلاط نیابد
اّههِنگ
به نظر من این نام گذاری ارتباطی با پوشش سقف ندارد معمولا سقف آههنگ ها ضربی ساده است
عرض این نوع ساختمان ها ۳ تا ۴ متر و طول آن ۱۰ تا ۱۲ متر بوده که یک واحد مسکونی محسوب می شده و برای استحکام بیشتر و صرفه جویی در دیوار کشی چندین واحد به هم چسبیده ساخته می شده
قسمت آفتاب گیر ساختمان در ابتدای ساختمان ایوانک داشته که استفاده آن برای نشیمن و خوابیدن در تابستان استفاده می شده البته در کنار همین ایوان کوچک کیلک یا همان اجاق که جایگاه طبخ غذا بوده استفاده می شده این ایوان بیشتر از ۲ متر طول نداشته بعد از ایوان اتاقی با یک در ورودی بوده که طول آن تا ۴ متر می شده و اتاق نشیمن و خوابگاه
و تاقچه ها و کندچو ها هم کمد انباری بوده
از ته اتاق دری بوده به اتاقی که انباری آذوقه حیوانات برای کاه و گندم و جو استفاده می شده و در انتهای ساختمان هم اتاق طویله بوده که هم به انباری راه داشته و هم به قسمت پشت ساختمان برای ورود و خروج حیوانات
خلا و تنور در فاصله با این ساختمان ها به صورت اشتراکی در محوطه بیرون ساخته می شده
در سقف هر قسمت سوراخی ایجاد می شده تا هم نور آن قسمت تامین شود و هم هوا تهویه شود
هر چند ساختمان به هم پیوسته در قسمت بیرون راه پله سر بازی برای پشت بام داشته که دسترسی به پشت بام را آسان می کرده و هر خانواده بین دوقوس ساختمان خودش و همسایه تابستان ها می خوابیده
اما چرا به این نوع ساختمان ها آههنگ می گفتند برایم مبهم است ریشه این کلمه را باید در زبان های پهلوی جستجو کرد
میراث اصلی ترانه در خور و بیابانک، همان چار بیتی های شورآفرین و سراسر عشق و شیدایی است.
به جندق دلبری جانانه دارم
دّری پر قیمت و یک دانه دارم
گرفتارم به دام و دانه ی او
سر ِ کویش چو مرغی لانه دارم
عاشق دلسوخته ی کویری، از هجر یار مینالد، می گرید و می گدازد:
شبی که از عروسون بار کردم
به زیر ِ دشت ِ خور وادار* کردم
به زیر ِ دشت ِ خور پیدا نگشتی
نشستم گریه ی بسیار کردم
سربه جنون می زند،بر لوک خوش می نشیند، بی پروا، عشقش را،به همگان فریاد می کند:
خداوندا سر ِ حوض قلیم
سوار ِلوک ِ زرد ِکاکلیم
اگر خلقون نمی دونی بدونید
اسیر ِ دلبر ِ چارقد گلیم
در هر حال دل با یار است، قفلی می آویزد، گرهی می بندد. قفل با کلید یار و گره به دستان یار گشوده می شود.
نماشومی که او بر باغ بستم
دو دستمال کتون بر تاق بستم
دو دستمال کتون ریشه اش ختایی
بیا اینجا که آخر مال ِ مایی
بخش دیگر، ترانه ها، متل هاوکودکانه های فولکلور منطقه است که پرداختن به آنها مجالی دیگر می طلبد. اجرای تعدادی از این ترانهٔ ها از جمله کُلاروزه، فردا نوروزه، قصه ی کلکلکو و... در خورنامه آمده است.
از اینها که بگذریم. یک نام برجسته است. نوشاد نقوی.
نوشاد چهره ی شاخص ترانه سرایی در خور است.
طی سالیان اخیر، نگارنده این سطور، بیش از چهل ترانه و سروده ی نوشاد به گویش خوری و فارسی را نغمه پردازی ، اجرا و ارائه نموده است.
ویژگی ترانه های نوشاد وتحلیل و بررسی آنها به مناسبت های مختلف در خورنامه و نوشاد نامه آمده است.
علی ایحال هنوز نوشاد و آثارش حتی در بین اهل قلم و نظر در خور همچنان ناشناخته است.
یکی از دلایل این مهم، ناشناختگی مقوله ی موسیقی وعنصر ترانه در منطقه است و دیگری قطع ارتباط نسل جدید با گویش خوری.
بومی سرایان خور، احمد راد امینی، محمد شایگان، لسان الحق طباطبایی نیز ترانه هایی به گویش خوری دارند.
اغلب، این ترانه ها نغمه پردازی و اجرا شده و در خورنامه قابل دسترسی است.
اما در میان فارسی سرایان منطقه ی خور و بیابانک، ترانه های سپهر طباطبایی، مرتضی غفاری(ساغر)،زهرا وهاب (ساقی)و محمد مستقمی(راهی) برجسته تر است.
ترانه های راهی اما،به زبان زمانه ی ما و محاوره نزدیکتر است.
روان و دلنشین می سرایدو به سهولت ملودی بر آن می نشیند،
در ترانه های راهی عناصر و ایماژ های کویری کاملا هویداست و شاید برجسته ترین ویژگی ترانه هایش باشد.
شبهای ستاره باران صحرا، تابستانهای داغ و تفتیده،باغچه ها و خانه باغها، کوچه باغها، خنکای پشت بام، تک درختهای کویری، سرمای گزنده شبهای زمستان و گرمای کرسی شبان یلدایی، همه و همه در ترانه های راهی حضوری درخشان دارند.
غنای حسی ترانه ها و استحکام ادبی آنها از تسلط راهی به شعر و ادبیات، حکایت ها دارد.
مشکلات عدیده اهالی نغمه و ترانه در چند دهه ی اخیر، محدودیت و ممیزی های گسترده و بی ضابطه در عرصه ی ترانه، این هنر ارجمند و مردمی را دچار رکودو تنزل ساخته و کمتر شاهد ترانه ای مستحکم و ماندگار بوده ایم.
اینها ترانه های راهی را برجسته تر می سازد.امید که بیشتر و بیشتر بسراید.
راهی برجسته ترین ترانه سرای امروز خور و بیابانک است.
نگارنده، تعدادی از ترانه های ایشان را ملودی پردازی و اجرا کرده است.
ای کاش روزی بیاید که این ترانه ها و نغمه های زیبا با آوازهای خوب و ارکسترهای قوی در سالن های بزرگ کنسرت شنیده شود.
ترانه ها و سروده های کم شنیده شده ی راهی، به مراتب زیباتر و شنیدنی تر هستند از آثار سلبریتی های پر مخاطب شهرهای شلوغ و پر هیاهو با بلیط های کنسرت چند صد هزار تومانی، که به مدد ارباب سرمایه و رسانه همواره بر صدر می نشینند.
تو آسمون شهر من شبها ستاره بارونه
هر کی بخواد از اون ستارهها بچینه میتونه
یکی از اون ستارههای روشنش مال منه
یه چشمه که شب تا سحر ففط به دمبال منه
ستارههای باحیا روزا تو خونه میمونن
تو تاریکی بیرون میان تاعشقشونا ببینن
اون تابسّونای داغو یادته؟
عزیزم اون کوچه باغو یادته؟
خوابیدن رو پشت بومو یادته؟
راسشو بگو کدومو یادته؟
.... صدای تخمه خوردن نیس زیر کرسی یلدا
«صدایی گر شنیدی تق تق سرما و دندونه»
من و چشم انتظاری،تاهمیشه سرنوشت این بود
شبم انگار بیپایونه،این شب بیخروسخونه
یه تکدرختی تو کویر
میخوام تو سایهت بیشینم https://t.me/bomavaha
دلم میخواد خورشیدِتو
ازلای برگات ببینم
تو پنجههای آفتابیت
دلم میخواد لونه کنم
سر بذاری تو دومنم
تاموهاتو شونه کنم
دل تو دلم نبود نبود
روزی که پروازی شدم
اون روزی که با جوجهها
تو کوچه همبازی شدمhttps://t.me/bomavaha
خورنامه
اگر فرض را بر این بگیریم که غیر از این چهار تا ده تا پلنگ دیگر نیز در جاهای دیگر پناهگاه عباس آباد پرا کنده هستند و هر پلنگ در یک هفته یک بز کوهی یا ۴ تا خرگوش را باید شکار کند تا شکمش سیر شود و تعداد پلنگ ها را ۱۵ تا فرض کنیم معنی آن این است که در هر هفته۱۵ بز کوهی و یا ۶۰ خرگوش شکار این پلنگ ها می شود یعنی در ماه ۶۰ بز کوهی و
یا ۲۴۰ خرگوش در سال ۷۲۰ بز کوهی یا ۸۵۰۰ خرگوش
آیا وجود پلنگ اینقدر ضروری است ؟
آیا حمایت از پلنگ ها ظلم به بز های کوهی نیست؟چه فرق می کندپ
که پلنگ چهار پا بز کوهی را بخورد یا پلنگ دوپا؟
نوشته: ابوالقاسم مستقیمی
اخیراً به صورت نا خودآگاه و با مطالعه مطالب گروه خبرگزاری چوپانان و کانال تلگرامی امرین( هادی مقیمی ) متوجه شدم که جناب مرتضوی قصد تغییر موقعیت سیاسی چوپانان را دارند و تصمییم گرفته اند چوپانان را از حوزه بخش انارک خارج و به شهرستان خور و بیابانک ادغام نمایند
ایشان وعده بخشداری شدن چوپانان را هم در لابلای نوشته های خود به مردم داده اندﺭﺍﻫﯿﻢ ﻫﻤﻘﻄﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺷﺎﻋﺮﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺩﺍﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻣﯽﺯﻧﻢ ﻓﺮﯾﺎﺩ
ﮐﺎﯾﻦ ﻣﻨﻢ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻧﯿﮏﺑﺨﺘﻢ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﯽﭼﺮﺧﺪ
ﺑﺨﺖ ﻣﻦ ﺑﺮ ﻣﺪﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺑﺎﺯ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﻫﻨﻮﺯ
ﻣﯽﺷﻮﻡ ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺩﻝ ﻣﻦ ﺧﻮﻥ ﺷﺪﻩﺳﺖ ﺩﺭ ﻏﺮﺑﺖ
ﻣﺜﻞ ﻗﻠﺐ ﺍﻧﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻏﺮﺑﺖ
ﯾﺎﺩ ﭘﯿﺮﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻫﻤﺒﺎﺯﯼ
ﺩﺭ ﺩﻕ ﻭ ﺭﯾﮕﺰﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺵ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ
ﺑﺮ ﻟﺐ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﯾﺎﺩ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﺧﻔﺘﻪﺍﻧﺪ ﺁﻧﮏ
«ﭘﺎﺗﻠﻮ » ﺩﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻋﺸﻖ ﮔﻞ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺁﻥ ﺩﻡ
ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﻣﻦ ﺩﭼﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﭘﻨﺞ ﻫﻤﺨﻮﻥ، ﻫﻤﻪ ﻣﺤﻤّﺪ ﻧﺎﻡ
ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻨﯿﺎﻥﮔﺬﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺵ ﺳﺨﻦ ﺍﺳﺖ
« ﺣﺎﺝ ﻣﻤّﺪﻋﻠﯽ » ﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﺮﻩﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽﻫﺎﺳﺖ
ﺍﺯ ﻧﯿﺎﮐﺎﻥ «ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﯽ» ﻫﺎﺳﺖ
ﺩﯾﮕﺮﯼ « ﺣﺎﺝ ﻣﻤّﺪ » ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﺍﻭﺳﺖ ﮐﺎﺭ، ﺗﻤﺎﻡ
ﭘﯿﺮ ﺗﺪﺑﯿﺮﻫﺎ ﺟﻮﺍﻥ ﻭﯼﺍﻧﺪ
« ﺯﺍﻫﺪﯼ» ﻫﺎ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﻭﯼﺍﻧﺪ
«ﻣﻨﺪﻟﯽﯼِ ﻣﺤﻤّﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ »
ﻣﺮﺩ ﻫﻤّﺖ، ﺧﺰﺍﻧﻪﯼ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ
ﺍﻭ ﮐﻪ ﺑﻨﯿﺎﻥﮔﺬﺍﺭ ﺷﺎﺩﯼﻫﺎﺳﺖ
ﺟﺪّ ﭘﺮ ﺑﺮﮐﺖ « ﻋﻤﺎﺩﯼ» ﻫﺎﺳﺖ
« ﻣﻤّﺪ ِ » ﭘﻮﺭ « ﺣﺎﺝ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ »
ﭼﺎﺭﻣﯿﻦ ﺗﻦ ﺯ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﮔﺎﻩ
ﺍﻭ ﺩﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﺍ ﺷﺪﻩﺳﺖ ﻧﯿﺎ
ﻫﻢ « ﺭﺣﯿﻤﯽ » ﻭ ﻫﻢ «ﺑﻘﺎﯾﯽ » ﻫﺎ
« ﻣﺪ ﺑﺎﻗﺮ » ﮐﻪ ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ
ﻫﺴﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺏ «ﺣﺎﺝ ﻣﻤّﺪ »
ﻣﺮﺩ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﻭ ﺗﯿﺰﺑﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ
ﺯﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﺷﻬﺮﺗﺶ « ﺍﻣﯿﻨﯽ» ﺑﻮﺩ
ﺭﺍﺩﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﺮﺩ ﻣﺜﻞ ﺍﺳﺖ
ﭘﺪﺭ ﻣﻦ « ﺟﻨﺎﺏ ﺷﯿﺦ ﺷﻞ » ﺍﺳﺖ
«ﺷﯿﺦ» ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭ ﺷﺪﻩﺳﺖ ﮐﻨﯿﺖ ﺍﻭ
ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺪﺭ ﺷﺒﯽ «ﺷﯿﺨﻮ »
ﺷﻠﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﺯ ﭘﺎﯼ ﻟﻨﮕﺶ ﺑﻮﺩ
ﻟﻨﮕﯽ ﺍﺯ ﻟﻮﻟﻪﯼ ﺗﻔﻨﮕﺶ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﻦ
ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺍﺯ ﭘﯽ « ﮐَﻞ » ﻭ « ﭘﺎﺯﻥ »
«ﺷﯿﺦ » ﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺧﻮﺩ ﺷﮑﺎﺭ ﺗﻔﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻟﯿﺰ ﺧﻮﺭﺩﻩﺳﺖ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﮑﺎﺭ
ﺷﺪﻩ ﻧﺎﮔﻪ ﺑﻪ ﺗﯿﺮ ﻏﯿﺐ ﺩﭼﺎﺭ
ﺯﺧﻢ ﺗﯿﺮﺵ ﺑﻼﯼ ﺟﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺳﺖ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﯽ ﺍﺳﯿﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩﻩﺳﺖ
ﻟﺬّﺕ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺵ ﺷﮑﺴﺘﺶ ﺩﺍﺩ
ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻟﯽ ﻋﺼﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩ
ﺁﻥ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ
ﺭﻫﺰﻧﯽ ﮔﺸﺖ ﺗﻮﯼ ﻗﻠﻌﻪ ﻣﻘﯿﻢ
« ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺧﺎﻥ ﺑﺎﺻﺮﯼ» ﻧﺎﻣﺶ
ﮐﺎﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺮ ﮐﺎﻣﺶ
« ﺭﻣﻀﺎﻥ» ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ
ﺩﺧﺘﺮ « ﻣﻤّﺪ ِ ﺣﺎﺝ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ »
ﺷﺪﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﭼﻮﻥ ﻗﻤﺮﺵ
ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ
ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﺪﻫﺪ
ﺳﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺎﻥ ﺩﺯﺩ ﻧﻬﺪ
ﭘﯿﺶ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﻓﺖ ﻧﺨﺴﺖ
ﺍﻭ ﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﯾﺎﺭﯼ ﺟﺴﺖ
ﺷﻮﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﻮﺭ ﺭﺍﻩ ﮔﺸﻮﺩ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﮐﻪ «ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻫﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﻔﺖ »
« ﺣﺎﺝ ﻣﻤّﺪﻋﻠﯽ» ﻧﯿﺎﯾﻢ ﮔﻔﺖ
ﺷﻮﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﺪ ﮔﺰﯾﻨﺶ ِﺷﺎﻥ
ﭘﺴﺮ « ﺣﺎﺝ ﻣﻨﺪﻟﯽ ﺭﻣﻀﺎﻥ »
ﯾﮏ ﻗﺒﺎﻟﻪ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺯﯾﺮ ﮔﻨﺪﻡ ﺷﺒﯽ ﻧﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﮐﻬﻨﻪﻧﻤﺎ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺁﯾﺪ
ﺧﺮ ﺷﻮﺩ ﺧﺎﻥ ﺑﺪﯾﻦ ﮐﻠﮏ ﺷﺎﯾﺪ
ﺍﯾﻨﭽﻨﯿﻦ «ﺷﯿﺦ» ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ ﺷﺪ
ﭘﺪﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﻭ ﺷﺪ
ﭼﻮﻥ «ﺧﺪﯾﺠﻪ» ﻋﺮﻭﺱ ﺑﺎﺑﺎ ﺷﺪ
ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺯﺍﯾﻤﺎﻥﻫﺎ ﺷﺪ
ﺩﺭ ﭘﯽ ﺯﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎﺭ
ﮔﺸﺖ ﻧﺎﻣﺎﺩﺭﯼ ﻣﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ «ﺷﯿﺦ ﺷﻞ» ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻮﺩ ﺯ ﻧﻮ ﺩﺍﻣﺎﺩ
ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﮏ
ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺗﮏ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺍﺯ « ﻏﻼﻣﺮﺿﺎﯾﯽ » ﻫﺎ
« ﻃﺎﻫﺮﻩ » ﺩﺧﺖ « ﮐﺮﺑﻼﻣﯿﺮﺯﺍ »
ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ «ﯾﻐﻤﺎﯾﯽ »
ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ
ﺩﺧﺖ « ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺳﻠﻄﺎﻥ »
« ﮔﻮﻫﺮ» ﺵ ﻧﺎﻡ، ﺧﻮﺍﻫﺮِ « ﺩﺳﺘﺎﻥ »
ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ « ﻫﻨﺮ »
ﭘﻮﺭ « ﯾﻐﻤﺎ » ﺷﻬﯿﺮِ ﻧﺎﻡﺁﻭﺭ
ﺷﺎﻋﺮِ ﺧﻮﺵﺳﺨﻦ، ﺍﺩﺏﭘﺮﻭﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ
ﻫﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﻭ ﻃﺒﻊ ﺳﺨﻦ
ﻫﻢ ﺯ « ﯾﻐﻤﺎ » ﻭ ﻫﻢ « ﻫﻨﺮ» ﺩﺭ ﻣﻦ
ﺗﺎ ﺷﻮﺩ ﺫﻭﻕ ﺷﻌﺮ ﯾﺎﻭﺭ ﻣﻦ
ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺷﺪﻩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﯽﺳﻮﺍﺩ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯿﮏ
ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺑﺮ ﭼﮑﺎﻣﻪﻫﺎ ﺑﺪ ﻭ ﻧﯿﮏ
ﻧﻮﺣﻪﻫﺎ، ﻫﺠﻮﻫﺎﯼ «ﯾﻐﻤﺎ » ﺭﺍ
ﻣﯽﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺻﺒﺢ ﻭ ﻣﺴﺎ
ﭘﺪﺭﻡ ﻧﯿﺰ ﺳﻬﻢِ ﭘﺮﻭﺭﺷﯽ
ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﻃﺒﻊ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺷﯽ
ﺧﻮﺏ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ ﻫﺮ ﺩﻡ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ
ﺳﻌﺪﯼ ﻭ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﺭﺍ
ﺯﯾﻦ ﺩﻭ ﺳﻮ ﻃﺒﻊ ﻣﻦ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﺷﺪ
ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺏﺗﺮ ﺯ « ﯾﻐﻤﺎ» ﺷﺪ
ﺷﺎﻋﺮﻡ ﻣﻦ ﺯ ﺗﺨﻤﻪﯼ «ﯾﻐﻤﺎ »
ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭ ﭼﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﻫﺠﺎ ﻭ ﺛﻨﺎ
ﺷﺎﻋﺮِ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﮐﺮﺩﻩ ﮔﻞ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻋﻬﺪ ﺑﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻧﻔﺲ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﺪﻭﻡ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﮔﺮﭼﻪ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﻣﺮﺍ ﺯ ﺩﺍﻣﺎﻧﺶ
ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﻡ ﺁﺷﻨﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ !
ﺁﺭﺯﻭ ﺟﺰ ﺑﻘﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻫﺴﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﻦ، ﻗﻠﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ
ﻣﯽﺳﺮﺍﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ چوپانان
راهی چوپانانی ﻧﻮﺍﺩﻩ ﯾﻐﻤﺎﯼ ﺟﻨﺪﻗﯽ
علل افتادن سیل در قنات
معمولا سیل در میله های چاهایی کا در مسیر سیل قرار می گیرند این خسارت را ایجاد می کند و علل مختلفی دار
۱- بسته نبودن اصولی درب چاه
بعض اوقات افرادی برای کنجکاوی یا کشیدن آب از چاه درب چاه را می گشایند و حتی از قرار دادن درب چاه روی آن دوباره خودداری می کنند
۲-فرسایش خاک محافظ دور میله چاه
صاحبان قنات لازم است با حمل خاک رس قوی دور دهانه چاه را چند متری خاک ریزی کنند و بکوبند تا این مشکل حل شود با وجود لودر و کمپرسی و غلطک انجام این کار آسان است
۳-موش های صحرایی علاقه زیادی به حفر لانه در اطراف دهانه چاه ها دارند و همین حفره ها سبب نفوذ آب به داخل قنات می شود پس هر سال باید این لانه هابا طعمه گذاری از بین برود و لانه ها با خاک پر شود
۳- ریشه پوسیده گیاه خار شتری خشک در اطراف چاه ها که باعث نفوذ سیل به داخل قنات می شود
برای این کار در چاه هایی که محل رویش گیاهان ریشه بلند هستند بهتر است خاک ریز دومی با فاصله از خاک ریز اول دور میله چاه ایجاد شود
خانم آزاد من برعکس بسیاری از کسان که مسئولیت این پست را به شما تبریک گفته اند تصمیم چنین کاری را ندارم و اصلاً نه خوشحالم که شما برای این جایگاه انتخاب شده اید نه ناراحت زیرا اگر شما نیز انتخاب نمی شدید شخص دیگری انتخاب می شد که من به او چنین احساسی داشتم
اما همانطور که شما یکی شهری روستازاده هستید من هم یکی شهری روستا زاده هستم
همین جا لازم است بگویم که من به شما راُی نداده همانطور که به رقیبان شما هم راُی ندادم اما چون به هر حال شما با راُی اندک ۶۷۰۰ رای به عنوان نماینده شهرستان های نائین و خور و بیابانک انتخاب شده اید و در مجلس به اندازه نماینده تهران و مشهد با رأی ۹۰۰۰۰۰ دارای قدرت مساوی هستید و از آنجا که در مجلس برای همه مردم ایران در تمام نقاط قانون تصویب می کنید صرفاً به عنوان یک ایرانی نه یک چوپانانی نائینی از شما انتظارات کلانی دارم که هر چند در دوره اول نتوانستید بخش مهمی از انتظارت مرا بر آورده سازید و شاید ناوارد و تازه کار بودید.اما در این دوره من ومن های دیگر زیادی از شما انتظار داریم که :
۱- خانم نماینده ماده ۸۵قانون اساسی
برای موارد اضطراری است شما نباید در حالت عادی اختیار تصویب قوانین مهمی چون صیانت از فضای مجازی و قانون حجاب را در اختیار گروهی خاص قرار دهید و اجازه ندهید اکثریت نمایندگان قانون را بررسی و واکاوی و
تصویب کنند مگر قسمت های اول این اصل را نخوانده اید
۲- همانطور که شما حق دارید بدون فیلتر شکن در ایام تبلیغات انتخابات از فضای تلگرام و اینستاگرام جهت ارائه برنامه هایتان بهره ببرید این حق را همه مردم دارند پس نباید شما با تصویب قوانینی اجازه دهید که مانع این حق مردم شوند
۳-شما باید حافظ حقوق مردم در حفظ و اجرای قوانین باشید و شما می دانید که دولت موظف است حقوق کارمندان و کارگران را مطابق افزایش تورم افزایش دهد شما چگونه به خود اجازه می دهید به بهانه نبودن بودجه حقوق اکثریت مردم را زیر پا گذارید از حقوق های نجومی( اول از خودتان و بعد از بقیه نجومی بگیران )کم کنید و به همه مردم اضافه نمایید
۴- خانم نماینده شما نباید به کسانیکه عملکرد خوبی خود و خانواده اشان در بیت المال کشور عزیز ایران و قوانین جمهوری اسلامی ایران ندارنداعتماد کنید و درپست های مهم مملکتی به آنها راُی مثبت دهید
۵- خانم نماینده کانون های خانوادگی به علت تورم بیکاری قوانین ناکار آمد اعتیاد در خطر است باید باکمک جامعه شناسان ، روانشناسان ،علمای روحانیت ،اقتصاد دانان و حقوقدان ها مشورت کرده و قوانین نا کارآمد را حذف و قوانین پویا و بروز را مصوب کنید
۶- خانم نماینده آموزش و پرورش واقعا مریض است معلم و دانش آموز و آموزش طبقاتی خرخره مردم ایران را فشار می دهد چرا نمی خواهید به فکر اصلاح این نهاد مردمی باشید انتصاب وزرای دانشمند و مدبر باید مد نظرتان باشد
۷- وضعیت دارو و درمان و آموزش پزشکی و فرار پزشکان و پرستاران و قیمت های نجومی داروها ،اعمال پزشکی ،حق العمل بعضی پزشکان بیمه ها، حقوق قشر زحمتکش بیمارستان ها و درمانگاهها واقعا دیگر غیر قابل تحمل شده و این هاست که مردم را زجر می دهد و اصلاح آن از هر عمل خیری افضل تر است
۸- از اقتصاد و تورم و بی ارزش شدن پول مملکت و بالا رفتن قیمت طلا که ارتباطی مستقیمی هم با مهریه ها دارد و بیکاری جوانان دختران تحصیلکرده و پسران و ربا خواری و اختلاس های کلان آقا زاده و گرانی بی حساب و کتاب همه چیز همه باعث سقوط اقتصاد شده و درمانی برای آن در هیچ دولتی و مجلسی به نظر نمی رسد و من انتظار دارم در این زمینه ها شما تلاش فرمائید
و صد ها گفته دیگر هست که اگر شما در زمینه های فوق فعال شوید ما از شما انتظارات کوچکی مثل قیر رایگان و یا یارانه برای ده دهک فقیر جامعه نداریم
به هر حال امیدوارم به فکر حقوق نجومی و سواری شاسی بلند نباشید و مدرسه کودکان و نوجوانان جوانان و بیمارستان ها و مریض هاو دارو و شیر خشک و بیکاری و گرانی و تورم دغدغه خاطر شما باشد آن شاءالله اگر شما چنین باشید خداوند هم با شما خواهد بود و در دوره بعد به جای ۶۷۰۰ رای ۴۰۷۰۰ رآی بیاورید
با احترام : ابوالقاسم مستقیمی ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
خانم آزاد من برعکس بسیاری از کسان که مسئولیت این پست را به شما تبریک گفته اند تصمیم چنین کاری را ندارم و اصلاً نه خوشحالم که شما برای این جایگاه انتخاب شده اید نه ناراحت زیرا اگر شما نیز انتخاب نمی شدید شخص دیگری انتخاب می شد که من به او چنین احساسی داشتم
اما همانطور که شما یکی شهری روستازاده هستید من هم یکی شهری روستا زاده هستم
همین جا لازم است بگویم که من به شما راُی نداده همانطور که به رقیبان شما هم راُی ندادم اما چون به هر حال شما با راُی اندک ۶۷۰۰ رای به عنوان نماینده شهرستان های نائین و خور و بیابانک انتخاب شده اید و در مجلس به اندازه نماینده تهران و مشهد با رأی ۹۰۰۰۰۰ دارای قدرت مساوی هستید و از آنجا که در مجلس برای همه مردم ایران در تمام نقاط قانون تصویب می کنید صرفاً به عنوان یک ایرانی نه یک چوپانانی نائینی از شما انتظارات کلانی دارم که هر چند در دوره اول نتوانستید بخش مهمی از انتظارت مرا بر آورده سازید و شاید ناوارد و تازه کار بودید.اما در این دوره من ومن های دیگر زیادی از شما انتظار داریم که :
۱- خانم نماینده ماده ۸۵قانون اساسی
برای موارد اضطراری است شما نباید در حالت عادی اختیار تصویب قوانین مهمی چون صیانت از فضای مجازی و قانون حجاب را در اختیار گروهی خاص قرار دهید و اجازه ندهید اکثریت نمایندگان قانون را بررسی و واکاوی و
تصویب کنند مگر قسمت های اول این اصل را نخوانده اید
۲- همانطور که شما حق دارید بدون فیلتر شکن در ایام تبلیغات انتخابات از فضای تلگرام و اینستاگرام جهت ارائه برنامه هایتان بهره ببرید این حق را همه مردم دارند پس نباید شما با تصویب قوانینی اجازه دهید که مانع این حق مردم شوند
۳-شما باید حافظ حقوق مردم در حفظ و اجرای قوانین باشید و شما می دانید که دولت موظف است حقوق کارمندان و کارگران را مطابق افزایش تورم افزایش دهد شما چگونه به خود اجازه می دهید به بهانه نبودن بودجه حقوق اکثریت مردم را زیر پا گذارید از حقوق های نجومی( اول از خودتان و بعد از بقیه نجومی بگیران )کم کنید و به همه مردم اضافه نمایید
۴- خانم نماینده شما نباید به کسانیکه عملکرد خوبی خود و خانواده اشان در بیت المال کشور عزیز ایران و قوانین جمهوری اسلامی ایران ندارنداعتماد کنید و درپست های مهم مملکتی به آنها راُی مثبت دهید
۵- خانم نماینده کانون های خانوادگی به علت تورم بیکاری قوانین ناکار آمد اعتیاد در خطر است باید باکمک جامعه شناسان ، روانشناسان ،علمای روحانیت ،اقتصاد دانان و حقوقدان ها مشورت کرده و قوانین نا کارآمد را حذف و قوانین پویا و بروز را مصوب کنید
۶- خانم نماینده آموزش و پرورش واقعا مریض است معلم و دانش آموز و آموزش طبقاتی خرخره مردم ایران را فشار می دهد چرا نمی خواهید به فکر اصلاح این نهاد مردمی باشید انتصاب وزرای دانشمند و مدبر باید مد نظرتان باشد
۷- وضعیت دارو و درمان و آموزش پزشکی و فرار پزشکان و پرستاران و قیمت های نجومی داروها ،اعمال پزشکی ،حق العمل بعضی پزشکان بیمه ها، حقوق قشر زحمتکش بیمارستان ها و درمانگاهها واقعا دیگر غیر قابل تحمل شده و این هاست که مردم را زجر می دهد و اصلاح آن از هر عمل خیری افضل تر است
۸- از اقتصاد و تورم و بی ارزش شدن پول مملکت و بالا رفتن قیمت طلا که ارتباطی مستقیمی هم با مهریه ها دارد و بیکاری جوانان دختران تحصیلکرده و پسران و ربا خواری و اختلاس های کلان آقا زاده و گرانی بی حساب و کتاب همه چیز همه باعث سقوط اقتصاد شده و درمانی برای آن در هیچ دولتی و مجلسی به نظر نمی رسد و من انتظار دارم در این زمینه ها شما تلاش فرمائید
و صد ها گفته دیگر هست که اگر شما در زمینه های فوق فعال شوید ما از شما انتظارات کوچکی مثل قیر رایگان و یا یارانه برای ده دهک فقیر جامعه نداریم
به هر حال امیدوارم به فکر حقوق نجومی و سواری شاسی بلند نباشید و مدرسه کودکان و نوجوانان جوانان و بیمارستان ها و مریض هاو دارو و شیر خشک و بیکاری و گرانی و تورم دغدغه خاطر شما باشد آن شاءالله اگر شما چنین باشید خداوند هم با شما خواهد بود و در دوره بعد به جای ۶۷۰۰ رای ۴۰۷۰۰ رآی بیاورید
با احترام : ابوالقاسم مستقیمی ۱۳ اسفند ۱۴۰۲