میراث اصلی ترانه در خور و بیابانک، همان چار بیتی های شورآفرین و سراسر عشق و شیدایی است.
به جندق دلبری جانانه دارم
دّری پر قیمت و یک دانه دارم
گرفتارم به دام و دانه ی او
سر ِ کویش چو مرغی لانه دارم
عاشق دلسوخته ی کویری، از هجر یار مینالد، می گرید و می گدازد:
شبی که از عروسون بار کردم
به زیر ِ دشت ِ خور وادار* کردم
به زیر ِ دشت ِ خور پیدا نگشتی
نشستم گریه ی بسیار کردم
سربه جنون می زند،بر لوک خوش می نشیند، بی پروا، عشقش را،به همگان فریاد می کند:
خداوندا سر ِ حوض قلیم
سوار ِلوک ِ زرد ِکاکلیم
اگر خلقون نمی دونی بدونید
اسیر ِ دلبر ِ چارقد گلیم
در هر حال دل با یار است، قفلی می آویزد، گرهی می بندد. قفل با کلید یار و گره به دستان یار گشوده می شود.
نماشومی که او بر باغ بستم
دو دستمال کتون بر تاق بستم
دو دستمال کتون ریشه اش ختایی
بیا اینجا که آخر مال ِ مایی
بخش دیگر، ترانه ها، متل هاوکودکانه های فولکلور منطقه است که پرداختن به آنها مجالی دیگر می طلبد. اجرای تعدادی از این ترانهٔ ها از جمله کُلاروزه، فردا نوروزه، قصه ی کلکلکو و... در خورنامه آمده است.
از اینها که بگذریم. یک نام برجسته است. نوشاد نقوی.
نوشاد چهره ی شاخص ترانه سرایی در خور است.
طی سالیان اخیر، نگارنده این سطور، بیش از چهل ترانه و سروده ی نوشاد به گویش خوری و فارسی را نغمه پردازی ، اجرا و ارائه نموده است.
ویژگی ترانه های نوشاد وتحلیل و بررسی آنها به مناسبت های مختلف در خورنامه و نوشاد نامه آمده است.
علی ایحال هنوز نوشاد و آثارش حتی در بین اهل قلم و نظر در خور همچنان ناشناخته است.
یکی از دلایل این مهم، ناشناختگی مقوله ی موسیقی وعنصر ترانه در منطقه است و دیگری قطع ارتباط نسل جدید با گویش خوری.
بومی سرایان خور، احمد راد امینی، محمد شایگان، لسان الحق طباطبایی نیز ترانه هایی به گویش خوری دارند.
اغلب، این ترانه ها نغمه پردازی و اجرا شده و در خورنامه قابل دسترسی است.
اما در میان فارسی سرایان منطقه ی خور و بیابانک، ترانه های سپهر طباطبایی، مرتضی غفاری(ساغر)،زهرا وهاب (ساقی)و محمد مستقمی(راهی) برجسته تر است.
ترانه های راهی اما،به زبان زمانه ی ما و محاوره نزدیکتر است.
روان و دلنشین می سرایدو به سهولت ملودی بر آن می نشیند،
در ترانه های راهی عناصر و ایماژ های کویری کاملا هویداست و شاید برجسته ترین ویژگی ترانه هایش باشد.
شبهای ستاره باران صحرا، تابستانهای داغ و تفتیده،باغچه ها و خانه باغها، کوچه باغها، خنکای پشت بام، تک درختهای کویری، سرمای گزنده شبهای زمستان و گرمای کرسی شبان یلدایی، همه و همه در ترانه های راهی حضوری درخشان دارند.
غنای حسی ترانه ها و استحکام ادبی آنها از تسلط راهی به شعر و ادبیات، حکایت ها دارد.
مشکلات عدیده اهالی نغمه و ترانه در چند دهه ی اخیر، محدودیت و ممیزی های گسترده و بی ضابطه در عرصه ی ترانه، این هنر ارجمند و مردمی را دچار رکودو تنزل ساخته و کمتر شاهد ترانه ای مستحکم و ماندگار بوده ایم.
اینها ترانه های راهی را برجسته تر می سازد.امید که بیشتر و بیشتر بسراید.
راهی برجسته ترین ترانه سرای امروز خور و بیابانک است.
نگارنده، تعدادی از ترانه های ایشان را ملودی پردازی و اجرا کرده است.
ای کاش روزی بیاید که این ترانه ها و نغمه های زیبا با آوازهای خوب و ارکسترهای قوی در سالن های بزرگ کنسرت شنیده شود.
ترانه ها و سروده های کم شنیده شده ی راهی، به مراتب زیباتر و شنیدنی تر هستند از آثار سلبریتی های پر مخاطب شهرهای شلوغ و پر هیاهو با بلیط های کنسرت چند صد هزار تومانی، که به مدد ارباب سرمایه و رسانه همواره بر صدر می نشینند.
تو آسمون شهر من شبها ستاره بارونه
هر کی بخواد از اون ستارهها بچینه میتونه
یکی از اون ستارههای روشنش مال منه
یه چشمه که شب تا سحر ففط به دمبال منه
ستارههای باحیا روزا تو خونه میمونن
تو تاریکی بیرون میان تاعشقشونا ببینن
اون تابسّونای داغو یادته؟
عزیزم اون کوچه باغو یادته؟
خوابیدن رو پشت بومو یادته؟
راسشو بگو کدومو یادته؟
.... صدای تخمه خوردن نیس زیر کرسی یلدا
«صدایی گر شنیدی تق تق سرما و دندونه»
من و چشم انتظاری،تاهمیشه سرنوشت این بود
شبم انگار بیپایونه،این شب بیخروسخونه
یه تکدرختی تو کویر
میخوام تو سایهت بیشینم https://t.me/bomavaha
دلم میخواد خورشیدِتو
ازلای برگات ببینم
تو پنجههای آفتابیت
دلم میخواد لونه کنم
سر بذاری تو دومنم
تاموهاتو شونه کنم
دل تو دلم نبود نبود
روزی که پروازی شدم
اون روزی که با جوجهها
تو کوچه همبازی شدمhttps://t.me/bomavaha
خورنامه
اگر فرض را بر این بگیریم که غیر از این چهار تا ده تا پلنگ دیگر نیز در جاهای دیگر پناهگاه عباس آباد پرا کنده هستند و هر پلنگ در یک هفته یک بز کوهی یا ۴ تا خرگوش را باید شکار کند تا شکمش سیر شود و تعداد پلنگ ها را ۱۵ تا فرض کنیم معنی آن این است که در هر هفته۱۵ بز کوهی و یا ۶۰ خرگوش شکار این پلنگ ها می شود یعنی در ماه ۶۰ بز کوهی و
یا ۲۴۰ خرگوش در سال ۷۲۰ بز کوهی یا ۸۵۰۰ خرگوش
آیا وجود پلنگ اینقدر ضروری است ؟
آیا حمایت از پلنگ ها ظلم به بز های کوهی نیست؟چه فرق می کندپ
که پلنگ چهار پا بز کوهی را بخورد یا پلنگ دوپا؟
نوشته: ابوالقاسم مستقیمی
اخیراً به صورت نا خودآگاه و با مطالعه مطالب گروه خبرگزاری چوپانان و کانال تلگرامی امرین( هادی مقیمی ) متوجه شدم که جناب مرتضوی قصد تغییر موقعیت سیاسی چوپانان را دارند و تصمییم گرفته اند چوپانان را از حوزه بخش انارک خارج و به شهرستان خور و بیابانک ادغام نمایند
ایشان وعده بخشداری شدن چوپانان را هم در لابلای نوشته های خود به مردم داده اندﺭﺍﻫﯿﻢ ﻫﻤﻘﻄﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺷﺎﻋﺮﯼ ﺍﺯ ﺩﯾﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺩﺍﺭ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻣﯽﺯﻧﻢ ﻓﺮﯾﺎﺩ
ﮐﺎﯾﻦ ﻣﻨﻢ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻧﯿﮏﺑﺨﺘﻢ ﺍﺯ ﺁﻧﮑﻪ ﻣﯽﭼﺮﺧﺪ
ﺑﺨﺖ ﻣﻦ ﺑﺮ ﻣﺪﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺑﺎﺯ ﺳﺎﻟﯽ ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺑﺎﺭ ﻫﻨﻮﺯ
ﻣﯽﺷﻮﻡ ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺩﻝ ﻣﻦ ﺧﻮﻥ ﺷﺪﻩﺳﺖ ﺩﺭ ﻏﺮﺑﺖ
ﻣﺜﻞ ﻗﻠﺐ ﺍﻧﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽﺩﺍﺭﺩﻡ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻏﺮﺑﺖ
ﯾﺎﺩ ﭘﯿﺮﺍﺭ ﻭ ﭘﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻫﻤﺒﺎﺯﯼ
ﺩﺭ ﺩﻕ ﻭ ﺭﯾﮕﺰﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﯾﺎﺩ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺧﻮﺵ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ
ﺑﺮ ﻟﺐ ﺟﻮﯾﺒﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﯾﺎﺩ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﮐﻪ ﺧﻔﺘﻪﺍﻧﺪ ﺁﻧﮏ
«ﭘﺎﺗﻠﻮ » ﺩﺭ ﻣﺰﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻋﺸﻖ ﮔﻞ ﮐﺮﺩ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺁﻥ ﺩﻡ
ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﻣﻦ ﺩﭼﺎﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﭘﻨﺞ ﻫﻤﺨﻮﻥ، ﻫﻤﻪ ﻣﺤﻤّﺪ ﻧﺎﻡ
ﺑﻮﺩﻩ ﺑﻨﯿﺎﻥﮔﺬﺍﺭ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺵ ﺳﺨﻦ ﺍﺳﺖ
« ﺣﺎﺝ ﻣﻤّﺪﻋﻠﯽ » ﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ
ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻣﺮﻩﯼ ﻗﺪﯾﻤﯽﻫﺎﺳﺖ
ﺍﺯ ﻧﯿﺎﮐﺎﻥ «ﻣﺴﺘﻘﯿﻤﯽ» ﻫﺎﺳﺖ
ﺩﯾﮕﺮﯼ « ﺣﺎﺝ ﻣﻤّﺪ » ﺍﺳﺖ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﺍﻭﺳﺖ ﮐﺎﺭ، ﺗﻤﺎﻡ
ﭘﯿﺮ ﺗﺪﺑﯿﺮﻫﺎ ﺟﻮﺍﻥ ﻭﯼﺍﻧﺪ
« ﺯﺍﻫﺪﯼ» ﻫﺎ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﻭﯼﺍﻧﺪ
«ﻣﻨﺪﻟﯽﯼِ ﻣﺤﻤّﺪ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ »
ﻣﺮﺩ ﻫﻤّﺖ، ﺧﺰﺍﻧﻪﯼ ﺯﺭ ﻭ ﺳﯿﻢ
ﺍﻭ ﮐﻪ ﺑﻨﯿﺎﻥﮔﺬﺍﺭ ﺷﺎﺩﯼﻫﺎﺳﺖ
ﺟﺪّ ﭘﺮ ﺑﺮﮐﺖ « ﻋﻤﺎﺩﯼ» ﻫﺎﺳﺖ
« ﻣﻤّﺪ ِ » ﭘﻮﺭ « ﺣﺎﺝ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ »
ﭼﺎﺭﻣﯿﻦ ﺗﻦ ﺯ ﭘﻨﺞ ﺗﻦ ﺁﮔﺎﻩ
ﺍﻭ ﺩﻭ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺭﺍ ﺷﺪﻩﺳﺖ ﻧﯿﺎ
ﻫﻢ « ﺭﺣﯿﻤﯽ » ﻭ ﻫﻢ «ﺑﻘﺎﯾﯽ » ﻫﺎ
« ﻣﺪ ﺑﺎﻗﺮ » ﮐﻪ ﭘﻨﺠﻤﯿﻦ ﺑﺎﺷﺪ
ﻫﺴﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺧﻮﺏ «ﺣﺎﺝ ﻣﻤّﺪ »
ﻣﺮﺩ ﺗﺪﺑﯿﺮ ﻭ ﺗﯿﺰﺑﯿﻨﯽ ﺑﻮﺩ
ﺯﯾﻦ ﺟﻬﺖ ﺷﻬﺮﺗﺶ « ﺍﻣﯿﻨﯽ» ﺑﻮﺩ
ﺭﺍﺩﻣﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﺮﺩ ﻣﺜﻞ ﺍﺳﺖ
ﭘﺪﺭ ﻣﻦ « ﺟﻨﺎﺏ ﺷﯿﺦ ﺷﻞ » ﺍﺳﺖ
«ﺷﯿﺦ» ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭ ﺷﺪﻩﺳﺖ ﮐﻨﯿﺖ ﺍﻭ
ﺧﻮﺍﻧﺪﻩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺪﺭ ﺷﺒﯽ «ﺷﯿﺨﻮ »
ﺷﻠﯽﺍﺵ ﻫﻢ ﺯ ﭘﺎﯼ ﻟﻨﮕﺶ ﺑﻮﺩ
ﻟﻨﮕﯽ ﺍﺯ ﻟﻮﻟﻪﯼ ﺗﻔﻨﮕﺶ ﺑﻮﺩ
ﺩﺭ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﻦ
ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺍﺯ ﭘﯽ « ﮐَﻞ » ﻭ « ﭘﺎﺯﻥ »
«ﺷﯿﺦ » ﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺟﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺧﻮﺩ ﺷﮑﺎﺭ ﺗﻔﻨﮓ ﺧﻮﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﻟﯿﺰ ﺧﻮﺭﺩﻩﺳﺖ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺷﮑﺎﺭ
ﺷﺪﻩ ﻧﺎﮔﻪ ﺑﻪ ﺗﯿﺮ ﻏﯿﺐ ﺩﭼﺎﺭ
ﺯﺧﻢ ﺗﯿﺮﺵ ﺑﻼﯼ ﺟﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩﺳﺖ
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺳﺎﻟﯽ ﺍﺳﯿﺮ ﺁﻥ ﺑﻮﺩﻩﺳﺖ
ﻟﺬّﺕ ﺻﯿﺪ ﺧﻮﺵ ﺷﮑﺴﺘﺶ ﺩﺍﺩ
ﺷﺼﺖ ﺳﺎﻟﯽ ﻋﺼﺎ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩ
ﺁﻥ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ
ﺭﻫﺰﻧﯽ ﮔﺸﺖ ﺗﻮﯼ ﻗﻠﻌﻪ ﻣﻘﯿﻢ
« ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺧﺎﻥ ﺑﺎﺻﺮﯼ» ﻧﺎﻣﺶ
ﮐﺎﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺑﺮ ﮐﺎﻣﺶ
« ﺭﻣﻀﺎﻥ» ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ
ﺩﺧﺘﺮ « ﻣﻤّﺪ ِ ﺣﺎﺝ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ »
ﺷﺪﻩ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﭼﻮﻥ ﻗﻤﺮﺵ
ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯾﺶ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﭘﺪﺭﺵ
ﭼﻮﻥ ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮﺵ ﺑﺪﻫﺪ
ﺳﺮ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺧﺎﻥ ﺩﺯﺩ ﻧﻬﺪ
ﭘﯿﺶ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﻓﺖ ﻧﺨﺴﺖ
ﺍﻭ ﺯ ﯾﺎﺭﺍﻥ ﺧﻮﯾﺶ ﯾﺎﺭﯼ ﺟﺴﺖ
ﺷﻮﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﻮﺭ ﺭﺍﻩ ﮔﺸﻮﺩ
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﭼﻨﯿﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ :
ﮐﻪ «ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻫﺴﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺟﻔﺖ »
« ﺣﺎﺝ ﻣﻤّﺪﻋﻠﯽ» ﻧﯿﺎﯾﻢ ﮔﻔﺖ
ﺷﻮﺭ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺷﺪ ﮔﺰﯾﻨﺶ ِﺷﺎﻥ
ﭘﺴﺮ « ﺣﺎﺝ ﻣﻨﺪﻟﯽ ﺭﻣﻀﺎﻥ »
ﯾﮏ ﻗﺒﺎﻟﻪ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺯﯾﺮ ﮔﻨﺪﻡ ﺷﺒﯽ ﻧﻬﺎﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﮐﻬﻨﻪﻧﻤﺎ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﺁﯾﺪ
ﺧﺮ ﺷﻮﺩ ﺧﺎﻥ ﺑﺪﯾﻦ ﮐﻠﮏ ﺷﺎﯾﺪ
ﺍﯾﻨﭽﻨﯿﻦ «ﺷﯿﺦ» ﺷﻮﻫﺮ ﺍﻭ ﺷﺪ
ﭘﺪﺭ ﺑﻨﺪﻩ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﻭ ﺷﺪ
ﭼﻮﻥ «ﺧﺪﯾﺠﻪ» ﻋﺮﻭﺱ ﺑﺎﺑﺎ ﺷﺪ
ﺩﺳﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺯﺍﯾﻤﺎﻥﻫﺎ ﺷﺪ
ﺩﺭ ﭘﯽ ﺯﺍﯾﻤﺎﻥ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎﺭ
ﮔﺸﺖ ﻧﺎﻣﺎﺩﺭﯼ ﻣﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭ
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ «ﺷﯿﺦ ﺷﻞ» ﺑﻪ ﻓﮑﺮ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﮐﻪ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺷﻮﺩ ﺯ ﻧﻮ ﺩﺍﻣﺎﺩ
ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﯿﺎﺑﺎﻧﮏ
ﻫﻤﺴﺮﯼ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﻭ ﺗﮏ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﺍﺯ « ﻏﻼﻣﺮﺿﺎﯾﯽ » ﻫﺎ
« ﻃﺎﻫﺮﻩ » ﺩﺧﺖ « ﮐﺮﺑﻼﻣﯿﺮﺯﺍ »
ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ «ﯾﻐﻤﺎﯾﯽ »
ﮐﻪ ﻣﺜﻞ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ
ﺩﺧﺖ « ﻣﯿﺮﺯﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺳﻠﻄﺎﻥ »
« ﮔﻮﻫﺮ» ﺵ ﻧﺎﻡ، ﺧﻮﺍﻫﺮِ « ﺩﺳﺘﺎﻥ »
ﺑﻮﺩ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ « ﻫﻨﺮ »
ﭘﻮﺭ « ﯾﻐﻤﺎ » ﺷﻬﯿﺮِ ﻧﺎﻡﺁﻭﺭ
ﺷﺎﻋﺮِ ﺧﻮﺵﺳﺨﻦ، ﺍﺩﺏﭘﺮﻭﺭ
ﮐﻪ ﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭ
ﻫﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮﯼ ﻭ ﻃﺒﻊ ﺳﺨﻦ
ﻫﻢ ﺯ « ﯾﻐﻤﺎ » ﻭ ﻫﻢ « ﻫﻨﺮ» ﺩﺭ ﻣﻦ
ﺗﺎ ﺷﻮﺩ ﺫﻭﻕ ﺷﻌﺮ ﯾﺎﻭﺭ ﻣﻦ
ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ ﺷﺪﻩﺳﺖ ﻣﺎﺩﺭ ﻣﻦ
ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺑﯽﺳﻮﺍﺩ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯿﮏ
ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺑﺮ ﭼﮑﺎﻣﻪﻫﺎ ﺑﺪ ﻭ ﻧﯿﮏ
ﻧﻮﺣﻪﻫﺎ، ﻫﺠﻮﻫﺎﯼ «ﯾﻐﻤﺎ » ﺭﺍ
ﻣﯽﺷﻨﯿﺪﻡ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺻﺒﺢ ﻭ ﻣﺴﺎ
ﭘﺪﺭﻡ ﻧﯿﺰ ﺳﻬﻢِ ﭘﺮﻭﺭﺷﯽ
ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﻃﺒﻊ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺭﻭﺷﯽ
ﺧﻮﺏ ﻣﯽﺧﻮﺍﻧﺪ ﻫﺮ ﺩﻡ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ
ﺳﻌﺪﯼ ﻭ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﺭﺍ
ﺯﯾﻦ ﺩﻭ ﺳﻮ ﻃﺒﻊ ﻣﻦ ﺷﮑﻮﻓﺎ ﺷﺪ
ﺷﻌﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺏﺗﺮ ﺯ « ﯾﻐﻤﺎ» ﺷﺪ
ﺷﺎﻋﺮﻡ ﻣﻦ ﺯ ﺗﺨﻤﻪﯼ «ﯾﻐﻤﺎ »
ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭ ﭼﯿﺮﻩ ﺩﺭ ﻫﺠﺎ ﻭ ﺛﻨﺎ
ﺷﺎﻋﺮِ ﺭﻭﺳﺘﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﮐﺮﺩﻩ ﮔﻞ ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻋﻬﺪ ﺑﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺗﺎ ﻧﻔﺲ ﺩﺍﺭﻡ
ﺑﺪﻭﻡ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﮔﺮﭼﻪ ﺭﺍﻧﺪﻩ ﻣﺮﺍ ﺯ ﺩﺍﻣﺎﻧﺶ
ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﻡ ﺁﺷﻨﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ، ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭ ﺳﻮﮔﻨﺪ !
ﺁﺭﺯﻭ ﺟﺰ ﺑﻘﺎﯼ ﭼﻮﭘﺎﻧﺎﻥ
ﻫﺴﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﻥ ﺑﻪ ﺗﻦ، ﻗﻠﻢ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ
ﻣﯽﺳﺮﺍﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ چوپانان
راهی چوپانانی ﻧﻮﺍﺩﻩ ﯾﻐﻤﺎﯼ ﺟﻨﺪﻗﯽ
علل افتادن سیل در قنات
معمولا سیل در میله های چاهایی کا در مسیر سیل قرار می گیرند این خسارت را ایجاد می کند و علل مختلفی دار
۱- بسته نبودن اصولی درب چاه
بعض اوقات افرادی برای کنجکاوی یا کشیدن آب از چاه درب چاه را می گشایند و حتی از قرار دادن درب چاه روی آن دوباره خودداری می کنند
۲-فرسایش خاک محافظ دور میله چاه
صاحبان قنات لازم است با حمل خاک رس قوی دور دهانه چاه را چند متری خاک ریزی کنند و بکوبند تا این مشکل حل شود با وجود لودر و کمپرسی و غلطک انجام این کار آسان است
۳-موش های صحرایی علاقه زیادی به حفر لانه در اطراف دهانه چاه ها دارند و همین حفره ها سبب نفوذ آب به داخل قنات می شود پس هر سال باید این لانه هابا طعمه گذاری از بین برود و لانه ها با خاک پر شود
۳- ریشه پوسیده گیاه خار شتری خشک در اطراف چاه ها که باعث نفوذ سیل به داخل قنات می شود
برای این کار در چاه هایی که محل رویش گیاهان ریشه بلند هستند بهتر است خاک ریز دومی با فاصله از خاک ریز اول دور میله چاه ایجاد شود
خانم آزاد من برعکس بسیاری از کسان که مسئولیت این پست را به شما تبریک گفته اند تصمیم چنین کاری را ندارم و اصلاً نه خوشحالم که شما برای این جایگاه انتخاب شده اید نه ناراحت زیرا اگر شما نیز انتخاب نمی شدید شخص دیگری انتخاب می شد که من به او چنین احساسی داشتم
اما همانطور که شما یکی شهری روستازاده هستید من هم یکی شهری روستا زاده هستم
همین جا لازم است بگویم که من به شما راُی نداده همانطور که به رقیبان شما هم راُی ندادم اما چون به هر حال شما با راُی اندک ۶۷۰۰ رای به عنوان نماینده شهرستان های نائین و خور و بیابانک انتخاب شده اید و در مجلس به اندازه نماینده تهران و مشهد با رأی ۹۰۰۰۰۰ دارای قدرت مساوی هستید و از آنجا که در مجلس برای همه مردم ایران در تمام نقاط قانون تصویب می کنید صرفاً به عنوان یک ایرانی نه یک چوپانانی نائینی از شما انتظارات کلانی دارم که هر چند در دوره اول نتوانستید بخش مهمی از انتظارت مرا بر آورده سازید و شاید ناوارد و تازه کار بودید.اما در این دوره من ومن های دیگر زیادی از شما انتظار داریم که :
۱- خانم نماینده ماده ۸۵قانون اساسی
برای موارد اضطراری است شما نباید در حالت عادی اختیار تصویب قوانین مهمی چون صیانت از فضای مجازی و قانون حجاب را در اختیار گروهی خاص قرار دهید و اجازه ندهید اکثریت نمایندگان قانون را بررسی و واکاوی و
تصویب کنند مگر قسمت های اول این اصل را نخوانده اید
۲- همانطور که شما حق دارید بدون فیلتر شکن در ایام تبلیغات انتخابات از فضای تلگرام و اینستاگرام جهت ارائه برنامه هایتان بهره ببرید این حق را همه مردم دارند پس نباید شما با تصویب قوانینی اجازه دهید که مانع این حق مردم شوند
۳-شما باید حافظ حقوق مردم در حفظ و اجرای قوانین باشید و شما می دانید که دولت موظف است حقوق کارمندان و کارگران را مطابق افزایش تورم افزایش دهد شما چگونه به خود اجازه می دهید به بهانه نبودن بودجه حقوق اکثریت مردم را زیر پا گذارید از حقوق های نجومی( اول از خودتان و بعد از بقیه نجومی بگیران )کم کنید و به همه مردم اضافه نمایید
۴- خانم نماینده شما نباید به کسانیکه عملکرد خوبی خود و خانواده اشان در بیت المال کشور عزیز ایران و قوانین جمهوری اسلامی ایران ندارنداعتماد کنید و درپست های مهم مملکتی به آنها راُی مثبت دهید
۵- خانم نماینده کانون های خانوادگی به علت تورم بیکاری قوانین ناکار آمد اعتیاد در خطر است باید باکمک جامعه شناسان ، روانشناسان ،علمای روحانیت ،اقتصاد دانان و حقوقدان ها مشورت کرده و قوانین نا کارآمد را حذف و قوانین پویا و بروز را مصوب کنید
۶- خانم نماینده آموزش و پرورش واقعا مریض است معلم و دانش آموز و آموزش طبقاتی خرخره مردم ایران را فشار می دهد چرا نمی خواهید به فکر اصلاح این نهاد مردمی باشید انتصاب وزرای دانشمند و مدبر باید مد نظرتان باشد
۷- وضعیت دارو و درمان و آموزش پزشکی و فرار پزشکان و پرستاران و قیمت های نجومی داروها ،اعمال پزشکی ،حق العمل بعضی پزشکان بیمه ها، حقوق قشر زحمتکش بیمارستان ها و درمانگاهها واقعا دیگر غیر قابل تحمل شده و این هاست که مردم را زجر می دهد و اصلاح آن از هر عمل خیری افضل تر است
۸- از اقتصاد و تورم و بی ارزش شدن پول مملکت و بالا رفتن قیمت طلا که ارتباطی مستقیمی هم با مهریه ها دارد و بیکاری جوانان دختران تحصیلکرده و پسران و ربا خواری و اختلاس های کلان آقا زاده و گرانی بی حساب و کتاب همه چیز همه باعث سقوط اقتصاد شده و درمانی برای آن در هیچ دولتی و مجلسی به نظر نمی رسد و من انتظار دارم در این زمینه ها شما تلاش فرمائید
و صد ها گفته دیگر هست که اگر شما در زمینه های فوق فعال شوید ما از شما انتظارات کوچکی مثل قیر رایگان و یا یارانه برای ده دهک فقیر جامعه نداریم
به هر حال امیدوارم به فکر حقوق نجومی و سواری شاسی بلند نباشید و مدرسه کودکان و نوجوانان جوانان و بیمارستان ها و مریض هاو دارو و شیر خشک و بیکاری و گرانی و تورم دغدغه خاطر شما باشد آن شاءالله اگر شما چنین باشید خداوند هم با شما خواهد بود و در دوره بعد به جای ۶۷۰۰ رای ۴۰۷۰۰ رآی بیاورید
با احترام : ابوالقاسم مستقیمی ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
خانم آزاد من برعکس بسیاری از کسان که مسئولیت این پست را به شما تبریک گفته اند تصمیم چنین کاری را ندارم و اصلاً نه خوشحالم که شما برای این جایگاه انتخاب شده اید نه ناراحت زیرا اگر شما نیز انتخاب نمی شدید شخص دیگری انتخاب می شد که من به او چنین احساسی داشتم
اما همانطور که شما یکی شهری روستازاده هستید من هم یکی شهری روستا زاده هستم
همین جا لازم است بگویم که من به شما راُی نداده همانطور که به رقیبان شما هم راُی ندادم اما چون به هر حال شما با راُی اندک ۶۷۰۰ رای به عنوان نماینده شهرستان های نائین و خور و بیابانک انتخاب شده اید و در مجلس به اندازه نماینده تهران و مشهد با رأی ۹۰۰۰۰۰ دارای قدرت مساوی هستید و از آنجا که در مجلس برای همه مردم ایران در تمام نقاط قانون تصویب می کنید صرفاً به عنوان یک ایرانی نه یک چوپانانی نائینی از شما انتظارات کلانی دارم که هر چند در دوره اول نتوانستید بخش مهمی از انتظارت مرا بر آورده سازید و شاید ناوارد و تازه کار بودید.اما در این دوره من ومن های دیگر زیادی از شما انتظار داریم که :
۱- خانم نماینده ماده ۸۵قانون اساسی
برای موارد اضطراری است شما نباید در حالت عادی اختیار تصویب قوانین مهمی چون صیانت از فضای مجازی و قانون حجاب را در اختیار گروهی خاص قرار دهید و اجازه ندهید اکثریت نمایندگان قانون را بررسی و واکاوی و
تصویب کنند مگر قسمت های اول این اصل را نخوانده اید
۲- همانطور که شما حق دارید بدون فیلتر شکن در ایام تبلیغات انتخابات از فضای تلگرام و اینستاگرام جهت ارائه برنامه هایتان بهره ببرید این حق را همه مردم دارند پس نباید شما با تصویب قوانینی اجازه دهید که مانع این حق مردم شوند
۳-شما باید حافظ حقوق مردم در حفظ و اجرای قوانین باشید و شما می دانید که دولت موظف است حقوق کارمندان و کارگران را مطابق افزایش تورم افزایش دهد شما چگونه به خود اجازه می دهید به بهانه نبودن بودجه حقوق اکثریت مردم را زیر پا گذارید از حقوق های نجومی( اول از خودتان و بعد از بقیه نجومی بگیران )کم کنید و به همه مردم اضافه نمایید
۴- خانم نماینده شما نباید به کسانیکه عملکرد خوبی خود و خانواده اشان در بیت المال کشور عزیز ایران و قوانین جمهوری اسلامی ایران ندارنداعتماد کنید و درپست های مهم مملکتی به آنها راُی مثبت دهید
۵- خانم نماینده کانون های خانوادگی به علت تورم بیکاری قوانین ناکار آمد اعتیاد در خطر است باید باکمک جامعه شناسان ، روانشناسان ،علمای روحانیت ،اقتصاد دانان و حقوقدان ها مشورت کرده و قوانین نا کارآمد را حذف و قوانین پویا و بروز را مصوب کنید
۶- خانم نماینده آموزش و پرورش واقعا مریض است معلم و دانش آموز و آموزش طبقاتی خرخره مردم ایران را فشار می دهد چرا نمی خواهید به فکر اصلاح این نهاد مردمی باشید انتصاب وزرای دانشمند و مدبر باید مد نظرتان باشد
۷- وضعیت دارو و درمان و آموزش پزشکی و فرار پزشکان و پرستاران و قیمت های نجومی داروها ،اعمال پزشکی ،حق العمل بعضی پزشکان بیمه ها، حقوق قشر زحمتکش بیمارستان ها و درمانگاهها واقعا دیگر غیر قابل تحمل شده و این هاست که مردم را زجر می دهد و اصلاح آن از هر عمل خیری افضل تر است
۸- از اقتصاد و تورم و بی ارزش شدن پول مملکت و بالا رفتن قیمت طلا که ارتباطی مستقیمی هم با مهریه ها دارد و بیکاری جوانان دختران تحصیلکرده و پسران و ربا خواری و اختلاس های کلان آقا زاده و گرانی بی حساب و کتاب همه چیز همه باعث سقوط اقتصاد شده و درمانی برای آن در هیچ دولتی و مجلسی به نظر نمی رسد و من انتظار دارم در این زمینه ها شما تلاش فرمائید
و صد ها گفته دیگر هست که اگر شما در زمینه های فوق فعال شوید ما از شما انتظارات کوچکی مثل قیر رایگان و یا یارانه برای ده دهک فقیر جامعه نداریم
به هر حال امیدوارم به فکر حقوق نجومی و سواری شاسی بلند نباشید و مدرسه کودکان و نوجوانان جوانان و بیمارستان ها و مریض هاو دارو و شیر خشک و بیکاری و گرانی و تورم دغدغه خاطر شما باشد آن شاءالله اگر شما چنین باشید خداوند هم با شما خواهد بود و در دوره بعد به جای ۶۷۰۰ رای ۴۰۷۰۰ رآی بیاورید
با احترام : ابوالقاسم مستقیمی ۱۳ اسفند ۱۴۰۲
نوشته : ابوالقاسم مستقیمی
چگونه دو چاه به یکدیگر وصل می شد
در قدیم دوربین های مهندسی امروزی وجود نداشت و استاد کاران قنات از قوانین هندسی برای حفره قنات بهره می بردند
ابتدا دو میله چاه در فاصله ۵۰ متری به هم در مسیر قنات کنده می شده مطابق شکل ۱
البته عمق چاه بالایی و چاه پائینی با توجه به ترازی که قبل کشیده بودند حساب می شد و به همان عمق حساب شده میله چاه حفر می شد
بعد از حفر میله چاهها نوبت کندن کانال کانال اتصال دوچاه به هم فرا می رسید و برای آنکه زحمت آوردن خاک کانال کمتر شود یکدست مقنی از میله A شروع به حفر قنات می کرد و یکدست معنی از میله چاه B این کار را انجام می دادند
چگونه مسیر کندن کانال قنات تعیین می شد
برای تعیین مسیر کانال ابتدا میخ چوبی در دوطرف قنات نصب می شدو ریسمانی محکم از نقطه Aبه نقطه B متصل می شد سپس دو ریسمان در دهانه چاه الف به چوبی بدون قوس بسته می شد و چوب به ته چاه آویزان می شد و دو سر دیگر ریسمان به ریسمان بالای چاه متصل می گردید در چاه Bنیز این عمل تکرار می شد چوب های ته چاه مسیر کندن کانال را مشخص می کرد پس کندن شروع می شد تا کانال ها از دو طرف به هم می رسید
اصلاح شیب قنات
وقتی دو سه پشته کنده می شد مقداری آب از طرف مادر چاه رها می شد اگر آب با شیب ملایم به طرف پائین جریان می یافتشده قنات خوب بود ولی اگر جریان آب کند بود یا آب در جایی انباشته می شد لازم بود که برای ایجاد شیب ته کانال ها کف کنی شود به همین علت اگر شما در کانال یک قنات حرکت کنید میبینید بعضی جاها سقف کانال بلندتر است و آنجا مکانی بوده که برای شیب قنات کف کنی انجام شده
اصلاح انحراف در کانال قنات
در بعضی از کانال ها وسط کانال قوسی وجود دارد که دو کانال در یک راستا به هم متصل نشده
در فیلمی که از یک قنات در اردکان دیدم این قوس برای گروه محقق و کارگردان و فیلمبردار سؤ ال شده بود که این قوس برای چیست و خودشان توجیه می کردند که این قوس برای شکست فشار آب است البته چنین نیست
بعضی اوقات بر اثر خطایی که یکی از معنی ها انجام می داد کمی از مسیر مشخص شده انحراف پیدا می کردمطابق شکل ۲در نتیجه وقتی هر دو مقنی ۲۵ متر کانال را می کندند به هم نمی رسیدند اما صدای کلنگ آنها به گوش می رسید آنها متوجه انحراف شده به سوی صدا کانال انحرافی می زنند تا به هم برسند
@choopananabad
ممنون می شوم اگر تجربیات و اطلاعات خودتان را در این زمینه در اختیار همگان قرار دهید
نوشته: ابوالقاسم مستقیمی
احتمالا کلمه زرو+ مند یک کلمه مرکب باشد از زرو مند لذا من به دنبال معنای کلمه زرو رفتم و نتیجه آن را در زیر می خوانید
زرو
لغت نامه دهخدا
زرو. [ زَ ] ( اِ ) بر وزن و معنی زلو باشد چه در فارسی رای بی نقطه به لام تبدیل می یابد و آن جانوری است که چون بر اعضا بچسبانند، خون از آنجا بمکد. ( برهان ) . جانوری است که چون آن را بر عضوی بچسبانند خون را بمکد و آنرا زلو، شلوک و دیوچه خوانند. ( جهانگیری ) . زلو است که خون خورد و آنرا دیوچه و شلوک نیز گفته اند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) . نام جانوری است که خون زائد [ بدن ] را بدان بکشند و آنرا زلو و دیوچه گویندهندیش جوک خوانند. ( شرفنامه ٔ منیری ) .
اما معنی کلمه مندچنین آمده
مند
لغت نامه دهخدا
مند. [ م َ ] ( پسوند ) یعنی خداوند، با کلمه ٔ دیگر ترکیب کنند و تنها مستعمل نشده چون مستمند و دردمند و روزی مند و آزمند و آه مند. ( فرهنگ رشیدی ) . به معنی صاحب و خداوند باشد و بیشتر در آخر کلمات آید، همچو دولتمند؛ یعنی صاحب دولت و ارجمند؛ یعنی صاحب و خداوند قدر و قیمت و حاجتمند و دردمند هم از این قبیل است به معنی صاحب درد و غمناک . ( برهان ) ( آنندراج ) . از جمله حروفی است که همیشه به آخر اسم ملحق می گردد و معنی دارایی و خداوندی به آن می دهد، مانندارجمند؛ یعنی خداوند قدر و قیمت و حاجتمند؛ یعنی صاحب حاجت و محتاج و دردمند؛ یعنی دارای درد و خردمند؛یعنی دارای خرد و عقل .
پس ترکیب این دو کلمه ، یعنی جایی که زالو زیاد دارد و لزومی ندارد که ما آنرا زلوبند بخوانیم زیرا زرو از زالو قدیمی تر است و چون بندی هم در کار نیست و فقط سلخ آبی است پس همان پسوند مند بهتر است لذا بهتر است ما آنرا همانطور که گذشتگانمان زرومند گفته اند زرومند بنامیم
https://abadis.ir/fatofa/%D8%B2%D8%B1%D9%88%D9%85%D9%86%D8%AF/
نوشته:ابوالقاسم مستقیمی
اگر بچه چوپانان باشید حتماً غدایی که در آن ادویه چوپانان مصرف شده را می پسندید یا من دیده ام که در مغازه های چوپانان این ادویه عرضه می شود و مشتری مخصوص خودش را هم دارد
من سالهاست که خودم این ادویه را آماده می کنم و استفاده می کنم