- گوسفندیه؟ آقای بندهعلی گفت:
- نه گابیه. خانمم پرسید:
- بومیه؟
که ناگهان جناب بندهعلی غضبآگین و با نگاه عاقل اندر سفیه رو به همه ما کرد و با لهجهی غلیظ نایینی، با استفهام انکاری و با تأکید فراوان گفت:
- نایین گاب دارد؟؟!!!!!
و ذهن من حسابی درگیر شد با تأکیدی که جناب بندهعلی در جمله پرسش تأکیدی خود بیان داشتند قطعاْ نایین گاب ندارد!!! نه تنها اکنون گاب ندارد بلکه ظاهراْ به نظر میرسد که هرگز در طول تاریخ حیات خویش گاب نداشته است!!! و مرا بر آن داشت که پژوهشی مفصل و دامنهدار در این زمینه داشته باشم؛ چرا که برای من عجیب بود! چرا در دنیایی که پر از گاب است و صنعت گابداری از صنایع پرسود و کارآفرین و حتی پاک و سالم و سبز است -که حتی شنیدهام بزرگان خودمان هم دستی در این صنعت پرسود دارند و حتی آمریکا این کشور بزرگ و پرقدرت پر از گاب است تا آن جا که به آمریکایی به تعریض گابچرون و کابوی میگویند- چرا نایین، شهر زادبوم من، گاب ندارد؟
و تحقیقات آغاز شد. تحقیقات میدانی، آزمایشگاهی و کتابخانهای و هرچه بیشتر میجستم کمتر مییافتم و کمکمک به این نتیجه رسیدم که نایین نه تنها اکنون گاب ندارد بلکه در گذشته حتی زمان مشیرالدوله[1] و پیرنیاها[2] و دوران دکتر فاطمی[3] و حتی در زمان آیتالله نایینی[4] هم گاب نداشته و تازه عجیبتر این که در تحقیقات باستانشناسی در نارین قلعه[5] و حتی در تحقیقات اسطورهای در شهر طبره[6] در دورافنادهترین نقطهی شهرستان نایین یعنی در حاشیه غربی ریگ جن هم اثری از آثار وجود گاب نیست تنها در نارین قلعه و شهر اسطورهای طبره آثاری از خاکستر تاپالهی گاب دیده شده که معلوم شد تاپالهی گاب مصرف سوختی داشته و از شهرهای مجاور مثل کاشان و قم و اصفهان و یزد که سابقهای تاریخی در صنعت گابداری دارند و گاب در این مکانها به وفور بوده و هست وارد میشده و تنها به این دلیل است که آثاری از خاکستر تاپالهی گاب در تاریخچهی این شهرستان دیده میشود و صد البته در قرون اخیر هم به دلیل تغییرات اساسی در منابع سوخت از هیزم گرفته تا نفت و گاز اثری از آثار این نوع سوخت در تاریخ اخیر شهرستان نایین دیده نمیشود!
نارین قلعهی نایین
من بسیار شگفتزده شدم که چرا نیاکان من از فواید گسنردهی این صنعت غافل ماندهاند؟ خدا میداند ما بروبچههای این شهرستان در طول تحصیل، چند انشا در فواید گاب نوشته باشیم و چقدر از فواید گوشت و پوست و حتی شاخش قلمفرسایی کردهایم و چه بسا بعضی از ما دانشآموزان خوش ذوق در پایان انشای خود چنین نتیجهگیری کرده باشیم که: پس نتیجه میگیریم که گاب حیوان مفیدی است ؛ پس ما باید گاب باشیم. پس چرا ما گاب نداریم؟ و چرا باید ما در این زمینه نیازمند دیگر شهرها و کشورها و حتی کشورهای استعمارگری چون آمریکا باشیم؟ چرا ﺍﺯ گاب این موجود پرسود و بیآزار که اگر آخورش پر باشد به هیچ چیز و هیچ کس کار ندارد و حتی در ادبیات ما هم رسوخ کرده و مرتب مشبهبه واقع میشود بیبهره ماندهایم؟ موجودی که حتی در بعضی نقاط جهان مقدّس است و پرستش هم میشود - به هند یروید تا ببینید جایگاه این موجود تا کجاست که حتی آن سیاستمدار سیّاس بریتانیایی آن جایش را ماچ میکند تا سلطهی استعماریش را چند سدهی دیگر تضمین کند-. با این که بر اهمیت این موجود واقفیم باز هم درنیافتم که:
- براستی چرا ما گاب نداریم و چرا وارد نمیکنیم؟
در تحقیقات دامنهدار خویش دریافتم که این آب و خاک حتی مهاجرپذیر هم نبوده و حتی گابهای سیستانی هم که در ایران بسیار معروفند در این سرزمین راه نیافتهاند و حتی اثری از گابهای اسراییلی که روزی شصت لیتر شیر میدهند و دوشیدنشان هم آسان است و گوسالههای خوشگوشت برزیلی و گابها و بوفالوهای شاخدراز آمریکایی هم که به تمام دنیا مهاجرت کرده و همهی سرزمینها را تصرف کردهاند راهی به سرزمین ما نیافتهاند و این از عجایب است! آیا آب و خاک و باد و هوای این سرزمین برای گابهای مهاجر ناسازگار است و این موجودات - که گهگاهی مقدس هم هستند- نمیتوانند در این سرزمین دوام بیاورند؟ و صد البته در تاریخ اثری از مهاجرت هیچ یک از این انواع ندیدم و متأسفانه چون در این مقوله به هیچ نتیجهای نرسیدم ناچار مهر تأیید بر گفتهی حاج آقا بندهعلی میزنم که: نایین نه تنها امروز گاب ندارد بلکه در هیچ دورهای از تاریخ معاصر و باستان و حتی ادوار اسطورهای هم گاب نداشته است!!! و این پرسش را که بیپاسخ مانده است دوباره مطرح میکنم تا شاید پژوهشگران این سرزمین پاسخی برایش بیابند
- براستی چرا نایین گاب ندارد؟
محمًد مستقیمی، راهی
دی ۱۳۹۴
[1] - میرزا نصرالله خان نائینی (درگذشتهٔ جمعه ۴ شعبان ۱۳۲۵، ۱۴ سپتامبر ۱۹۰۷) ملقب به مصباحالملک در ۱۲۹۹، مشیرالملک در ۱۳۰۸ و مشیرالدوله در ۱۳۱۷، سیاستمدار ایرانی از اواخر دوران ناصری تا اوایل سلطنت محمدعلی شاه بود. فرمان مشروطیت در دوران صدراعظمی او (۱۴ مرداد ۱۲۸۵ شمسی) به امضای مظفرالدین شاه رسید و تاج پادشاهی را پس از فوت مظفرالدین او بر سر محمد علی گذارد. مشیرالدوله از ۱۳۱۲ وزیر لشکر شد و در ربیعالثانی ۱۳۱۷ با فوت وزیر خارجه محسن خان مشیرالدوله، وزارت خارجه و لقب مشیرالدوله را به او سپردند.[۱][۲] او در زمان انقلاب مشروطه نقش میانجی را بر عهده گرفته بود و با عزل عینالدوله از نخست وزیری در ۷ جمادیالثانی و انتخاب او در ۱۰ جمادیالثانی ۱۳۲۴ به صدراعظمی، تحصن مشروطهخواهان در سفارت انگلستان پایان گرفت. مرگ مشیرالدوله دو هفته پس از ترور علیاصغرخان اتابک به طور مشکوکی روی داد و جسد او در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد.(منبع: ویکی پدیا)
میرزا نصرالله خان مشیرالدوله
[2] - میرزا نصرالله خان مشیرالدوله، حسن پیرنیا، حسین پیرنیا، باقر پیرنیا، داود پیرینا، ابوالحسن خان پیرنیا
خانواده پیرنیا در نوروز ۱۳۳۶ در پلکان جنوبی خانه مشیرالدوله پیرنیا (شکوه عظمی با چادر سفید در مرکز عکس)
[3] - سید حسین فاطمی (زاده ۱۲۹۶ در نایین - درگذشته ۱۸آبان ۱۳۳۳ در تهران) سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانی و از۱۳۳۱ تا ۱۳۳۲ وزیر امور خارجه ایران بود که پس از کودتای۲۸ مرداد توسط حکومت پهلوی اعدام شد. طرح «جمهوری» در آن مقطع از سوی فاطمی بوده است،[۱] به گفتهٔ دکتر مصدق، فکر ملی شدن نفت پیشنهاد دکتر حسین فاطمی بود. دکتر فاطمی را همراه با دکتر علی شایگان چهرههای برجسته جناح چپ دولت مصدق مینامیدند. او پیش از اعدام از دوبار ترور (یک بار توسط فداییان اسلام و یک بار توسط شعبان جعفری) جان به در برده بود..(منبع: ویکی پدیا)
دکتر حسین فاطمی و دکتر محمد مصدق
[4] - میرزا حسین نائینی , شیخ الاسلام محمدحسین غروی نائینی منوچهری اصفهانی (زاده ۲۷ ذیقعده ۱۲۷۶ (۲۶ خرداد ماه ۱۲۳۹ ش) در نائین[۱] ـ درگذشته ۲۶ جمادیالاول ۱۳۵۵ در نجف) مرجع تقلید شیعه بود. پدر او شیخ الاسلام میرزا عبدالرحیم، از خاندان بزرگ منوچهری بود که در شهر اصفهان پدرانش - پشت به پشت - لقب شیخ الاسلامی داشتند. خاندان نایینی در اصفهان به بهرهمندی از خوبیها شهره عام و خاص و از نظر علم و دینداری زبانزد همگان بودند و خانه ایشان در زمان بروز مشکلات پناه مستمندان بود.
شیخ الاسلام محمدحسین غروی نائینی
[5] - نارین قلعه یا نارنج قلعه، قلعهای باستانی در شهر نایین در استان اصفهان است. این بنا درست در مرکز بافت تاریخی شهر نایین و در بین محلههای قدیمی یعنی بابالمسجد ، کلوان ، نوآباد واقع شده است و قدیمی ترین بنای شناخته شده در بافت تاریخی شهر نایین است.[۱]
از مهمترین و قدیمی ترین بناهای شهر، «نارین قلعه» یا «نارنج قلعه» بنا بر نوع مصالح و سبک بنا، میتواند مربوط به دوران پارتیان[۲] یا دوران ساسانیان باشد و احتمالاً آتشگاه بوده است.[۳] که از آن به عنوان دژ یا کهن دژ شهر استفاده میشده است. به ویژه آن که این بنا درست درمیان بافت تاریخی نایین قرار گرفته است. درباره کارکرد قلعه اطلاع صحیحی در دست نیست. اما گمان میرود این قلعه، همراه با فضای اطراف، مرکز اداری و نظامی شهر بوده باشد. متأسفانه امروزه از این بنا چیزی جز چند دیوار خشتی و بقایای یک قلعه عظیم باقی نمانده است.
دور تا دور قلعه در قدیم خندقی احاطه نموده بودند که از پایینترین قسمت خندق تا بالاترین قسمت بنا در قدیم ۵۰ متر ارتفاع داشته است و بنای مذکور به صورت چند ضلعی بوده که چندین برج در گوشه اضلاع آن قرار داشت.[۴]
جنگ امیر مبارزالدین محمد آل مظفر و ملک اشرف چوپانی در این قلعه روی داد.[۵]. (منبع: ویکی پدیا)
[6] - این شهر در تاریخ اسطورهای افواهی ریگ جن ثبت شده و تنها در افسانههای ریگ جن در چوپانان شناخته شده است. (نگارنده