چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

وقف باغ پسته به ارزش هشت میلیارد ریال در چوپانان نایین


وقف باغ پسته به ارزش هشت میلیارد ریال در چوپانان نایین

وقف باغ پسته به ارزش هشت میلیارد ریال در چوپانان نایین

سرپرست اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان نایین گفت: باغ پسته ای 25 هکتاری در نایین وقف شد. 
           
به گزارش راسخون به نقل از روابط عمومی اداره کل اوقاف و امور خیریه استان اصفهان، احمد جبلی اظهار داشت: 25 هکتار زمین مزروعی و باغ پسته در چوپانان نایین وقف شد.
وی تصریح کرد: واقف خیراندیش نایینی باغ پسته و زمین مزروعی خود را که در چوپانان نایین واقع شده بود، وقف کرد.
 
سرپرست اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان نایین ادامه داد: این موقوفه با نیت روضه خوانی، اطعام و کمک به مستمندان و امور خیریه وقف شده است.
 
وی افزود: ارزش ریالی این موقوفه بالغ بر هشت میلیارد ریال برآورد شده است.
 
جبلی متذکر شد: طبق نظر سیدمحمد حسینی این واقف نیک اندیش، تولیت این موقوفه در زمان حیات با شخص واقف و پس از آن با اداره اوقاف شهرستان می باشد.


خاطرات جلال فاطمی انارکی21


خاطرات جلال فاطمی انارکی21

اخرین بخش ماجرا
استاد ,غذایشان را میل کرده , ظرف دسر ( کرم کارامل ) جلوی رویشان بود .با حالتی بسیار جدی مرا خطاب قرار داده و گفتند :
راستش را بخواهی , به تو حسودی ام میشود . شبیه ماجرای تو را در سالهای جوانی ام داشته ام . دلباخته یکی از همکارانم شدم . ان خانم برای ملاقاتم , هیچ ملاحظه ای نداشت . خودش را اسیر نام و ننگ نکرده بود . مثل فاطمه به مکتب اصالت وجود ( اگزیستیالیسم ) اعتقاد داشت . عرف و عادت و سنن دست و پاگیر را تحمیلی میدانست .نقطه مقابلش که من بودم , سیاست اسه بیا اسه برو که گربه شاخت نزند را در پیش گرفته بودم .به شدت خودم را محدود کرده بودم تا مبادا حرف و حدیثی برایم روی دهد .اینده ام که خمیر مایه اش کسب اعتبار بود , برایم خیلی اهمیت داشت .از درک این گفته ی حافظ عاجز بودم که :گر مرید راه عشقی فکر بد نام مکن -شیخ صنعا خرقه رهن خانه خمار داشت . دختر اگاه و ازاده ای بود . نمی توانست خود را قانع کند که چرا تا این حد محتاط و محافظه کارم .به حساب ان می گذاشت که اگر عاشقش بودم , این قبیل مسائل پیش پا افتاده نباید برایم ارزشی داشته باشد . ترکم کرد و رفت پی زندگی خودش . عمری را در حسرت از دست دادنش گذراندم .رفتار تو را که می بینم , که برای دیدارش به اب و اتش می زنی , دلم میسوزد . با خود میگویم ای کاش که رفتار تو را پیشه کرده بودم .برایش جنگیده ای و تاوانش را هم داده ای . خوشا به حالت . نام و ننگ برایت یکسان بوده است .مصداق این سروده حافظ بزرگوار بوده ای که :
می خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب - چون نیک بنگری همه تزویر می کنند .
استاد حبیب بیش از یک ساعت در پشت میز غذا خوری از اطلاعات دقیقی که در باره فاطمه تهیه کرده بود , صحبت کرد .خلاصه گفته هایشان :

بعد از ظهر روزی که از مسافرت رامسر برگشتید , هنوز دقایقی از ورود فاطمه به خانه اش نمی گذشت که سیرجانی همراه ملیحه یکی از همکاران مشترکشان به خانه فاطمه میایند . تکرار همان حرفها و جواب رد شنیدن از فاطمه .
.سیرجانی , اب روغن قاطی می کند و با فریادهای بلند که همسایه ها متوجه میشوند او را ناراحت می کند .فاطمه که نمی تواند این وضعیت را تحمل کند , شبانه به منزل اقای منصوری ,  رئیس اداره میرود  و می گوید: مستاصل شده ام و دیگر نمیتوانم در این شهر بمانم . با رفتنم به تهران موافقت کنید . سریعا به تهران میاید . تمام حرفهائی که در مورد سیاسی بودن فاطمه گفته شده بود , تماما شایعه و نشات گرفته از عوامل مخرب همکارانش بود .
در تهران به خانه دوست سابقش که صاحبخانه اش نیز در دوره دانشجوئی بود مراجعه میکند و در بالاخانه همان خانه زندگی میکند . صاحب خانه اش با نام بدری , زنی مجرد حدود 50 ساله که از طریق خیاطی مزدی امرار معاش میکرده است . یکی از بستگان بدری که در موقع دانشجوئی فاطمه خواستگارش بوده است , مجددا خواسته اش را برای ازدواج با فاطمه مطرح می کند . در ان روزها روحیه فاطمه بسیار خراب بوده و از دانشسرا نیز مرخصی بدون حقوق گرفته بود .پاسخ مثبت میدهد و با این مرد50 ساله که وکیل رسمی دادگستری بوده است ازدواج می کند .استاد حبیب تاکید کرد در حال حاضر دو فرزند خرد سال سه چهار ساله دارد و خوشبخت است .خدمت دولتی اش - تدریس را نیز ادامه نداده است .توصیه های شدید حبیب به من این بود : مبادا با او تماسی داشته باشی . زن شوهر دار است و اگر با تماس تو مشکلی برایش پیش بیاید برای همیشه وجدانت در عذاب خواهد بود . مرتبا این توصیه را به من داشتند که لزومی نداشت و من هیچوقت اخلاقا چنین کاری نمیکردم . گرچه به صدق گفته های حبیب اعتماد داشتم اما دلم راضی نبود که همه چیز و همه اتفاقات را برایم گفته باشند . مطالبشان هم خوانی نداشتند . از همدیگر خداحافظی کردیم . در ان روزها و بخصوص روزهای بعد کمتر به دفتر مجله میرفتم . وقت ازاد نداشتم . کار کردن در اداره و و درس خواندن در دانشگاه مجالی به من نمیداد که خدمتشان برسم . یک سال و چند ماه بعد از این ملاقات , بطور کاملا اتفاقی که برای فاطمه نیز اتفاقی بود, در خانه بدری , من و فاطمه همدیگر را ملاقات کردیم . فقط بخشی از گفته های استاد حبیب واقعیت داشتند. شرح این ملاقات را نه حالا که زمانی دیگر به ان خواهم پرداخت .

تلاش برای جستجوی جوان گمشده در کویر مصر

تلاش برای جستجوی جوان گمشده در کویر مصر ادامه دارد

» سرویس: ایسنا- استان ها - اصفهان
35115.jpg

رییس‌جمعیت هلال احمر شهرستان خوروبیابانک گفت: جستجو برای یافتن جوان گم شده درکویر "مصر" شهرستان خور و بیابانک هنوز ادامه دارد و احتمال زنده پیدا شدن این جوان وجود دارد.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران‌(ایسنا)، در خور و بیابانک، حسین ایرجی با بیان این‌که جستجو برای پیدا کردن جوان گمشده در کویر مصر شهرستان خور وبیابانک تاکنون بی نتیجه مانده است، اظهار کرد: در جستجوی دو روزه امدادگران اعزامی به این منطقه هیچ اثری از این فرد پیدا نشده و گم‌شدن این فرد در این منطقه تنها یک حدس است.

وی با بیان این‌که گم شدن افراد در این منطقه بی‌سابقه نیست، خاطرنشان کرد: جستجو برای یافتن این فرد هنوز ادامه دارد و احتمال زنده پیدا شدن این جوان وجود دارد.

رییس جمعیت هلال احمر شهرستان خوروبیابانک ادامه داد: علی قارونی جوان 27 ساله تهرانی پس از سه شبانه روز اقامت در یکی از مهمانسرای توریستی روستای مصر یکشنبه- 18 خرداد ماه- سال جاری به دلیل مطالعه بر روی گیاهان دارویی و نا‌آشنا بودن با منطقه کویری روستای مصر گم شد.

ایرجی خاطرنشان کرد: طی تماس تلفنی دهیار روستای مصر مبنی برعدم مراجعه فرد مذکور بلافاصله اکیپ امدادی جمعیت هلال احمر با یک دستگاه آمبولانس، یک دستگاه پیکاپ سواری و دو دستگاه موتور سواری گشت و 10 نفر نجاتگر امدادی و هم‌چنین افراد راهنمای بومی به جستجوی این جوان گم شده به منطقه اعزام می‌شوند و تلاش برای جستجوی این جوان هم‌چنان ادامه دارد.

به گزارش ایسنا، شهرستان کویری خوروبیابانک با 12 هزار کیلومتر مربع در 420 کیلومتری شرق اصفهان واقع است. روستای گردشگری مصر نیز در 50 کیلومتری شمال غربی مرکز این شهرستان قرار دارد.

برگی از تقویم لاله ها؛


برگی از تقویم لاله ها؛

لحظه‌ای با شهدای اصفهان

لحظه‌ای با شهدای اصفهان


مرتضوی

شهید غلامرضا مرتضوی در سال ۱۳۳۹ در روستای حجت آباد از توابع شهرستان نائین چشم به جهان گشود. پدرش علی اکبر، کارگر معدن بود و مادرش ماهرخ نام داشت. غلامرضا تا پایان دوره متوسطه در رشته فنی تحصیل کرد و دیپلم گرفت. او راننده کامیون بود. غلامرضا در سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. او به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور پیدا کرد و هفدهم خرداد ۱۳۶۳ در پاسگاه مرزی ارومیه بر اثر زخمی شدن تمام بدن انفجار مین شهید شد. مزار او در گلزار شهدای چوپانان واقع است.

نقل از:http://khabarfarsi.com/ext/9453452

تشکیل جلسه کارآفرینان در انارک

نماینده نایین: در دو سال گذشته کمتر از20 درصد بودجه شهرستان اختصاص یافت

نایین،اصفهان-ایرنا- نماینده مردم نایین و خورو بیابانک در مجلس شورای اسلامی گفت: در دو سال گذشته کمتر از بیست درصد بودجه مصوب شهرستان نایین محقق شده است.

به گزارش ایرنا، سید حمید رضا طباطبایی نایینی عصر شنبه در جلسه کارآفرینان در انارک اظهار کرد: در این مدت اعتبارات شهرستان حدود هفت و نیم میلیارد تومان بود که کمتر از یک میلیارد تومان آن تخصیص پیدا کرده است.

وی افزود: این اعتبارت هم در جاهایی که الزامات هزینه ای وجود داشته، صرف شده است. 

طباطبایی گفت: به علت مشکلات اعتباری بیش از چهار هزار پرو‍ژه عمرانی در کشور تعطیل شده و در شهرستان نایین هم با پروژه های نیمه تمام زیاد مواجه هستیم. 

وی افزود: باید بودجه هایی که اختصاص پیدا کرده در جلوگیری از تعطیلی کارگاه ها هزینه شود و از پیمانکار جاده انارک درخواست شده که کارگاه خود را تعطیل نکنند.

طباطبایی گفت: باوجود افت سی تا پنجاه درصدی تولید و اشتغال در بعضی از صنایع کشور، با همکاری و حمایت هایی که از کارخانه داران در حوزه های قطعه سازی و سیمان و کاشی در نایین صورت گرفت تعدیل نیرو را به صفر رساندیم.

جلسه کارآفرینان با حضور رییس اداره صنعت معدن و تجارت و فرماندار نایین و کارآفرینان شهرهای نایین و انارک برگزار شد و در پایان آن شرکت کنندگان از کارخانجات در حال احداث انارک بازدید کردند.

انارک در 75 کیلومتری شرق نایین در شرق استان اصفهان قرار دارد.

کشته شدن راننده خانم 36 ساله درمحور چوپانان -اردکان

رئیس پلیس راه استان یزد از فوت چهار نفر به دنبال واژگونی خودروها در محورهای استان یزد خبر داد.
  سرهنگ احمد مظفری، ظهر شنبه در جمع خبرنگاران اظهار داشت: در تعطیلات پایان هفته گذشته، چهار حادثه واژگونی خودروهای سواری در یزد رخ داده که در این حواث چهار نفر جان خود را از دست دادند.

وی عنوان کرد: در یکی از این حوادث، واژگونی یک دستگاه پروتون در محور اردکان به نایین، مرگ راننده 55 ساله این خودرو را رقم زد.

مظفری خاطرنشان کرد: در حادثه ای دیگر نیز واژگونی پژو پارس در محور چوپانان، سبب کشته شدن راننده خانم 36 ساله این خودرو شد.

وی بیان کرد: در حادثه ای دیگر نیز در این ایام، یک دستگاه سواری پژو در محور شهر بابک - هرات واژگون شد که یکی از سرنشینان خودرو در دم جان خود را از دست داد.

رئیس پلیس راه استان یزد با اشاره به چهارمین حادثه و واژگونی یک دستگاه سواری پژو پارس در کمربندی غربی اردکان - میبد یادآور شد: در این سانحه راننده و سرنشینان خودرو مصدوم شدند و یکی از آنها پس از انتقال به بیمارستان به علت شدت جراحات وارد، جان خود را از دست داد.

مظفری علت تمامی این حواث را عدم توجه به جلو، عجله و شتاب بی مورد و ناتوانی در کنترل وسیله نقلیه بر اثر خستگی و خواب آلودگی در ساعات اولیه صبح اعلام کرد.
نقل از http://khabarfarsi.com/ext/9449075

اطلاعیه مهم در مورد شرکت تعاونی حجت آباد


بسمه تعالی

نقل از: http://choopanan.com/

لیست اسامی وحق السهم مالکین روستای حجت اباد چوپانان

بدینوسیله جهت تشکیل تعاونی کشاورزی روستای حجت اباد توجه مالکین محترم را به نکات زیر جلب نموده ،خواهشمند است پس از مطالعه چنانچه درحق السهم یا موارد مندرج زیر اعتراض دارند با تلفنهای آقایان  پورحیدری (09131190178) وعباس زاهدی(09133515538) وعباس صادق محمدی (09138497868) تماس گرفته تا رفع اشکال گردد.

1_حق السهم هریک از مالکین براساس سهم آبه تعیین گردیده است.

2_چنانچه حق السهم هریک از شرکاء صحیح وبلااشکال است مقابل نام خود را امضاء فرمایید.

3_آقایان ابوالقاسم پورحیدری،عباس زاهدی ،محمدمستقیمی،کیکاووس عسکریان ،خانم پری سیما طباطبایی انارکی،بعنوان هیئت موسس پیشنهاد میگردند تا اقدامات لازم حهت تاسیس تعاونی رابعمل آورند.

4_آقای عباس صادق محمدی فرزند مرحوم کدخدا جهت پیگیری امور ثبتی شرکت معرفی وامضاء نامبرده مورد تایید شرکاست.

5_هیئت مدیره ومدیرعامل پس از انجام مقدمات کار وطبق روال سازمان تعاون متعاقبا تعیین خواند گردید.

6_امضاء هریک از شرکاء در مقابل نامشان به معنی تایید موارد فوق واجازه اقدام درجهت تاسیس تعاونی می باشد.


 ردیف نام مالک حق السهم حبه حق  آبه ساعت امضاء وتلفن مالک
 1 ورثه مرحوم میر سیدعلی طباطبایی انارکی 18 36 
 2 آقای ابوالقاسم پورحیدری 18.5 37 
 3 ورثه مرحوم میرسیدمحمد طباطبایی انارکی 8.5 17 
 4 آقای حسن آقا عمادی 8 16 
 5 ورثه مرحوم حسن عسکریان  یاور 6 12 
 6 ورثه مرحوم عباس هدایت جلوه بشیر 6 12 
 7 ورثه مرحوم ابراهیم حاج بافری 5 10 
 8 ورثه مرحوم باقرکلباسی 5 10 
 9 آقای علیجان طاهر 5 10 
 10 ورثه مرحوم میرزا مهدی مستقیمی 4 8 
 11 آقای اکبر ملک 4 8 
 12 ورثه مرحوم عبدالرحیم زاهدی 3 6 
 13 آقای محمدعلی بقایی 3 6 
 14 ورثه مرحوم حاج مهدی برادران 3 6 
 15 ورثه مرحوم باقر طاهری 3 6 
 16 اقدس عظیمی(همسر عبدالرحیم یزدانفر) 3 6 
 17 بلقیس یزدانی 3 6 
 18 ابوالقاسم جلالپور 3 6 
 19 کوکب پارباد(ورثه مرحوم علی ثابتی 3 6 
 20 آقای عباس جلالپور فرزند محمدعلی 3 6 
 21 خانم جواهر مستقیمی 2.5 5 
 22 آقای علیرضا نجفیان 1.5 3 
 23 حسین هدایت 1 2 
 توضیح اینکه مدار آب 10 روزه میباشد.
 120 حبه 240ساعت 

اطلاعیه مهم در مورد شرکت تعاونی حجت آباد


بسمه تعالی

نقل از: http://choopanan.com/

لیست اسامی وحق السهم مالکین روستای حجت اباد چوپانان

بدینوسیله جهت تشکیل تعاونی کشاورزی روستای حجت اباد توجه مالکین محترم را به نکات زیر جلب نموده ،خواهشمند است پس از مطالعه چنانچه درحق السهم یا موارد مندرج زیر اعتراض دارند با تلفنهای آقایان  پورحیدری (09131190178) وعباس زاهدی(09133515538) وعباس صادق محمدی (09138497868) تماس گرفته تا رفع اشکال گردد.

1_حق السهم هریک از مالکین براساس سهم آبه تعیین گردیده است.

2_چنانچه حق السهم هریک از شرکاء صحیح وبلااشکال است مقابل نام خود را امضاء فرمایید.

3_آقایان ابوالقاسم پورحیدری،عباس زاهدی ،محمدمستقیمی،کیکاووس عسکریان ،خانم پری سیما طباطبایی انارکی،بعنوان هیئت موسس پیشنهاد میگردند تا اقدامات لازم حهت تاسیس تعاونی رابعمل آورند.

4_آقای عباس صادق محمدی فرزند مرحوم کدخدا جهت پیگیری امور ثبتی شرکت معرفی وامضاء نامبرده مورد تایید شرکاست.

5_هیئت مدیره ومدیرعامل پس از انجام مقدمات کار وطبق روال سازمان تعاون متعاقبا تعیین خواند گردید.

6_امضاء هریک از شرکاء در مقابل نامشان به معنی تایید موارد فوق واجازه اقدام درجهت تاسیس تعاونی می باشد.


 ردیف نام مالک حق السهم حبه حق  آبه ساعت امضاء وتلفن مالک
 1 ورثه مرحوم میر سیدعلی طباطبایی انارکی 18 36 
 2 آقای ابوالقاسم پورحیدری 18.5 37 
 3 ورثه مرحوم میرسیدمحمد طباطبایی انارکی 8.5 17 
 4 آقای حسن آقا عمادی 8 16 
 5 ورثه مرحوم حسن عسکریان  یاور 6 12 
 6 ورثه مرحوم عباس هدایت جلوه بشیر 6 12 
 7 ورثه مرحوم ابراهیم حاج بافری 5 10 
 8 ورثه مرحوم باقرکلباسی 5 10 
 9 آقای علیجان طاهر 5 10 
 10 ورثه مرحوم میرزا مهدی مستقیمی 4 8 
 11 آقای اکبر ملک 4 8 
 12 ورثه مرحوم عبدالرحیم زاهدی 3 6 
 13 آقای محمدعلی بقایی 3 6 
 14 ورثه مرحوم حاج مهدی برادران 3 6 
 15 ورثه مرحوم باقر طاهری 3 6 
 16 اقدس عظیمی(همسر عبدالرحیم یزدانفر) 3 6 
 17 بلقیس یزدانی 3 6 
 18 ابوالقاسم جلالپور 3 6 
 19 کوکب پارباد(ورثه مرحوم علی ثابتی 3 6 
 20 آقای عباس جلالپور فرزند محمدعلی 3 6 
 21 خانم جواهر مستقیمی 2.5 5 
 22 آقای علیرضا نجفیان 1.5 3 
 23 حسین هدایت 1 2 
 توضیح اینکه مدار آب 10 روزه میباشد.
 120 حبه 240ساعت 

حفظ بافت سنتی با چه قیمتی؟


(مقاله شماره 1)

در این که باید حافظ بافت سنتی که نماد روستای چوپانان است باشیم، شکی نیست. اما این سوال را هم باید از خودمان بپرسیم که برای حفاظت از بافت سنتی که به نوعی نماد فرهنگ، تاریخ، معماری، و... چوپانان است، چه اقداماتی انجام گرفته؟

واضح است که بهترین راه حل برای اینکه هم بافت سنتی حفظ شود و هم مالک خانه بتواند به اهداف خود برسد، مقاوم سازی، بازسازی و زیبا سازی می باشد. همچنین این نکته هم واضح است که مقاوم سازی، بازسازی و زیبا سازی یک واحد سنتی نیازمند ملزومات مربوط به خودش می باشد.

حال این سوالات پیش می آید که:

*آیا افراد متخصص و کارشناس برای مقاوم سازی، بازسازی و زیباسازی بافت سنتی در چوپانان وجود دارند؟ یا به راحتی در دسترس هستند؟

*آیا مسولان و ادارات مربوطه هیچ گونه تسهیلاتی را به صاحبان خانه به منظور تشویق آن ها برای حفظ بافت سنتی همراه با مرمت آن ارائه می دهند؟

آیا فرهنگ سازی برای حفظ بافت سنتی انجام شده؟ آیا جلسه های توجیهی با روستاییان انجام گرفته؟ آیا خود مسولان و دست اندرکاران پیش قدم شده اند و خانه هایشان را مقاوم و بازسازی کرده اند؟ و هزاران هزار سوال دیگر که مجال نوشتنشان نیست. دوستان باید توجه داشته باشیم که:

" با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود! "

(مقاله شماره 2)

ابتدا لازم است از کلیه کسانی که می کوشند با حفظ بافت سنتی نسبت به مرمت خانه ی خود اقدام کنند تشکر و قدر نمایی نماییم.

همانطور که مستحضر هستید چندی پیش مقاله های مختلفی با محتوی تخریب یکی از خانه های موجود در بافت سنتی در فضای مجازی، مانند سایت های خبرگزاری و فیسبوک و... منتشر شد. و متأسفانه هیچ یک از این ها بازتاب صحیحی از اصل ماجرا نداشتند و خواه یا ناخواه به قضاوت های نادرست دامن زدند. بر خلاف مقاله های نوشته شده، این خانه به منظور مقاوم سازی و بازسازی همراه با رعایت و حفظ اصول بافت سنتی زیر تیغ معماری رفت.

(مقاله شماره 3)

در این قسمت از همه ی دوستانی که در این زمینه صاحب نظر هستند، خواهش داریم ما را در این امر مهم یاری نمایند. و تنها به ارائه ی نظر و پیشنهاد اکتفا ننمایند و با حضور موثر و مستمر هر چه بیشتر خود باعث پیشبرد اهداف شوند. لازم به تاکید است تنها، کمک هایی ثمر بخش خواهد بود که کارشناسانه و از روی آگاهی باشند و به زمان های خاصی از سال (ایام محرم و ایام نوروز) که به چوپانان می آییم، محدود نشوند. دوستان باید با نهایت دلسوزی و وقف کردن خود یاری بخش روستا باشند.

دوستان سلام
بر خود لازم دانستم، چند کلمه ای درمورد نگه داری و بازسازی بافت قدیمی چوپانان (الماس خوش تراش کویر) بنویسم. البته نه به عنوان یک کارشناس. بلکه فقط به عنوان یک مطلع دلسوز که تا اندازه ای خود را مسئول می داند.
همان طور که دوست عزیزم نوشته اند، اینجانب معتقدم " با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمی شود " و فقط نوشته ها و نظرات کارساز نیست. بلکه باید در این چنین مواردجلساتی با حضور تعدادی از افراد دلسوز و مطلع و همچنین اعضای محترم شورای اسلامی و دهیار چوپانان، برگزار شود تا بلکه بتوانیم به نتیجه ای برسیم.
البته مشکلات زیادی در پیش رو داریم. از جمله: نبود بنّای سنتی کار، کمبود شدید کارگر در چوپانان، و اینکه هیچگونه کمک بلاعوض، یا وام با کارمزد کم، در اختیار صاحبان خانه های قدیمی قرار نمی گیرد.
به هر حال بیایید به جای نوشته ها و انتقاد های غیر منصفانه، با هم بنشینیم و پیشنهادات را به صورت حضوری بیان نموده و ان شاءالله بتوانیم برای حل مشکلات، راه حلی بیابیم. البته در حال حاضر این نظرات می تواند برای تشکیل جلسات، بسیار مفید و کارساز باشد.
( به امید روزی که دیگر هیچ خشتی از دیوار ها کنده نشود. )
دبیر انجمن دوست داران میراث فرهنگی چوپانان
عباس صادق محمدی
نقل ازhttp://choopanan.com/

خاطرات جلال فاطمی انارکی20

خاطرات جلال فاطمی انارکی20

پایان ماجرای فاطمه - قسمت اول 
هم زمان با روزهائی که استاد نظام وفا بدرود حیات گفته بود , شخصا به خانه استاد میرفتم تا سورسات مهمانان را از قبیل مواد غذائئ و میوه جات فراهم کنم . از درگذشت نظام کلافگی و ناراحتی حبیب وصف ناشدنی بود . در دفتر مجله راه میرفت و با صدای بلند می گفت : امان از این مردم قدر ناشناس . لعنت بر این حکومت ضد فرهنگ . حتی به خودشان زحمت ندادند تا خبر مرگ این بزرگوار را از رادیو و تلویزیون اعلام کنند . از خودم بیزارم که عمرم را وقف هیچ و پوچ کردم !


هوشنگ با درک روحیه خراب استاد و چگونگی حالات روحی روانی پریشان ایشان در گوشه ای کز کرده و جیک اش در نمی امد . خوب به خاطرم هست که غروب روز چهارشنبه بود . حبیب وارد اتاق من و هوشنگ شد . رو به من کرد و با همان حالت تلخی اش گفت : 
ماموریتی را که به من سپرده بودی , تمام و کمال انجام دادم . دیگه نمی خواد دلواپس باشی . گزارش کاملی از بر رسی هایم را در وقت مقتضی ظرف فردا یا پس فردا برایت خواهم گفت . قرار وقت ملافات با شما .5 شنبه ها و جمعه ها , دفتر , تق و لق بود .به ایشان گفتم : فردا که پنجشنبه است , طرفهای صبح خدمتتان میرسم که هم سری به خانه مرحوم نظام برای گفتن تسلیت رفته باشید و جسارتا ناهار را نیز در خدمتتان خواهم بود . 
- بسیار عالیست . چه میزبانی بهتر از شما . یادم رفته است که این سال ها کسی مرا به شام یا ناهار دعوت کرده باشد . کجا می خواهی مرا برای صرف ناهار ببری ؟ ادرسش را بگو .با هم به کافه میرویم ( به دلم برات شده بود که استاد خبر خوبی از فاطمه به من نمیدهد . بدم نمیامد کمی قلقلکش کنم )
نام کافه را که بردم , فشار خونشان بالا رفت . من و کافه ؟ 
متوجه شدم که کافه را با اغذیه فروشی یا پیاله فروشی و مشروبخواری اشتباه گرفته اند .
ساعتی را در منزل نظام گذراندند و از خاطرات کوتاهی که با ایشان داشتند ذکری به میان اوردند . خانواده نظام به استاد حبیب بسیار تکریم و احترام بجا اوردند و مرا نیز از قلم نیانداختند .به جبیب گفتند این جوان خیلی زحمت اقا نظام را کشیده اند . به دکتر و ازمایشگاه بردن و حتی خرید خانه را کردن تا این روزها که دیگر مرتبا در کنارمان بوده اند . خدا خیرشان بدهد .حبیب برای خداحافظی از جایش برخاست . از خیابان ژاله و مسیر بهارستان راهی مقصد شدیم . حبیب : کجا داری میری ؟ - میرویم به کافه .
- اخر عمری می خواهی مرا به شیخ کنعان تبدیل کنی ؟
استغفرالله !

از میدان شاه وارد خیابان 30 تیر شده بودیم . اتوموبیلم را نزدیک چهار راه قوام السلطنه پارک کردم . خیابان و ساختمانها برای استاد اشنا بود . خاطرات زیادی باید از این خیابان میداشتند . بلافاصله گفتند :
این ساختمان اجری که خانه قوام السلطنه است . قدری پائین تر خانه مسکونی دکتر مصدق بوده است . قیام 30 تیر که به ملی شدن صنعت نفت انجامید از همین خیابان بوده است . چه جالب ! به ایشان گفتم تازه اول کار است . وارد کافه که شدید بجای پا با سر می خواهید وارد ان شوید .گفتند : دیوانه و حیرانم کردی . هر جا که می خواهی برو .
بیش از چند قدمی نرفته بودیم که من و استاد در جلوی در ورودی کافه ایستاده و اماده رفتن به داخل ان بو دیم که بلافاصله گفتند اینجا که کافه نادری است . مرکز کل نویسندگان شعرا و محققین معاصر . بوف کور هدایت , میراث خوار استعمار مهدی بهار , زمستان اخوان و بسیاری از اثار فاخر ادبیات امروز ما , نطفه اش در این کافه بسته شده است .
از ته دل خوشحال بودند . اینجا را از کجا پیدا کردی و چطور عقلت رسید که مرا باینجا بیاوری ؟ در جوابشان گفتم چند سالی هست که تقریبا مرتبا باینجا میایم و کاملا با مدیر و پرسنل کافه اشنائی دارم . برویم جلوتر تا میز صادق هدایت و بزرگ علوی را به شما نشان دهم . بالاتر از همه گارسونی که از این بزرگان پذیرائی کرده است , امروز در خدمتتان خواهد بود. به یکی از گارسون ها گفتم , ابراهیم برو و اوانس را بگو تا نزد من بیاید . اوانس در ان روز 70 ساله به مدت 50 سال بود که در کافه نادری به عنوان پیشخدمت کار میکرد .نگاهی به درو دیوار که با تابلوهای قدیم بود انداختند . چند نفر به استاد سلام و احوالپرسی کردند . همراهشان به سالن دوم که مخصوص غذا خوری بود رفتیم . حبیب در حال خاصی شبیه خلسه فرو رفته بود و ساکت بود .پشت میز نشستیم و اوانس وظیفه سرو غذایمان را بر عهده گرفت . با دلی لرزان و حالی نگران گفتم هر زمان که خواستید از فاطمه بگوئید.