ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
حاجی استاد اصغر افضل، معماری کاردان و بنّائی همه فن حریف
مقاله مصاحبه زیر در بهن ماه ۹۲ در همین وبلاگ منتشر شد و امروز به مناسبت در گذشت شادروان حاج استا اصغر باز نشر می شود خداوند آن شاد روان را بیامرزد
چوپانان امروز ما ، نتیجه تلاش بزرگ مردان و زنانی است که در طول یک قرن زحمات جانفرسایی را متحمّل شده اند و هر کدام با توجه به تخصص و علم ونیروی کار و درایت وکاردانی و سرمایه خویش چوپانان را به امروز رسانده اند و آن را چون نگینی در کویر در کنار ریگ جن به مانند عروسی رویایی بر تخت نشانده اند که امروز دل هر سیاح و جهانگردی را می رباید و همه را انگشت به دهان می نماید ، در این راه افراد بسیاری کوشیده اند و من بر آنم که تا در توانم هست از تک تک آنها قدری دانی کنم و شرح حالشان را بیارایم ،چون دست توانای آتها چنین زیبایی مسحور کننده ای را در دل کویر نگاشته است.
و یکی از این بزرگان حاج استاد اصغر افضل است او که در بنای معماری سنتی چوپانان همچون ، معلم استادش سنگ تمام گذاشته و هم در ساختن بخش اعظمی از چوپانان تلاش نموده و هم تعدادی بنّا و معمار در مکتب خویش برای سازندگی چوپانان، تربیت نموده است و علم و مهارت خود را به آنان منتقل نموده است او در باره معرفی خویش چنین می گوید:
"متولد چوپانانم از پدر و مادری جندقی در سال 1308. هشت ساله بودم که روزی مادرم مرا نزد استاد محمد حسین ( نظریان ) برد و از او خواهش کرد که مرا به شاگردی قبول کند. این شد که من بنّا شدم و تا قدرت ایستادن روی داربست را داشتم کار کردم. از همان روزهای اول چون رضایت صاحب کار برایم مهم بود با تمام توان کار می کردم و همیشه کمترین دستمزد را برای خودم در نظر می گرفتم. چون اعتقاد داشتم که آنها به کار من احتیاج دارند پس هرچه دستمزد بخواهم مجبورند و می دهند اما ته دلشان راضی نیست و در این مال خیر و برکت نیست. برای ساختن خانه خودم خیلیها حاضر بودند در مقابل یک روز کار من سه و حتی چهار روز برای من کار کنند اما من به دو روز قانع بودم."
استاد افضل از مردان مومن و وظیفه شناس و قانع و تلاشگر و مردمدار و سختکوش و دقیق چوپانان است او اعتقاد شدید به لقمه حلال دارد و نه تنها خودش، وظیفه اش را به بهترین نحو انجام می دهد بلکه کارگر زیر دست او نیز باید چون استاد، وجدان کاری داشته باشد . استاد، چوپانان را دوست دارد و به مردمش عشق می ورزد او در مقابل این پرسش ما که : حاج استاد جندق را بیشتر دوست دارید یا چوپانان را ؟ می گوید:
" چوپانان. حتی موقعیت شغلی خوبی در جندق توسط مرحوم عامری به من پیشنهاد شد که قبول نکردم او یک قواره زمین مسکونی (نزدیک400 متر) به من هدیه داد که خانه بسازم و در جندق سکونت کنم. نمیدانم چرا هم آن روز و هم حالا در جندق احساس غربت می کنم با اینکه قوم و خویش فراوان دارم. نمیدانم شاید زادگاه آدم یک جور دیگریست."
استاد افضل، مردی متواضع است و از گزافگویی پرهیز می نماید وقتی از ایشان پرسیده می شود کة : می گویند 20-30 در صد خانه های چوپانان، حجت آباد و آشتیان را شما ساختید؟ پاسخش نشان تواضع دارد مختصر می گوید:
" در صدش را نمیدانم اما خیلی هایش را."
حاج استاد اصغر در چوپانان با یک خانواده اصیل چوپانانی ازدواج می کند که مطمئناً همسر ایشان نقش بسزایی در موّفّقیت او در کارها و در تربیت فرزندانش داشته است ،حاجیه منور خانم همسر استاد اصغر زنی کاردان، خوش سلیقه، مهربان، قانع و متدین و دقیق بود به همین علت نیز، استاد از نظر تربیت فرزندان خیالش کاملاً جمع بود. نتیجه این وصلت 6 پسر تحصیلکرده و2 دختر بود که باعث افتخار چوپانان هستند و استاد آقا مهدی افضل از پیشکسوتان فرهنگی کشورند که در دوران باز نشستگی دست به قلم برده اند و تا کنون دو اثر گرانبها برای پاسداری از چوپانان تحریر و چاپ نموده اند.و من از فرزند دیگر ایشان حسن افضل نیز آثار ترجمه شده علمی چندی را مشاهده کرده ام.
استاد افضل در همان دوران جوانی، به استخدام معدن سرب نخلک در آمدند و در نخلک نیز عهده دار امور بنّایی در این معدن دولتی شدند استاد افضل تقریبا همیشه نفر آخری بودند که سوار کمپرسی دولتی بعد از یک هفته تلاش می شدند ایشان در این مورد چنین بیان می کنند:
" پنجشنبه ها خیلی ها که کارشان زودتر تمام می شد یا کارشان کنتراتی بود زودتر سوار میشدند اما من تا دقیقه آخر کار می کردم. همسفرها هم عادت کرده بودند و تاخیر مرا تحمل می کردند."
ایشان در باره معماری چوپانان و نظم هندسی آن چنین اعتقاد دارند:
" استاد مردم چوپانان این نظم خانه ها، کوچه ها و خیابانها را مدیون چه کسانی هستند؟
میرسید علی اردکانی، که معماری، مسجد ساز بود، اول خیابان دشت و زمینهای زراعی را طراحی کرد که بعد هم خیابان اصلی و کوچه ها از روی آن طراحی و اجرا شد. و بعد هم نظارتی بود که کدخداها و این اواخر مرحوم عبدالرحیم زاهدی با جدیت انجام میداد و الا در همین اواخر در حاشیه شهرهای بزرگ دیده میشود هر جا جوی آب پیچیده کوچه هم پیچیده و خانه ها هم به تبع آن."
ضمن تشکر از جناب استاد آقا مهدی افضل که مرا در تهیه این بیوگرافی مدد فرمودند از ایشان تقاضا دارم که شرح کاملی از تجربیات و خاطرات پدر گرامیشان را تهیه و جهت انتشار در اختیار همگان قرار دهند برای نمونه من یکی از تجربیات استاد افضل را که در نوشته های فرزندشان خواندم طرز ساختن آب انبار بود که واقعاً برای من مبحث جالبی بود
در پایان طول عمرو سلامتی و تندرستی برای استاد حاج اصغر آرزومندم