چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com
چوپانان آباد

چوپانان آباد

نمیذارم دیگه تنهات چوپونون choopananabad@yahoo.com

تبدیل زمین مرغوب به زمین نامرغوب با خربزه کاری به روش زیرپلاستیک

تبدیل زمین مرغوب به زمین نامرغوب با خربزه کاری به روش زیرپلاستیک

خربزه کاری به روش زیرپلاستیک روشی پرسود امابه قیمت آلودگی محیط زیست وبخطر افتادن سلامتی انسانها

  وبلاگ زراعت :درروش کشت زیر پلاستیک زارعین یک لایه از نایلون شفاف یا کدر بعرض یک تا یک متر ونیم را پس از کاشت بذر توسط دست واخیراً  با ساخت دستگاه نایلون کش پشت تراکتوری روی لبه های پشته ها وفارو(جوی) میکشند ولبه های آن را برای ثابت شدن در سطح زمین با خاک میپوشانند وپس از دو تا سه برگی شدن بوته ها از محل رویش بذرها نایلون را به اندازه خروج گیاه شکاف دایره ای شکل ایجاد کرده و بقیه نایلون بهمان صورت تا برداشت محصول باقی میماند وپس از برداشت نیز درصد کمی از نایلونها از مزرعه خارج وبقیه رها میشوند .

ساپورت پوست ماری
 

ازمهمترین مزایای این روش عبارتند از:

  • زود رس شدن محصول وعرضه خارج از فصل محصول به بازار وفروش محصول با قیمت مناسب وصرفه اقتصادی
  • صرفه جویی در مصرف آب از طریق جلوگیری از تبخیر سطحی خاک وحفظ رطوبت درعمق خاک
  • کاهش هزینه های تولید از طریق کاهش نیاز به نیروی کارگری وکاهش عملیاتی نظیر مبارزه با علفهای هرز وکاهش مصرف نهاده ها
  • امکان کشت دوم محصولاتی نظیر ذرت وکنجد وغیره پس از برداشت محصول جالیزی ونهایتاً حداکثر استفاده از پتانسیل تولید زمین
  • سازگاری ارقام موجود مانند انواع خربزه های آناناسی ومشهدی با این شیوه

از مهمترین معایب این شیوه:

  • باقی ماندن بقایای نایلون در زمین وضمن ایجاد آلودگی در محیط زیست به مرور با قرار گرفتن بخشی ازآنها در زیر خاک ومنطقه توسعه وفعالیت ریشه در رشد ئنمو گیاه اختلال ایجاد کرده واز عملکرد زراعی میکاهند ورفته رفته یک قطعه زمین مرغوب وپربازده به زمین نامرغوب تبدیل میشود
  • جذب تشعشعات خورشیدی توسط نایلون باعث افزایش دما در زیر نایلون وداخل خاک شده واختلالاتی را در فعالیت ریشه وگیاه بوجود می آورد
بهترین پیشنهاد اینست که زارعین عزیز از پوشش های قابل تجزیه وگیاهی بجای نایلون استفاده نمایند ودر صورت استفاده از نایلون حتی الامکان نایلون کشی را بشکل تونلی وبا استفاده از خم های میلگرد واجسامی شبیه به آن انجام داده تا بدین ترتیب بتوانند نایلونها را پس از برداشت به آسانی وکامل از سطح خاک جمع آوری نمایند. در روش متداول معمولاً نایلون را در سطح خاک پهن کرده وبرای ثابت نگه داشتن آن اقدام به خاکریزی در طرفین میکنند که این امر باعث میشود ارتباط نایلونهای بیرون خاک با زیر خاک قرار گرفته در اثر تابش شدید خورشید قطع شده وس ابرداشت قسمتهای زیر خاک از مزرعه خارج نشود.

آش شله‌فلم‌کار (بخش نخست) (پاره‌ی دوم)

آش شله‌فلم‌کار

(بخش نخست)

(پاره‌ی دوم)

نوشته : محمد مستقیمی

انگار خیلی پرت شدیم برگردیم به گذشته: این مرد ریزنقش پرکار و پر تلاش، باباحاجی، خانه‌ای در انارک دارد که خوشبختانه اخیراً به مالکیّت یکی از فرهنگ‌دوستان دل‌سوز در آمده و آن را به همان اسلوب اولیّه احیاء کرده‌است[15] بله خانه‌ای در انارک و زن و زندگی نسبتاً رو به راه و خوب. زن او «سلطان»[16] که چون مادر بزرگ من نیست؛ زیاد وارد جزئیاتش نمی‌شوم؛ نه هنوز مادر بزرگ من پا به میدان مبارزه نگذاشته است و این «سلطان بانو»، زندگی «بابا حاجی» را در غیاب او، هنگام سفرهای گه‌گاه دور و دراز اداره می‌کند که چندان هم مشکل نیست چون انارک که چندان بزرگ نیست و همه تقریباً قوم و خویشند و حضور یا غیاب بعضی در این خانواده‌ی بزرگ قبیله‌ای شاید اصلاً به نظر نیاید و زندگی «بابا حاجی» هم که چندان پیچیدگی ندارد: مالکیّت کوچکی از آب چشمه ملو[17] که باغچویی را در انارک سیراب می‌کند و جند حبّه‌ای هم مالکیّت قنات اسماعیلان[18] و انگار چند حبّه هم در گرمه[19] که پسته‌کاری، صیفی‌کاری و نخلستان‌ داری اسماعیلان و گرمه به دست رعایا می‌چرخد و جمع و جور کردن بقیّه‌ی کارها چندان مشکل نیست و سلطان از پس همه به خوبی برمی‌آید؛ مشکل اداره سی‌صد –چهارصد نفر شتر و بیابان  و تشنگی و گرسنگی کویر و باد و باران و سیل و تگرگ و اموال و جان مردم و راه‌های ناامن و درگیری با بلوچ و کاشی و باصری و این دله‌دزد وآن یاغی گرسنه‌ی دولت و هزار کوفت و زهر مار دیگر است که این‌ها همه، گاو نر می‌خواهد و مرد کهن که همگی بر دوش کوچولوی «بابا حاجی» است.

خانه‌ی حاج‌محمدعلی رمضان در انارک

برای مطالعه بقیه ماجرا اینجا را کلیک کنید

  ادامه مطلب ...

چرا در چوپانان قلم ها یکی بعد از دیگری می شکند؟!!

چرا در چوپانان قلم ها یکی بعد از دیگری می شکند؟!!

نوشته :نسل سومی

امروز صبح که سری به وبلاگ خبر گزاری چوپانان زدم همانند2726نفر ازمراجعه کنندگان این وبلاگ با در بسته روبرو شدم، متأسفانه از بعد از عید تا کنون جناب صمیمی که معمولا خبر های دست اول و بروز چوپانان را منتشر می کرد قلم را کنار گذاشته و همانطور که قیلا در کامنتی برای من نوشته بود او نیز خودش را کنار کشیده واقعاٌ چرا؟
قبلا هم دیده بودیم که آقای دکتر مالکی نویسنده و مدیر خبر گزاری های چوپانان و انارک بی سر و صدا کنار کشید
و وبلاگ نویس منتقد و صریح اللهجه و بلاگ چوپونون هم یعنی جناب ذبیح مرتضوی بعد از خرد شدن شیشه ماشینش مصلحت دید که نوک قلمش را بشکند
آِیا بیان حقایق برای بعضی ها در چوپانان اینقدر تلخ است که در پشت پرده نوک قلم ها را می شکنند و اجازه بیان حقایق را نمی دهند واقعاٌ چرا؟!

چوپانان به کار فرهنگی و اطلاع رسانی دقیق نیاز دارد و من به سهم خود از نویسندگان محترم فوق الذکر دعوت می کنم به خاطر حقیقت و به احترام قلم دوباره حقیقت نگاری کنند و میدان را برای فرصت طلبان خالی ننمایند ان شا الله خداوند و مردم حقیقت دوست چوپانان هم پشتیبان آنها باشند

وقتی فروشنده سنگ می شود!!

وقتی فروشنده سنگ می شود!!

نوشته: عباس زاهدی

دربنگاههای معاملات ملکی اصطلاحی عامیانه هست که می گویند فروشنده را سنگ کردم،یا فروشنده سنگ شد.این در وقتی است که همسایه های ملکی به جهت فروش نرفتن ملک مجاورشان دست بدامان دلال ها و خبره ها شده و بهایی چند برابر قیمت واقعی به ملک مورد نظر گذارده و به فروشنده تفهیم می نمایند که که ملک خیلی ارزشمند است و مفت نفروش و حال اینکه چنین چیزی نیست. فروشنده طمعکار هم با هر خریداری مواجه می شوددر اولین کلام که قیمت ملک باشدبه اصطلاح او را می پراند.

بر سر املاک چوپانان و فروشندگان هم همین حادثه حدوث یافته،شنیدم خانه ای را در بالای آبادی به قیمت نجومی 600 ملیون تومان قیمت گذاری کرده اند ،اولاٌ این خانه به معنی واقعی بناسازی و بزک شده است و مالک آن که خود دستی در گلکاری داشته ظاهر آنرا خوب آراسته، امتیاز دیگر این خانه این است که نیمی از شبانه روزبه خاطر مرتفع بودن محل ،آب نداردو فقط وقتی فشار به اندازه کافی بالا باشدآب در لوله هایش جریان می یابد.خوب کسی که 600 ملیون تومان پول مفت داردبایستی ماهی حداقل 5 ملیون تومان اجاره این ملک را بگیردو با سود بانکی متداول 20% ماهیانه 12ملیون تومان سود دریافت نماید.با این پول می تواند یک آپارتمان در بهترین محل خیابان ولیعصرتهران و یا دو آپارتمان در اصفهان و یا 4 آپارتمان در یزد خریداری نماید.حال این بنای سرهم بندی کدامیک از این امتیازات را دارد؟

به نظر این حقیر املاک بر خیابان اصلی چوپانان حداکثر متری 200هزار تومان آنهم برای کسی که عاشق باشد بیشتر نمی ارزد.ساختمانهای موجود روی این زمین هاهم به نظر من از نظر مسکونی ارزش چندانی نداردو خرج کردن بر روی آن هم آفتابه خرج لحیم کردن است مگر اینکه از نظرقدمت، ارزش مادی داشته باشد.یا به خاطر نام صاحبان اولیه اش برای وراث ارزشمند باشدکه حقاٌهم هست ولاغیر.


همین ساز را برای املاک زراعی هم دارند کوک می کنندو قیمت های نجومی بر آنها می گذارند.آخر یک حبه ملک که اجاره سالانه آن500هزار تومان باشدکه آنهم بایستی با زور در یافت شود، مگر چقدر می تواندارزش مادی داشته باشد.

به نظر این حقیرملک چوپانان برای کسی خوب است که بیل را در دست دارد نه برای مالک. خرده مالکین وارث آنهابه خاطر حفظ نام اجدادو ارج تهادن بر زحمات آنان در حفظ آن کو شیده اند نه به خاطر سودو منفعت مادی آن.به همین جهت به نظر من هر حبه 20 تا 25 ملیون تومان آنهم بدون توجه به سود سرمایه گذاری.

حچت آباد هم هر حبه 10 ملیون تومان ، آشتیان به خاطر برق و چاه آب اندکی بیشتر ، حدود 14 ملیون تومان ،بیشتر ارزش ندارد.باز هم متذکر می شوم کسی که می خرد بایستی عاشق باشد و نگاهی به باز گشت سرمایه نداشته باشد.

اما خواهش دیگر من از وراث نسل سومی و چهارمی این است که ارزش معنوی میراث اجدادی را بدانندوبه هوسی نفروشند.ملک چوپانان را وقتی بفروشندکه دیگر نام چوپانان را از صحیفه ذهن و خاطر خود پاک کرده اندو تا زمانی که خود را انارکی و چوپانانی می دانند مبادا یادگار اجدادی رابفروشند،یادگار اندکی که با صرف عمری طولانی فراهم آمده و نمی توان بر آن ارزش و بهایی متصور گردید.مبادا روزی فرا رسدکه مانند: -پاره ای از نسل سومی و چهارمی- وقتی گذرتان به چوپانان افتادشرمنده از کرده خود یاپدران در خیابان ویلان و سرگردانباشید.آنان که فروختند باختند،و ناسپاسی خود را نشان دادندو حق السهم اندک خود از میراث اجدادی دوچرخه ای برای آقا زاده و یا دیگ زودپزیبرای سرکار خانم خریدندو بس.

وقتیکه به آب روان جوی نظر می کنیددر این آیینه در گذر،آیا تصاویراجداد سخت کوش خود و تمام کسانی راکه عمر و هستی و مال خود رادر آن جاری ساختن آن مصروف داشتندنمی بینید؟لابد خیر.اما من هرگاه، دراین جوی آب ،این آیینه شفاف و پاک می نگرم خاصانه ترین درود هارا به پیشگاه این رادمردان بزرگ که دست در دست هم کوشیدندو به کویر روشنایی بخشیدند،می فرستم. و فراتر از آن قطره اشکی از گوشه چشم به روان تابناک همه مالکین-کارگران-مقنی ها-کشاورزان و تمام زحمتکشان این روستافاتحه نثار می کنم و از خداوند بزرگ می خواهم در بهشت برین جایگاهی والا برای آنها قرار دهدو.

دلم درد بسیار دارد ولی سخن به درازا می کشد و از حوصله خوانندگان خارج است

در اندرون من خسته دل ندانم چیست؟            که من خموشم و او در فغان در غوغاست

عباس زاهدی-فروردین ماه 94-یزد

جزئیات جنایت قتل گذشته یک زن از چاهملک

جزئیات قتل سال گذشته یک زن از چاهملک

منبع خبر:شهیدستان چاهملک

جزئیات خبر:

اکبر‌به همراه دو زنش اکرم و عاطفه عاملین جنایت روز پنجم مهرماه 93 بودند. (هرسه نفر غیر بومی و سابقه دار) آنها با سواری پیکان سرقتی که ارم آژانس داشته جلوی خانم سلمان توقف کرده و بیان می کنند می خواهیم به ابراهیم آباد برویم . شگرد ایشان این بوده که یکی از زنها جلوی خودرو سوار می شده و دیگری در صندلی عقب . مقتوله به همین دلیل که ماشین تاکسی است و دو زن در آن سوارند اعتماد کرده و سوار می شود. اکبر به زنی که در جلو سوار بوده می گوید شما هم عقب سوار شوید تا اگر مسافر دیگری بود سوار کنیم و به همین ترتیب ؛ دو زن اعظم سلمان را در عقب ماشین احاطه می کنند. پس از حرکت به وی می گویند بنزین نداریم و اگر عجله نداری بنزین بزنیم و بعد حرکت کنیم . به بهانه بنزین زدن دور می زنند و برمی گردند به سمت جاده طریق الرضا (طبس) خانم سلمان به ایشان اعتراض می کند که پمپ بنزین این طرف نیست و چه می خواهید. او را با چاقو تهدید می کنند که می گوید شماره ماشین را برداشتم و با 110 تماس می گیرم که گوشی او را می گیرند و یکی از زنها با چاقو ضربه ای به پهلوی مقتوله می زند و راننده اکبر نیز در طی مسیر بر می گردد و برای پایان دادن به تقلای مقتوله و گرفتن طلاهای وی و تسلیم کردنش ؛ چند ضربه چاقو به پشت وی می زند. سپس بعد از رسیدن به طبس کودک را رها کرده و جسد نیمه جان اعظم را در بیابان رها کرده و متواری می شوند.

این گروه به بیش از 30مورد سرقت و 7 مورد ربودن اشخاص و تجاوز به عنف اعتراف نموده و فقط در همین یک مورد براثر درگیری مقتوله و تسلیم نشدن با ضربات چاقو او را به قتل رسانده اند.

اماچند نکته :

- جزئیات خبر که آوردم به نقل از آقای ........داماد بزرگ مرحوم ..... می باشد که صبح امروز پس از بازگشت از فردوس برای بنده تعریف نمود.

- پرونده عاملین جنایت هنوز در حال تکمیل می باشد.

- با دستگیری قاتل مشخص گردید که تمام شایعات و تهمتهایی که در این مدت به افراد مختلف زده شده بی اساس بوده و بایستی به خدا پناه ببریم از شر افراد شایعه پراکن و تهمت زن. و منبعد بیشتر مواظب زبانمان باشیم و هرخبری می شنویم بازگو نکنیم و جلوی شایعه پراکنی را  بگیریم.

- با روشن شدن قضیه مشخص شد الحمدلله مردم منطقه ما و کلا شهرستان از اینگونه جنایات بری بوده و عاملین غیر بومی بوده اند.

- از نیروی محترم انتظامی تشکر و قدردانی نموده و از ایشان و مسئولین محترم قضایی می خواهیم با پیگیری پرونده را به شهرستان منتقل نموده و عاملین این جنایت وحشتناک را در زادگاه مقتوله یا میدان جانبازان خور و محلی که مقتوله را ربودند به دست عدالت بسپرند تا از اینگونه جنایات جلوگیری شود و التیام و مرحمی باشد بر زخم دل خانواده سلمان و کوهی و مردم شهرستان.


 بیرجند/ خبرگزاری صداوسیما /اجتماعی /
 
سارقان طلای بچه ها در خیابان های شهرهای فردوس واسلامیه خراسان جنوبی دستگیر شدند.
بگزارش خبرگزاری صداوسیما (واحدمرکزی خبر)فرمانده انتظامی خراسان جنوبی گفت:این سارقان کودکان را سوار پیکان کرده وطلاهای آنها را گرفته وبعد در چند کوچه پایین ترآنها را رها می کردند.
سردار واعظی افزود: پلیس این سارقان را که زن وشوهر بودند در سه راهی گناباد دستگیر کردند.
وی گفت: مرد دستگیر شده به سرقت طلا از کودکان با همدستی همسرش وهمچنین قتل زن طبسی که یک سال پیش در چشمه ماهی 30کیلومتری فردوس خفه شده بود اعتراف کرد.

جوشیدن چشمه ای از تحول در مالکیت چوپانان

جوشیدن چشمه ای از تحول در مالکیت چوپانان

نوشته : نسل سومی

امسال نوروز وقتی در مزارع چوپانان قدم می زدم با دو چهره دوست و فامیل و آشنای قدیمیم بیل بدست و آفتاب سوخته روبرو شدم که بارقه ای از امید را بر دل من تابندند

از ابتدای خیابان کانال جدید در بندهای پاتلو و بندهای دراز حرکت می کردم که با این آشنایان قدیمی ام برخورد نمودم


1- آقای مهندس محمدرضا مستقیمی فرزند مرحوم محمود ملا یکی از فرزندان نسل چهارم مالکین چوپانان که من او را آقا رضا خطاب می کنم او عمری را در مهمترین کارخانه صنعتی حساس کشور گذرانده و دوره های کار آموزی حساسی را در اروپا پشت سر گذاشته و مدیریت بخش های حساسی را در صنعت کشور انجام داده است و اخیرا به کسوت باز نشستگان پیوسته اما اکنون به فکر احیاء املاک موروثی خانواده اش افتاده و امسال موفق شده که یکی از بندهای املاک خانواده خودش را به زیر کشت نهال پسته ببرد و 1000 درخت پسته نشانده است که امیدوارم خداوند متعال به او  انرژی و سلامتی عنایت فرموده تا ان شا الله در این زمینه نیز کما فی السابق موفق گردد

2- کمی پائین تر با سرمایه گذاری بیشتر و فعالیت بیشتر یکی دیگر از فرزندان نسل سوم مالکین چوپانان برخوردم


آقای مهندس مسعود عمادی فرزند مرحوم عباس مندلی که او نیز با چهره ای آفتاب سوخته مشغول آبیاری قطره ای درختان تازه کاشته شده اش بود که به او نیز خدا قوتی دادم و ساعتی از اهداف و نظریات و ایده آل های او صحبت شد که در پستی دیگر به آنها خواهم پرداخت
مهندس عمادی نیز سالیان دراز در صنایع معدنی کشور در پست های گوناگون مدیریتی خدمات ارزنده ای را به کشور ارائه کرده و اکنون آستین همت را بالا زده و به شغل آبا و اجدادی خود روی آورده او اقداماتی زیادی تا کنون انجام داده و موفق شده بود یک بند درخت پسته و یک بند درخت خرمای مرغوب بنشاند که امیدوارم خداوند متعال به او نیز انرژی و سلامتی عنایت فرموده تا ان شا الله در این زمینه نیز کما فی السابق موفق گردد

آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من
آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

در سوم بهمن 93 مقاله تحت عنوان
: آیا احداث کارخانه جدید در چوپانان مشکلات زیست محیطی ندارد؟در این وبلاگ نوشتم.
ایام عید یکی از همشهریان خوب که او را در چوپانان زیارت کردم فرمودند که قبل از نگارش مقاله توسط اینجانب ، ایشان شکایت نامه ای را برای دفاع از حقوق محیط زیستی مردم نگاشته اند ولی تا کنون مقامات مسئول هیچگونه پاسخی به نامه ایشان نداده اند و گویا در این زمینه اقدامی انجام نپذیرفته و مراحل کار احداث این کارخانه خطرناک برای محیط زیست چوپانان همچنان ادامه دارد به هر حال مردم نگران محیط زیست چوپانان انتظار دارند سازمان های مسئول جواب منطقی خود را بابت این نگرانی بیان فرمایند شما نامه این همشهری گرامی را به سازمان های مسئول در زیر بخوانید:



آش شله‌ قلم‌کار(بخش نخست،پاره‌ی نخست)


آش شله‌ قلم‌کار

(بخش نخست)

(پاره‌ی نخست)

 نوشته: محمد مستقیمی (راهی)

پیش‌درآمد

خیلی وقت است که یک دغدغه‌ی تازه برایم پیدا شده، این که همّت کنم بنشینم و زندگی‌نامه‌ی حودم را بنویسم. و همین طور خیلی وقته است که با خودم می‌گویم زندگی تو که دچار روزمرّگی است، کافیست یک روزت را بنویسی بعد ضرب در روزهای گذشته کنی می‌شود زندگی‌نامه! بعد دوباره دغدغه دست بردار نیست می‌گوید: بالاخره دیده‌ها، شنیده‌ها، خاطره‌ها و زندگی کسانی که به آن‌ها وابسته‌ای سر هم که برود شاید یک چیزی خواندنی از آب در بیاید؛ خلاصه، ظاهراً پیش‌نهاد پختن یک آش شله قلمکار است.

 این است که دست به کار شدم -علی‌الله- هر چه می‌خواهد بشود؛ می‌نویسم، مهم نوشتن است، شاید هم یک شاه‌کار شد، خدا را چه دیده‌ای؟! این دنیا که کش و پیمانی ندارد، شاید تقی به توقی خورد و یکی در یک گوشه‌ی دنیا خوشش آمد یا این که از کاری که نوشته‌ی من به زعم او می‌کند خوشش آمد، و در هزارتوی آن تصویری، حقوق بشری، فضای سبزی، محیط زیستی، حقوق نسوانی یا کوفتی، زهر ماری پیدا کرد و جنجالی به پا شد و یک دو تا چمچه شانس هم قاطی آن شد و از این نمد کلاهی هم سر ما رفت و توی این بلبشو ما هم نوبل بگیر شدیم. فکر نکنید غیر ممکن است  کافی‌ست نوبل آشپزی هم راه بیفتد آن وقت آش شله قلم‌کار من کاری کند کارستان چون کار، کار سیاست است کی کجایش را دیده؟ کی از فردا خبر دارد؟ شاید همین آش شله قلم‌کاری که من امروز می‌خواهم بپزم برای بعضی‌ها یک وجب روغن رویش باشد حالا اگر برای من نیست؛ نباشد؛ تازه کی تا به حال از هنرش نان خورده که من بخورم، در هر حال اگر برای ما آب ندارد؛ باشد که برای بعضی‌ها نان داشته باشد و باشد که این بعضی‌ها نوه – نتیجه‌های خودم باشند که جدّشان گنجی شایگان برایشان به میراث گذاشته است. بله می‌نویسم تا ببینیم چه می‌شود!

آب انبار اسماعیلان[1]

پدر بزرگم، حاج محمدعلی رمضان انارکی - یکی نیست به من بگوید تو می‌خواهی زندگی‌نامه‌ی خودت را بنویسی پس با پدر بزرگت چه کار داری؟- نه، درست است که زندگی‌نامه مال من است و مال خود خودم و حقّ تألیف و کپی‌رایت هم شاهد من است ولی نمی‌دانم جریان چیست که هر کاسه‌ای را که پیدا می‌کنم با کندوکاو می‌بینم که زیر نیم‌کاسه‌ی پدر بزرگ است! نه نمی‌شود! بدون پدر بزرگم، زندگی‌نامه‌ی من اصلاً شروع نمی‌شود، شاید مال بعضی‌ها بشود، امّا مال من نمی‌شود چون تمام راه‌ها به رم ختم می‌شود.

بقیه ماجرا را در اینجا بخوانید

 

ادامه مطلب ...

تابلوهای جدید اسامی خیابان ها در چوپانان

تابلوهای جدید اسامی خیابان ها در چوپانان

نوشته : نسل سومی

عکس از:کریم مستقیمی

یکی از اقدامات خوب که شورای اسلامی و دهیار چوپانان انجام داده بودند نامگذاری همه خیابانها و نصب تابلو در ابتدای هر خیابان باضافه نصب تابلو راهنما در مناطق حساس بود که مورد توجه مهمانان بومی چوپانان امسال بود.یکی از نکاتی که جلب توجه می کرد نامگذاری فلکه مرکزی چوپانان به نام فردوسی بود که اکثراٌ این حرکت را پسندیده بودند
من وقتی برای تماشای دشت چوپانان رفتم در ابتدای خیابان دشت نام خیابان کشاورز را دیدم البته خیابان کشاورز به این خیابان بسیار با مسما و منطقی به نظر می زسد ولی از ابتدا ی تاسیس چوپانان نام این خیابان ، خیابان دشت بود و حقا که این نام برازنده این خیابان بوده و خواهد بود هرچند که شورا نام این خیابان را کشاورز گذاشته اما مردم نام این خیابان را عوض نخواهند کرد و اگر نام این خیابان دشت نوشته می شد یک اسم استثنایی و منحصر به فرد در تمام ایران بود به هر حال در زیبایی نام کشاورز هم تردیدی نیست اما خیابان دشت به نظر من زیباتر است