چرا حوادث جاده های منطقه ما رو به افزایش است؟
بررسی علل مهاجرت مردم خصوصا در انارک و چوپانان و سایر نقاط روستایی ایران می تواند راهگشا برای برنامه های آینده باشد و الا ارایه طرح و جوش زدن در فضای مجازی مشکل گشا نخواهد بود. انارک و چوپانان هنگامی رشد نموده اند که نیروی کار خلاق و جوان و کاردان در آن ساکن بوده اندکه متاسفانه امروزچنین نیست.
در مقایسه بین خور وجندق با چوپانان و انارک از نظر فرهنگی یک تفاوت فاحش وجود دارد و آن این است که در چوپانان و انارک از قدیم مردم یاد گرفته اند که راه ترقی بچه ها این است که باید به شهرهای بزرگ مهاجرت کرد و این فرهنگ خصوصا در بین انارکی ها شدیدا حاکم است زیرا دیده می شود انارکی های تهران نشین شدیدا تمایل به مهاجرت به امریکا و اروپا دارند. البته شاید طرز تفکر درستی باشد.
در چوپانان نیز مالکین تحت تاثیر فرهنگ انارک همه تابع این طرز فکر بوده اند و رعایا نیز این فرهنگ را آموخته اند. اما در خور و جندق این طرز تفکر ضعیف است. البته کارخانه پتاس در خور و امکانات شهرستان هم وضعیت را دگر گون کرده است خصوصا اینکه خوری ها با انقلاب اخت شدند و توانستند پست هایی را تصاحب نمایند که انارکی ها از این نظر عقب افتادند.
الان ساکنین چوپانان و انارک بیشتر مهاجرین هستند و انارکی های اصیل فقط برای خاطراتشان سالی یکبار به انارک می آیند.
اگر مانند خور کارخانجاتی مثل پتاس و گردشگری مثل مصر و گرمه رونق بگیرد شاید سبب تغییر تفکر عده ای از مردم شود که در شهر های بزرگ خیلی موفق نبوده اند. البته اخیرا در چوپانان با با پدیده کشاورزان اصفهان نشین و یزد نشین روبرو هستیم که خانواده هایشان ساکن این دو شهر بزرگند ولی خودشان هر ماه چند روزی در چوپانان کشاورزی می کنند که البته خوب است. اما یک مشکل دارد اولاً همین افراد بازنشستگان دولتی هستند که نیروی کارشان تحلیل رفته و ثانیا در چوپانان همین گروه باکمبود نیروی انسانی روبرو هستند.
(چوپانان آباد)
باز دید فرهیختگان انارک از چوپانان
تصاویرنظر یکی از عزیزان همراه
امروز صبح یکی از پل های گذرگاه اب کلا به دلیل پر شدن از آشغال گرفته شد و آب اصلی چوپانان گیر افتاد و اوضاع اسف ناکی به وجود اورد،طرف میره با وایتکس فرش لباس میشوره تو حوضو بخدا تموم ۲۵ درصد محصول چوپانان دم عید از بین میره بخاطر وایتکس و تاید زیادیکه از شستشوتر حوضوحاصل میشه این بکنار در عکسمشاهده کنید حدود ۷الی۸ تا جعبه وایتکس خالی از زیر پل در اورده شد و چادر و انواع پلاستیک
اخه خدا را خوش میاد زحمت شش ماه یه کشاورز با سهل انگاری همچین ادمایی
عجب عکس خفنی
نجاتبخش بسیاری از کودکان و بزرگسالان در چوپانان
را نوشتم ولی برای بدست آوردن تصویر جناب آقابیکی در مضیقه بودم که خوشبختانه این تصویر یاد اور بسیاری از خاطران مردم چوپانان در دهه های 30- تا 60 می شود مقاله را در ادرس زیر بخوانید
http://choopananabad.mihanblog.com/post/55
2- یکی از آثار نابوده شده گذشتگان ما 5 برجی بوده است که برای ایجاد برج وباروی چوپانان حدود 70 سال پیش تر ساخته شده بود که این برج ها را قدر ندانستیم و به بهانه تعریض معابر -این آثار که می توانست شناسنامه روستای ما باشد -را خراب کردیم. و دکتر آقابیکی چه خوب ریبایی برج کنار بهداری را تشخیص داده و با آن عکس یادگاری گرفته است تا کنون عکسی از این برج زیبا ندیده بودم
در اینجا از کانال تلگرامی سلام چوپانان تشکر خود را اعلام می دارم که با نفوذ به آلبوم های خانوادگی همشهریان گاهاً عکس های نادری را منتشر می نماید
شاید او (حسینعلی مراد)قدیمی ترین کشاورز نسل دوم چوپانان و آخرین کشاورز از این نسل است لبخند ها و چهره بشاش و مهربانش مرا یاد شیرینی خربزه های ترک خورده و خندان حجت آباد می انداخت حسینعلی جز اولین انسانهایی بود که بعد از احداث حجت آباد به اتفاق والدینش به حجت آباد هجرت کرد متاسفانه پدرش در جوانی فوت کرد و او که فرزند بزرگ خانواده بود نگران خانواده اش بود اما این نگرانی طولی نکشید و اربابش بعد از مراسم عزا داری اورا صدا کرد و به او گفت تو اکنون بزرگ شده ای و باید کل وظایف پدری را به عهده بگیری و امور کشاورزی حجت آباد را سامان دهی و خانواده ات را اداره کنی او به عنوان رعیت ۴ حبه املاک حجت آباد انتخاب شده بود انگار دنیا را به او داده اند خوشحال به عنوان جوانترین کشاورزدر سن ۱۷ سالگی بیل را بدست گرفت و تا روزیکه سیل قنات حجت آباد را کور کرد در این روستا کشاورزی کرد حسینعلی در دوران میانسالی به عنوان کارگر معدن نخلک برای تامین دوران بازنشستگی استخدام شد و امور کشاورزی را به عهده فرزندان و همسرش و روزهای جمعه محول نمود بعد از حجت آباد حسینعلی در چوپانان امور کشاورزی اربابش(مرحوم میرزا مهدی مستقیمی) را عهده دار شد و تا روریکه در توان داشت کشاورزی نمود حسنعلی جز معدود از کشاورزان نسل دوم چوپانان بود که با سواد بود او احتمالا دو سالی در کودکی در مکتب ملا تحصیل کرد و با سواد قرآنی و ادبیات فارسی آشنا شد .به همین علت یکی از برگزار کنندگان مجالس مذهبی در حجت آباد و بعدا در چوپانان بود هم قرآن تلاوت می کرد و هم نوحه می خواند . او فرزندان برومند و موفقی را تربیت نمود اما هیچیک از فرزندانش رشته کشاورزی را انتخاب نکردند و بدین ترتیب یک دنیا تجربه کشاورزی _یش از نیم قرن_ منطقه چوپانان خاموش شد کاش تجارب کشاورزی او و خاطراتش برای تاریخ کشاورزی چوپانان ثبت می شد خداوند او را بیامرزد
اسم استاد حسنی را که می شنوم یاد خاطرات زیادی می افتم در سال 1340 که برای کلاس اول دبستان وارد مدرسه ستوده شدم معلم تازه واردی به کلاس ما آمد که استاد کریم حسنی بود