ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 |
با میراث پدرانمان چه میکنیم؟
بجای تخریب مقاوم سازی کنیم
گویا قرار براین شده بناهای تاریخی را به نسل بعدی نسپاریم.!!!
برای تخریب چرا گلچین میکنیم؟
یکی از بهترین بناهای موجود در چوپانان بار دیگر هدف تخریب قرار گرفت وگویا قرار است معماری نوین جایگزین آن شود.
ساختمان در حال تخریب واقع در خیابان اصلی چوپانان
(بعد از تخریب)
منزل عظیمی در چوپانان که یکی از بناهای زیبا ومنحصر بفرد چوپانان بود وتصویر آن در کتابهای معماری دانشکده معماری یزد وجوددارد و بعنوان بناهای خشتی ایران در کنار بناهای ابیانه از آن نام برده شده است قبل ازاین دستخوش تخریب وتغییر واز حالت سنتی به نوین تبدیل شد متاسفانه.!!؟
واینک بنای موجود در خیابان اصلی دستخوش تغییرات قرار گرفت متاسفانه!!؟
وتا بیاییم وبخواهیم این مجموعه واین سازه عظیم خشتی را به ثبت برسانیم فکر کنم چیزی از این بافت خشتی باقی نماند متاسفانه!!
موقعیت بنا(قبل از تخریب)
براستی نسل بعدی چه چیزی را به ارث می برد؟
وبرای آیندگانمان چه حرفی برای گفتن داریم؟
بناهای خشتی این دیار با توجه به آب وهوا واقلیم کویری ساخته شده اند واینگونه معماری را میتوان در چهار فصل بخوبی از آن استفاده کرد.بلحاظ سرمایشی وگرمایشی اینگونه معماری متناسب با اقلیم کویر چوپانان است.
بیایید اگر قراره این میراث ارزشمند را دستخوش تغییر بدهیم لااقل نمای سنتی را دوباره به آن بدهیم تا به بافت تاریخی امان لطمه ای وارد نکنیم.انشااله که اینگونه باشد.
نقل از :چوپانان منظم ترین روستای خشتی ایران
باز هم تخریب یکی دیگر از خانه های بزرگ بافت قدیم در خیابان اصلی .
با این وضع پیش رفتن تخریب ها و بازسازی های بدون اطلاع چوپانان بافت مرتاکم و قدیمی و منظم خود را از دست میدهد .
معماری روستای چوپانان در سطح دنیا حتی بینظیر است .تا به ثبت رسیدن و بازسازی کل روستا زمان نیاز هست.
اما با این وضع ...
دیشب طوفان بسیار شدیدی بمدت دو ساعت چوپانان را در نوردید بطوریکه ساعاتی برق چوپانان قطع شد.
این طوفان خساراتی را به مزارع وباغات ومحصولات بخصوص خرمنهای جو کشاورزان ببار آورد.
جدید |
خاطره ها
دوستم هوشنگ ,یک جندقی تمام عیار بود . بی هیچ شیله پیله, خجالتی , مقید به انجام تکالیف دینی , نماز و روزه اش ترک نمی شد .راضی کردنش از سوی من برای جلب رضایت حبیب که برای اگاهی از سرنوشت فاطمه اقدامی صورت دهد , خیلی سخت بود .
-هوشنگ جان ! تنها هدفم کشف واقعیات و ریشه یابی اتفاقاتی ست که با انها مواجه بوده ام . کجای این خواسته نا مشروع و غیر انسانی ست ؟
علیرغم تمامی این جر و بحث های پایان ناپذیر پذیرفت تا مشروحا با استاد حبیب صحبت کند و هر انچه را که میداند و اگاهی دارد برایشان تشریح کند .
- باشد جلال در یکی از همین روزها که سر حال باشند صحبت می کنم . عجله نکن .
اداره امور روزانه دفتر نشریه رضایت کامل استاد را جلب کرده بود .حدود سه چهار ماهی از حضورم در دفتر مجله می گذشت . سال 43 در شرف اتمام بود . در همین مدت کوتاه با بسیاری از بزرگان اهل ادب و فرهنگ که به دفتر مجله رفت و امد داشتند اشنا شده بودم . شخصا علاقمند به حضور در دفتر و خدمت کردن به استاد بودم .
علاقمندی ام را در ادامه خدمت بانک از دست داده بودم . انجام وظایف خشک و یک نواخت امور بانکی مانند برهکاران و بستانکاران , دفاتر روزانه و کل , اسناد دریافتنی و پرداختنی و تهیه ترارنامه روزانه . از چگونگی ماهیت شغلی ام خشنود نبودم . بدون انگیزه و خسته کننده . سال 44 از خدمت در بانک کشاورزی استعفا دادم . در گزینش استخدامی سازمان امور اداری و استخدامی کشور وابسته به نخست وزیری شرکت کردم و موفق به استخدام در این سازمان شدم . در سال 45 در دانشگاه تهران , دانشکده جدید التاسیسی با نام دانشکده علوم اداری و مدیریت بازرگانی ایجاد گردید . با قبولی در کنکور سراسری دانشکده مدیریت علوم اداری را انتخاب کردم و در سال 49 در زمره اولین فارغ التحصیلان مدیرت , مدرک لیسانس گرفتم . اوائل سال 51 پدر مهربانم در سن 59 سالگی به جهت بیماری قلبی در اصفهان درگذشت و در تخته پولاد اصفهان به خاک سپرده شد .هیچ گاه در زندگی ام نتوانسته ام خودم را از زیر سایه این پدر مهربان کنار بکشم . کارهای انسانی و نوعدوستانه اش را که به خاطر میاورم مبهوتم می کند که چگونه این مرد به مکتب نرفته در اوج انسانیت بود . هر وقت خودم را با او مقایسه کرده ام , خجالت کشیده ام .سال 52 پس از طی یک دوره اموزشی زبان در کالج مدیریت لندن برای گرفتن مدرک فوق لیسانس ثبت نام کردم .
سال 45 با لطف و پی گیری های استاد حبیب یغمائی , چگونگی وضعیت فاطمه و ماجراهائی که داشته است برایم مشخص شد که به ان خواهم پرداخت .