همشهری خوب و دانشمندمان جناب مهندس عسکریان پاسخی را برای معترضان به تخریب منزل موروثی اشان فرستادند تا علت تخریب بخشی از منزل پدریشان برهمگان آشکار شود لذا شما درزیر عین نوشته ایشان را مطالعه می فرمائید من به سهم خودم از حسن توجه استاد عسکریانکمال تشکر را دارم .
در جواب به (((باز هم تخریب یکی از خانه های بافت قدیم)))
باسلام واحترام
تمام مطالب نوشته شده از برادر عزیز نسل سومی مورد تأیید اینجانب و کلیه وارثین مربوط به ساختمان مورد نظر میباشد و نظر کلیه ذینفعان بر این بود که ساختمان بازساری شود و بافت قدیم نگهداری گردد.
همانطوریکه تمام همشهریان مطلع میباشند عمر ساختمان متجاوز از 70 سال بوده ومصالح بکار رفته از خشت و گل ،اگر این توضیح را میدهم دال بر این نیست که بخواهم خود را تبرئه نمایم .
میدانید که خشت و گل مصرف شده خاک لای خالص نیست ،بلکه توآم با ماسه بادی میباشد که باعث سستی خشت های مصرفی بوده و اینکه ساختمان مورد نظر قسمت شمال شرقی آن قبلاً باربند محل نگهداری گوسفندان بوده و همانطوریکه مستحضر میباشید سالیان زیادی تقریباً هیچ رفت و آمدی به آن از طرف مالکین نشده و یا چنانچه بر حسب اتفاق گذری به چوپانان مینمودیم همیشه مواجه با درب بسته بودیم .
و بنا به اطلاعی که باینجانب رسیده گویا شبی شیر آب باربند را کسانیکه از آن استفاده مینمودند باز گذاشته و باعث نشست دیوار طرف باربند شده بطوریکه قسمتی از سقف ها آوار و حتی قسمتی از دیوار سمت حیاط و سقف فرو ریخته میشود (چند عکس از وضعیت قبل از تخریب ) . با وجود این باز هم مصمم به بازسازی آن شدیم که متأسفانه کسی که بازسازی قسمت های تخریبی و حتی پای دیوارها و بطور کلی کل ساختمان را بازسازی نماید خودتان بهتر میدانید در چوپانان وجود ندارد .
بنابر این تصمیم گرفته شد که اطاقهای سمت قبله و نمای بیرونی ساختمان حفظ گردد و اطاقها و حیاط بازسازی شود .
لذا قسمتی از ساختمان سهمیه خواهران (زمین فروخته شد ) و وجه آن به ذینفعان و ورثه آنها پرداخت گردید . این قسمت تخریب شده با مصالح موجود امروزی طبق نقشه ساخته میشود ونیمه دیگر بازسازی میگردد و جای نگرانی نباشد قسمت بیرونی سمت خیابان درب ورودی نصب میگردد و سایر قسمتهای بیرونی بافت قبلی حفظ میشود . در پایان مجدداً بعرض میرساند نظر این بنده نیز حفظ و نگهداری این میراث گرانبهای پدری میباشد . عکس ها ی منزل را در پیج ملاحظه میکنید. با تشکراز نسل سومی
متجاوز از 60 سال است که جلای وطن نمودم و شاید به تعداد انگشتان یکدست کسی را نمیشناسم و کسی هم مرا نمیشناسد مگر در ایام عید نوروز و یا محرم . در زمان نوجوانی تمام اهل ده فامیل و دوست و رفیق بودیم که حالا خیلی از آنان در بین ما نیستند . 10/3/93